فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این مطالعه، اثربخشی یک روش جدید درمانی برای اختلال هراس اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس رویکرد فراشناختی، افکار و عقاید منفی در مورد خود اجتماعی، از سبک پردازش ایجاد شده به وسیله فراشناخت های فرد به وجود می آیند. بنابراین، درمان بر اصلاح سبک پردازش، قبل، در حین و بعد از رویارویی با موقعیت اجتماعی تمرکز می کند.
روش کار: در این تحقیق، طرح مطالعه موردی (1n=) با تکرار A-B همراه با خط پایه چندگانه و پیگیری سه ماهه به کار برده شد. نمونه مورد پژوهش از بین مراجعینی که از آبان ماه تا دیماه سال 1387 به مرکز مشاوره دانشگاه شیراز مراجعه نمودند، انتخاب گردید. وی تحت 8 جلسه درمان فراشناختی قرار گرفت. در این تحقیق، از مقیاس های فراشناخت هراس اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی، اجتناب و آشفتگی اجتماعی و هراس اجتماعی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل نگاره ای و تعیین درصد بهبودی استفاده گردید.
یافته ها: در پایان درمان، نتایج حاکی از تغییر معنادار بالینی و آماری در نمرات به دست آمده از همه مقیاس های خاص هراس اجتماعی در مورد این بیمار بود؛ ضمن این که این نتایج در پیگیری نیز حفظ شد.
نتیجه گیری: درمان فراشناختی می تواند درمانی اثربخش و کوتاه مدت برای اختلال هراس اجتماعی باشد. با توجه به بدیع بودن این تحقیق، پر واضح است که ارزیابی های بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
تأثیر خدمات کاردرمانی روانی – اجتماعی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلالات روانی مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : ارتقاءء کیفیت زندگی هدفی مهم از مراقبتهای بهداشتی در روانپزشکی شناخته می شود. در تحقیق حاضر با انجام مداخلات کاردرمانی روانی- اجتماعی بر روی بیماران دچار اختلالات روانی مزمن، به بررسی کیفیت زندگی آنها پرداخته شد. روش بررسی: این مطالعه مداخله ای به صورت شبه تجربی می باشد و بر روی 24 بیمار مبتلا به اختلالات روانی مزمن مراجعه کننده به مرکز روزانه سینا به عنوان گروه مداخله و 50 بیمار دارای اختلالات روانی مزمن که خدمات کاردرمانی دریافت نمی کردند به عنوان گروه مقایسه انجام شد. نمونه ها از طریق نمونه گیری ساده و در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش «پرسشنامه کیفیت زندگی مُراجع ویسکانسین» بود که شامل ۸ خرده مقیاس میباشد. خدمات کاردرمانی که شامل گروه درمانی، فعالیت درمانی و هنردرمانی بود، طبق برنامه مرکز هفته ای 2 بار، به مدت ۹۰ دقیقه و به طول 3 ماه بر روی گروه مداخله انجام شد. در این مدت هر دو گروه تحت نظر روانپزشک و دارودرمانی قرار داشتند. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمونهای تی مستقل و تی زوجی استفاده شد. یافته ها: قبل از مداخله در هیچ یک از حیطه ها و کیفیت زندگی کل بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت، ولی بعد از مداخله میانگین نمره رضایت از زندگی، فعالیت اشتغالی، سلامت و آسایش روانی، سلامت جسمانی و کیفیت زندگی کل (۰/۰۰۱>P) و همچنین روابط اجتماعی (۰/۰۰۵=P) و وضعیت مالی (۰/۰۰۳=P) دو گروه تفاوت معناداری داشت. میانگین نمره علائم (۰/۲۲۷=P) و فعالیت روزمره زندگی (۰/۰۲۰=P) دو گروه بعد از مداخله نیز تفاوت معناداری نشان نداد. نتیجه گیری: خدمات کاردرمانی روانی- اجتماعی بر میزان رضایتمندی و کیفیت زندگی بیماران اختلالات روانی مزمن مؤثر است.
توانایی برنامه ریزی و سازمان دهی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژ وهش حاضر مقایسة عملکرد کودکان مبتلا به اختلالADHD و کودکان عادی در آزمون های برنامه ریزی است. بدین منظور، 45 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی 7 تا 12 سال شهر مشهد با استفاده از آزمون های SNAP،CBCL،TRF،CSI-4 و نیز مصاحبه بالینی شناسایی و در سه زیرریخت غلبه با نارسایی توجه، غلبه با فزون کنشی/تکانش گری و زیرریخت ترکیبی جای گرفتند. بدین ترتیب، در هر زیرریخت این اختلال 15 کودک مبتلا قرارگرفت. همچنین، 15 کودک عادی سنین 7 تا 12 سال نیز به عنوان گروه کنترل از طریق شیوة نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری کنش اجرایی برنامه ریزی از آزمون برج لندن، آزمون مازهای پرتئوس و خرده آزمون مازهای وکسلر استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیری(MANOVA)، تحلیل واریانس تک متغیری(ANOVA) و آزمون توکی نشان داد که کودکان مبتلا به این اختلال در مقایسه با گروه کنترل عملکرد ضعیف تری در آزمون های برنامه ریزی دارند. در بررسی عملکرد زیرریخت ها تفاوت معناداری بین آنها مشاهده نگردید، هرچند که عملکرد کودکان مبتلا به زیرریخت ترکیبی در این آزمون ها بهتر بود. در بررسی مؤلفه های مختلف آزمون برج لندن نیز تفاوت معناداری بین گروه کنترل و کودکان مبتلا به این اختلال در زمان کل آزمایش، زمان آزمایش، تعداد خطا و امتیاز کل به دست آمد. در مجموع، نتایج پژ وهش از ضعیف تر بودن توانایی برنامه ریزی و سازمان دهی کودکان مبتلا بهADHD حمایت کرد.
بررسی و ارزیابی واژه های القاکننده ولع مصرف، در سوءمصرف کنندگان مت آمفتامین فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ولع مصرف، هسته اصلی مصرف مواد است و مت آمفتامین شیشه، یک ماده محرک رایج در ایران است که در مواجهه با نشانه های مصرف، ولع شدیدی ایجاد می کند. هدف اصلی این مطالعه، طراحی و ساخت ابزار سنجش ولع مصرف القاشده کلامی، در سوءمصرف کنندگان مت آمفتامین است.
روش: در این مطالعه، ابتدا 15 سوءمصرف کننده، واژه هایی را که خواندن یا شنیدن آنها در ایشان ولع مصرف ایجاد می کرد، مشخص کردند. در مرحله بعد، این واژه ها که 133 عدد و در هفت طبقه مواد، وسایل مرتبط، ابزار، مکان ها، عملکردها، خلقیات، عواطف و اشخاص دسته بندی شده بودند، همراه با 16 کلمه خنثی، در قالب یک پرسشنامه لیکرتی پنج درجه ای، در اختیار 30 آزمودنی که به صورت تصادفی و بر اساس معیار تشخیصی DSM-IV-TR برای وابستگی به مت آمفتامین، از کلینیک مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران انتخاب شده بودند، قرار داده شدند. ابتدا اطلاعات جمعیت-شناختی و نیم رخ مصرف مت آمفتامین آزمودنی ها بر اساس مقیاس شدت اعتیاد- فرم لایت جمع آوری و سپس قدرت القاکنندگی این واژه ها ارزیابی شد. پس از آن، داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS-16، با استفاده از شاخص های توصیفی آنالیز آماری شد.
یافته ها: واژه های شیشه، مواد و جنس، پول، لوله شیشه ای و کیف پول، پایپ، فندک و زرورق، محل تهیه مواد، خانه مجردی و اتاق مصرف، دیدن دوستان، بحث خانوادگی، تحریک جنسی، وسوسه، عصبانیت و افسردگی و در نهایت هم مصرف، فروشنده شیشه و همبازی، بیشترین اثر القایی ولع مصرف را نشان دادند. به این ترتیب، فهرست واژه گان طراحی شد. سپس به منظور ارزیابی انحراف توجه و سنجش ولع مصرف، 24 واژه مؤثر، در چهار گروه شش واژه ای و دو گروه خنثی، برای استفاده در آزمون استروپ اعتیاد و نیز برنامه کامپیوتری سنجش انحراف توجه معرفی شد.
نتیجه گیری: ابزارهای بومی سنجش ولع مصرف، می توانند علاوه بر ایجاد امکان پژوهش در این حوزه، در طراحی و اجرای مداخلات روان شناختی پیشگیری از عود به کار روند. در این مطالعه، مجموعه ای از این واژگان و توانمندی آنها معرفی و تحلیل شد.
مقایسه مکان کنترل، عزت نفس، و اختلالات شخصیتی میان زنان زندانی (با تاکید بر زنان با مجرمیت منکرات) و زنان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی مقایسه ویژگی های روانی زنان زندانی (مجرمیت منکرات) با دیگر زنان زندانی (مواد مخدر و قتل) و همچنین زنان عادی بود. ویژگی های روانی مورد سنجش در این پژوهش شامل عزت نفس، مکان کنترل و اختلالات شخصیت (افسردگی، جامعه ستیزی، خودبیمارانگاری) بود. به همین منظور تمامی زنان زندانی در بند نسوان زندان مرکزی ارومیه به علت ارتکاب جرایم منکراتی، مواد مخدر و قتل بازداشت و نگهداری می شدند، انتخاب و آزمون شدند. تعداد زنان زندانی در زمان اجرای تحقیق 60 نفربود که 10 نفر با مجرمیت قتل، 31 نفر با مجرمیت مواد مخدر و 19 نفر با مجرمیت منکرات آزمون شدند. تحقیق حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. به همین دلیل از گروه کنترل استفاده شد. آزمودنی های گروه کنترل(25 نفر) از لحاظ متغییرهای سن، تحصیلات و شرایط اقتصادی-اجتماعی با گروه آزمایش همتا شدند. پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت، پرسشنامه مکان کنترل جولیان راتر، پرسشنامه اختلال شخصیت(MMPI) و پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته در گروهها اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی تفاوتهای معناداری را در متغیرهای عزت نفس، افسردگی، رفتار ضد اجتماعی، پارانویید، خستگی روانی و خودبیمارانگاری زنان زندانی با زنان عادی نشان داد، اما مکان کنترل زنان زندانی با زنان عادی تفاوتی را نشان نداد.
بررسی برخی از همبسته های جمعیت شناختی الگوهای شخصیت مرزی در نمونه های غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی تفاوت های جمعیت شناختی در شیوع شخصیت مرزی در جمعیت عمومی در تشخیص عواملی کمک کننده می باشد که سیر و سبب شناسی آن را تحت تاثیر قرار می دهند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برخی از مؤلفه های جمعیت شناختی از قبیل تحصیلات والدین، تعداد اعضاء خانواده، تاهل، سن و ترتیب تولد بر شخصیت مرزی بود. بدین منظور نمونه ای به حجم 749 نفر (380 نفرگروه مذکر و 369 نفر گروه مؤنث) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دانشکده های مختلف دانشگاه شیراز انتخاب و با مقیاس شخصیت مرزی (STB) آزمون شدند. یافته ها نشان داد که صفات شبه روان گسستگی مرزی در میان فرزندان متعلق به پدران با تحصیلات پایین، خانواده های پر جمعیت و گروه مجرد بیشتر دیده می شود. همچنین، سن، تحصیلات مادر و ترتیب تولد با صفات مرزی رابطه ای نشان ندادند. این یافته ها نقش عوامل جمعیت شناختی به ویژه عوامل خانوادگی در پدیدآیی یا تشدید صفات مرزی را خاطرنشان می کند.
نقش باورهای غیرمنطقی، ادراکات خودکارآمدی و حمایت اجتماعی در عود اختلال سوءمصرف مواد
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش سیستم باورهای غیرمنطقی، ادراکات خودکارآمدی و شبکه حمایت اجتماعی در پیش بینی عود و عدم عود سوء مصرف مواد و مقایسه تفاوت این دو گروه در متغیرهای مذکور به انجام رسید. روش: به این منظور 100 نفر از کسانی که عود مکرر داشتند و 100 نفر از کسانی که عود نداشتند به صورت نمونه گیری در دسترس از سازمان بازپروری و توانبخشی شهر تبریز انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی آلبرت الیس، خودکارآمدی شرر و حمایت اجتماعی واکس استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دادند که بین دو گروه دارای عود و بدون عود، در باورهای غیرمنطقی، ادراکات خودکارآمدی و حمایت اجتماعی، تفاوت معنا داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق تلویحات کاربردی در کلینیکهای ترک اعتیاد دارد.
تعاملهای اجتماعی و رفتار تکراری کودکان درخودمانده و عقب مانده ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تشخیص افتراقی الگوهای رفتار تکراری قالبی و اجتماعی در کودکان با نیازهای ویژه بود. با استفاده از مصاحبه تجدیدنظرشده تشخیصی درخودماندگی (لرد و دیگران، 1994) در دو گروه درخودمانده (5 دختر و 11 پسر) و عقب مانده ذهنی آموزش پذیر (5 دختر و 11 پسر) در دامنه سنی 8 ـ6 سـال از مدارس استـثنایی انتخاب شدند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند که میانگین نمره تخریب کیفی تعامل اجتماعی، ارتباطی و الگوهای رفتار تکراری قالبی در کودکان درخودمانده به گونه معناداری بیشتر از کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر است. استلزامها براساس تشخیصهای افتراقی کودکان استثنایی بحث شد.
عوامل خطرزای مصرف موادمخدر و روانگردان در بین دانشجویان و دانشآموزان دبیرستانی
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه مصرف مواد مختلف ممنوعه همچون موادمخدر، روان گردان و نیروزا به عنوان یک مساله اجتماعی نگرانیهای زیادی را در سطوح مختلف جوامع بشری ایجاد کرده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی شیوع مصرف موادمخدر و روان گردان در بین دانش آموزان و دانشجویان و شناسایی عوامل خطرزای مرتبط با مصرف این مواد در بین آن ها بود. روش: جامعه آماری این تحقیق توصیفی پیمایشی را کلیهی دانش آموزان و دانشجویان شهرستان خدابنده تشکیل میدادند. از بین افراد جامعهی آماری با روش نمونه گیری خوشه ای در دانش آموزان و دانشجویان 580 پرسشنامه توزیع شد که البته پس از حذف پرسشنامه های ناقص تعداد 480 پرسشنامه کدگذاری شد. یافته ها: مهم ترین دلایل مصرف موادمخدر گزارش شده توسط مصرفکنندگان این مواد به نقل از دانش آموزان و دانشجویان شهر خدابنده به ترتیب عبارت بودند از: لذت و کنجکاوی، قرار گرفتن در معرض محیط بد مثل دوستان و آشنایان مصرفکنندهی مواد، بیکاری، مشکلات اقتصادی، بیاطلاعی و کمبود محبت. نتیجه گیری: تحلیل نتایج این تحقیق نشان دهندهی شیوع بالای مصرف این مواد و ضرورت تدوین برنامه های پیشگیری برای این افراد است.
روانشناسی و اعتیاد
مقایسه تاثیر روشهای درمان رفتاری ـ شناختی و رفتاری ـ فراشناختی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس ـ اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی میزان اثربخشی درمان شناختی و فراشناختی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس- اجبار بوده است.
روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شده است. گروه های آزمایشی شامل دو گروه رفتاری- شناختی (18n=) و رفتاری- فراشناختی (11n=) بودند. مداخله های رفتاری- شناختی و رفتاری- فراشناختی روی دو گروه آزمایشی انجام و سپس بیماران توسط پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی (MOCI) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: اندازه اثر درمان رفتاری- شناختی برابر 6/1 و اندازه اثر درمان رفتاری- فراشناختی برابر 4/1 به دست آمد که نشان دهنده میزان تاثیر زیاد درمانی هر دو گروه است. اما در مقایسه نتایج دو گروه با روش تحلیل کواریانس تفاوت معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: مطابق یافته های این پژوهش تمرکز درمان روی تحریفات شناختی و باورهای فراشناخت هر دو منجر به کاهش علائم وسواس- اجبار در بیماران OCD می شود و میزان تاثیر دو روش رفتاری- شناختی و رفتاری- فراشناختی تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارد.
گروه درمانگری شناختی ـ هستی نگر و شناخت درمانگری آموزش محور در بیماران مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه دو روش مداخله شناخت درمانگری آموزش محور (فری، 1999) و گروه درمانگری شناختی ـ هستی نگر (کی سان و دیگران، 1997) در بهبود مشکلات روانی زنان افسرده مبتلا به سرطان سینه اجرا شد. چهل زن (20 تا 65 ساله) افسرده مبتلا به سرطان سینه به دو گـروه آزمایشی و یک گروه گواه تقسیم شدند. گروه نمونه سابقه بیماری روان پزشکی قبل از ابتلا به سرطان نداشتند و در زمان اجرای پژوهش میانگین نمره افسردگی آنها براساس آزمون افسردگی تجدیدنظر شده بک (بک، استیر و براون، 1996) از متوسط بالاتر بود. هر سه گروه به پرسشنامه های افسردگی تجدیدنظر شده بک (1996)، امید (میلر و پاورز، 1988)، حرمت خود (پوپ و مک هیل، 1988) و کیفیت زندگی (آرنسون و دیگران، 1993) قبل و بعد از اجرای درمانگری که در قالب 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی اجرا شد، پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند که میانگین افسردگی در گروه درمانگری شناختی ـ هستی نگر کمتر و میانگین امیدواری آنها به گونه معناداری بیشتر از میانگین گروه شناخت درمانگری آموزش محور بود. بین میانگینهای حرمت خود و کیفیت زندگی در دو گروه درمانگری تفاوت معنادار به دست نیامد. میانگین هر چهار متغیر در دو گروه آزمایشی تفاوت معنادار با گروه گواه داشت. نتایج براساس نظریه های زیربنایی دو روش درمانگری و طرح مداخله مورد بحث قرار گرفت.
روش های نوین ترک سیگار
مقایسه کارکردهای خانوادگی مادران کودکان سالم و کودکان "بیشفعال/نقص توجه" و تاثیر مهارت حل مساله بر کارکردهای خانوادگی مادران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: بیشفعالی/نقص توجه (ADHD) ، اختلال مزمن و آسیبزایی است که از کودکی تا بزرگسالی ادامه مییابد. این پژوهش بهمنظور مقایسه کارکردهای خانوادگی مادران دارای فرزندان سالم و ADHD و بررسی تاثیر آموزش حل مساله بر کارکردهای خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با گروه کنترل است. نمونه آماری، 8 مادر ADHD و 12 مادر سالم با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنس در دو گروه قرار گرفتند. قبل و بعد از آموزش حل مساله به روش بدل و لانکس، آزمودنیها پرسشنامه کارکرد خانوادگی را تکمیل نمودند. برای تحلیل دادهها از برنامههای آماری SPSS 15 و برای تحلیل فرضیهها از آزمون T مستقل استفاده شد.
یافتهها: کارکردهای خانوادگی مادران با فرزندان سالم در مقایسه با مادران دارای کودکان ADHD مختل بود (05/0>p). به علاوه، آموزش حل مساله به مادران ADHD کارکرد خانوادگی آنها را بهبود بخشید؛ بهخصوص این آموزش قدرت حل مساله، نقشهای والدی، کنترل رفتار و کارکرد کلی آنها را افزایش داد (05/0>p)، اما تغییر معنیداری در پاسخدهی عاطفی، ارتباط و حمایت عاطفی بهوجود نیاورد (05/0>p) که بیانگر حساسیت و اثرات عوامل متعدد بر کارکردهای خانواده است.
نتیجهگیری: کارکرد خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD به مراتب ضعیفتر از مادران دارای فرزند سالم است و آموزش مهارتهای حل مساله، کارکرد خانوادگی مادران ADHD بهخصوص قدرت حل مساله، نقش والدی، کنترل رفتار و عملکرد کلی آنها را بهبود میبخشد."