فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۰۱ تا ۴٬۴۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
187 - 197
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی تأثیر کارگاه های معنا در زندگی بر تاب آوری، عاطفه منفی و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان بود. مواد و روش : این مطالعه به صورت کارآزمایی تصادفی کنترل شده انجام شد. ۳۰ دانشجو به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (n=15) و کنترل (n=15) تقسیم شدند. گروه آزمایشی در هشت جلسه کارگاه معنا در زندگی شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل تنها ارزیابی ها را تکمیل کردند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون (CD-RISC)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS)، و مقیاس حمایت اجتماعی چند بعدی (MSPSS) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایشی افزایش معناداری در تاب آوری (پیش آزمون: M = 32.45, SD = 5.23؛ پس آزمون: M = 40.67, SD = 4.89؛ p < 0.001)، کاهش معنادار در عاطفه منفی (پیش آزمون: M = 25.78, SD = 4.56؛ پس آزمون: M = 18.34, SD = 3.87؛ p < 0.001)، و افزایش معنادار در حمایت اجتماعی ادراک شده (پیش آزمون: M = 52.12, SD = 7.56؛ پس آزمون: M = 62.45, SD = 6.78؛ p < 0.001) داشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کارگاه های معنا در زندگی می توانند به طور معناداری تاب آوری را افزایش داده، عاطفه منفی را کاهش داده و حمایت اجتماعی ادراک شده را در دانشجویان افزایش دهند. این یافته ها نشان می دهد که کارگاه های معنا در زندگی می توانند به عنوان یک مداخله موثر برای بهبود سلامت روانی و کیفیت زندگی دانشجویان استفاده شوند.
مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان محور مبتنی بر مدل آسیب دلبستگی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس مثبت به همسر و انصراف از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
142 - 153
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان محور مبتنی بر مدل آسیب دلبستگی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر احساس مثبت به همسر و انصراف از طلاق در زنان شاغل در کادر درمان آسیب دیده از خیانت زناشویی در استان لرستان در زمان شیوع کرونا انجام شد.
مواد و روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری شامل زنان شاغل در کادر درمان استان لرستان بود که به دلیل خیانت زناشویی همسر در دوران کرونا به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند. 30 نفر از این زنان به صورت تصادفی در سه گروه زوج درمانی هیجان محور، ACT و کنترل تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه احساس مثبت به همسر و پرسشنامه میل به طلاق روزلت بود. مداخلات درمانی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در طول دو ماه برگزار شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو رویکرد زوج درمانی هیجان محور و ACT به طور معناداری موجب افزایش احساس مثبت به همسر و کاهش تمایل به طلاق در مقایسه با گروه کنترل شدند. زوج درمانی هیجان محور به طور نسبی اثربخشی بیشتری در افزایش احساس مثبت به همسر داشت. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دهنده تفاوت های معنادار بین گروه ها و اثرات تعاملی زمان و گروه بود.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که هر دو رویکرد درمانی زوج درمانی هیجان محور و ACT می توانند در بهبود احساس مثبت به همسر و کاهش تمایل به طلاق در زنان شاغل در کادر درمان آسیب دیده از خیانت زناشویی موثر باشند. این نتایج می تواند به مشاوران و درمانگران در ارائه مداخلات موثرتر کمک کند و بهبود کیفیت زندگی و روابط زناشویی را تسهیل نماید.
تعیین و مقایسه اثربخشی آموزش بازی برای درک، آموزش ورزشی و ترکیب آنها بر عملکرد تصمیم گیری در بازی فوتبال دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عملکردهای مهم در بازی فوتبال، عملکرد تصمیم گیری است که باید به دنبال بهبود و ارتقای آن بود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسه اثربخشی آموزش بازی برای درک، آموزش ورزشی و ترکیب آنها بر عملکرد تصمیم گیری در بازی فوتبال دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بدون گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه همه دانش آموزان پسر 10 تا 12 سال شهر تهران در پایه های تحصیلی چهارم تا ششم ابتدایی بودند. نمونه پژوهش 60 نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش جایگزین شدند. ابزار پژوهش آزمون سنجش عملکرد بازی (گیوتیرز و همکاران، 2011) بود که عملکرد بازی را از جنبه های مختلف از جمله تصمیم گیری (پاس، دریبل و شوت) مورد ارزیابی قرار می دهد. گروه آزمایش اول با روش آموزش بازی برای درک و گروه آزمایش دوم با روش آموزش ورزشی به مدت 15 جلسه آموزش دید و گروه آزمایش سوم با روش ترکیب آنها آموزش دید. داده ها با روش های آزمون تی همبسته، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی LSD در نرم افزار SPSS نسخه 25 در سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر سه روش آموزش بازی برای درک، آموزش ورزشی و ترکیب آنها باعث بهبود عملکرد تصمیم گیری در بازی فوتبال دانش آموزان شد (001/0P<). همچنین، بین سه گروه از نظر عملکرد تصمیم گیری تفاوت معناداری وجود داشت؛ به طوری که اثربخشی آموزش بازی برای درک در مقایسه با آموزش ورزشی و ترکیب آنها بیشتر بود و علاوه بر آن، اثربخشی آموزش ترکیبی در مقایسه با آموزش ورزشی بیشتر بود (001/0P<). با توجه به نتایج پژوهش حاضر برای بهبود عملکرد تصمیم گیری در بازی فوتبال دانش آموزان می توان به ترتیب از روش آموزش بازی برای درک، روش ترکیب آموزش بازی برای درک و آموزش ورزشی و در نهایت، روش آموزش ورزشی استفاده کرد.
بررسی اثربخشی مداخله فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان و علائم اضطراب مادران و تعارض والد-فرزند در مادران شاغل دارای کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
115 - 126
حوزه های تخصصی:
مقیاس اختلال نافرمانی مقابله ای، پرسشنامه ی سلامت روان GHQ-28 و پرسشنامه ی تعارض والد/فرزن، ابزار اصلی تحقیق هستند و داده ها با استفاده از SPSS 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بین راهبردهای حل تعارض والد-فرزند در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در هر سه خرده مقیاس تفاوت ایجاد کرده است. اندازه های اثر نشان میدهد که ۵۷ درصد از تغییر خرده مقیاس استدلال، ۳۹ درصد از تغییر پرخاشگری کلامی و ۵۴ درصد از تغییر پرخاشگری فیزیکی را می توان به مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت داد. از سوی دیگر در متغیر سلامت روان، علایم افسردگی و اضطراب در گروه آزمایش از مرحله ی پیش آزمون تا پیگیری کاهش معنی داری داشته است و سلامت جسمانی نیز در مرحله ی پیگیری و پس آزمون نسبت به مرحله ی پیش آزمون افزایش معنی داری را تجربه کرده است؛ اما بین دو گروه در متغیر کارکرد اجتماعی (F=0.22, P>0.05) تفاوت معنی داری در دو گروه آزمایش و کنترل وجود ندارد. این مطالعه شواهدی را ارائه می کند که از اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه در بهبود سلامت روانی و علائم اضطراب مادران شاغل دارای فرزندان ODD و کاهش تعارض والد-کودک حمایت می کند. این یافته ها بر اهمیت گنجاندن مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی در رویکرد درمانی برای خانواده های تحت تأثیر ODD تاکید می کند، که یک راه امیدوارکننده برای افزایش رفاه والدین و ترویج روابط مثبت والدین-کودک ارائه می نماید.
ارائه مدل گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان بر اعتیاد به فضای مجازی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
127 - 135
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه و آزمون مدل پیش بینی گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان بر اساس اعتیاد به فضای مجازی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرح های همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری است. در پژوهش حاضر در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع متوسطه مشغول به تحصیل در مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر روش خوشه ای بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس اعتیاد به فضای مجازی خواجه احمدی وهمکاران (1395)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و مقیاس گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان سانسون و همکاران (1998) بودند. در تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر محاسبه شاخص های توصیفی (شامل محاسبه جداول توزیع فراوانی، درصدها، شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی نظیر میانگین و انحراف معیار) به محاسبه شاخص های استنباطی اقدام شد. با استفاده از نرم افزارAMOS محاسبات لازم صورت گرفت و برای مدل پیشنهادی شاخص های برازش و ضرایب مسیر استخراج شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین اعتیاد به فضای مجازی، بر گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان دانش آموزان اثر مستقیم معنادار دارد. همچنین تنظیم هیجان سازش نایافته نقش میانجی در رابطه ی بین اعتیاد به فضای مجازی با گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان نوجوانان دارد.
اثربخشی آموزش مهارت های ریاضی بر افزایش هوش متبلور دانش آموزان متوسطه دوم مدارس شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
136 - 152
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های ریاضی بر افزایش هوش متبلور دانش آموزان متوسطه دوم مدارس شاهد انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تجربی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی مورد پژوهش شامل دانش آموزان مدارس شاهد متوسطه دوم منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 1403- 1402 بود . با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان جامعه مورد مطالعه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش) 15 نفر بسته آموزش مهارت های ریاضی ) و یک گروه کنترل، جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش مهارت های ریاضی را طی 10 جلسه 80 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها بسته آموزش مهارت های ریاضی و آزمون هوش متبلور (سعادتی شامیر و زحمتکش،1401) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بسته آموزش مهارت های ریاضی ، باعث افزایش هوش متبلور در دانش آموزان 16 تا 18 سال شد. آموزش مهارت های ریاضی به دانش آموزان سال های دوم متوسطه باعث افزایش توانایی های شخصیتی- هیجانی، اجتماعی - فرهنگی ، عملی -فنی و هوش موفق و هوش سعادت در آنها شد . دانش آموزانی که آموزش مهارت های ریاضی دقیق تری دریافت کنند قدرت تحلیل بیشتر و منظم تری پیدا می کنند و در مورد موضوعات شخصیتی ،اجتماعی ،فرهنگی ،معنوی، مدیریتی ، اقتصادی و فلسفی خلاقانه تر می اندیشند و به راه حل های جدید برای رسیدن به جواب مسائل بیشتر فکر می کنند و با برخورداری بیشتر از هوش فراشناختی راه حل ها خلاقانه تر و جدید را جستجو می کنند و دانش شناختی خود را برای رسیدن به نتیجه نهایی در مورد حل یک مسئله بر اساس نظم و الگو را افزایش می دهند.
پیش بینی پیشرفت تحصیلی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بر اساس عزت نفس و خود تنظیمی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
100 - 108
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی پیشرفت تحصیلی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بر اساس عزت نفس و خودتنظیمی تحصیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی بود که به مراکز توانبخشی شهر تهران در سال 1402 مراجعه کرده بودند و توانایی پاسخگویی به سوالات پرسشنامه های پژوهش را داشتند. تعداد اعضای نمونه 100 نفر در نظر گرفته شد و نمونه گیری دو مرحلهای به صورت انتخاب چندین مرکز توانبخشی در دسترس در مرحلهی اول و سپس به صورت تصادفی ساده و با استفاده از قرعهکشی از بین مراجعه کنندگان به این مراکز (مرحلهی دوم) صورت گرفت. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامههای پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1994)، عزت نفس روزنبرگ (1965) و خودتنظیمی تحصیلی بوفارد و همکاران (1995) بود که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام با استفاده از نرمافزار SPSS-24 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس؛ و بین پیشرفت تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که عزت نفس و خودتنظیمی تحصیلی، توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارند.
تجربه زیسته دانش آموزان دختر مهاجر افغانستانی با تاکید بر سرمایه های تحولی درونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته دانش آموزان دختر مهاجر افغانستانی با تأکید بر سرمایه های تحولی درونی بود. روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی بود و جمعیت شرکت کنندگان شامل ۲۰ دانش آموز دختر مهاجر افغانستانی متوسطه دوم ساکن شهر مشهد و حاشیه های آن به روش گلوله برفی مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. هر مصاحبه حدود ۳۰ دقیقه به طول انجامید. سپس پاسخ ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. بافته ها حاکی از ۴ مضمون اصلی سرمایه های تحولی درونی شامل منابع هویت مثبت، توانمندی های اجتماعی، پایبندی به ارزش های اخلاقی و در جست و جوی آموختن بود. در مجموع یافته ها بیانگر آن است که دختران دانش آموز افغانستانی دارای سرمایه های درونی مناسبی بودند. تحصیل در مدرسه، حمایت والدین برای ادامه تحصیل، داشتن ارزش های اخلاقی جامعه پسند، انگیزش پیشرفت و تلاش برای ساختن آینده ای بهتر، مشخصه دختران افغانستانی امروز است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم بر افکار خودکشی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
179 - 188
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم بر افکار خودکشی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان چابهار می باشد. روش شناسی: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان چابهار در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بود. نمونه ای به حجم ۳۰ نفر از دانش آموزان پسر که در پرسشنامه افکار خودکشی بک (۲۰۰۴) نمرات بالاتری کسب کرده بودند، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام ۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ده جلسه تحت آموزش درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه افکار خودکشی بک (۲۰۰۴) استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS 22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات افکار خودکشی در دانش آموزان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون نسبت به گروه گواه تفاوت معناداری داشت (p < 0.01). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم می تواند در کاهش افکار خودکشی دانش آموزان مؤثر باشد.
نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی - راکدماندگی و بهزیستی فاعلی در میانسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی-راکدماندگی، با بهزیستی فاعلی در دوره میانسالی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه میانسالان ساکن شهر کرمانشاه بود که از بین آنها 200 نفر (127 مرد و 73 زن) با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به چهار ابزار مقیاس بهزیستی ذهنی (کانتریل ، 1965)، پدیدآورندگی لویولا (مک آدامز و دی سانت آوبین، 1992)، مقیاس راکد ماندگی (برادلی، 1997) و راهبردهای مدیریت زندگی (بالتس و دیگران، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که پدیدآورندگی-راکدماندگی از طریق راهبردهای مدیریت زندگی با بهزیستی ذهنی رابطه دارد.بطور کلی افراد پدیدآورنده ای که از راهبردهای مدیریت زندگی استفاده می کنند در میانسالی از بهزیستی ذهنی بیشتری برخوردارند.همچنین افرادی که راکدماندگی در دوران میانسالی را تجربه میکنند کمتر از راهبردهای مدیریت استفاده میکنند که باعث کاهش بهزیستی ذهنی میشود.در نتیجه، با توجه به اهمیت بهزیستی ذهنی در میانسالان، روان شناسان می توانند با تکیه بر دو متغیر پدیدآورندگی_راکدماندگی و راهبردهای مدیریت زندگی و تلاش برای بهبود و اصلاح آنها در میانسالان و انجام مداخلات و درمان ها در جامعه ، گامی در جهت افزایش کیفیت این دوران بردارند.
تدوین بسته آموزش هوش موفق معطوف به کاهش رفتارهای پرخطر ویژه ی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
101 - 114
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین بسته آموزش هوش موفق معطوف به رفتارهای پرخطر ویژه ی دانش آموزان دختر درگیر رفتارهای پرخطر بود. این پژوهش در بخش تحلیل محتوا از نوع تحلیل محتوای کیفی هیش و شانون (2005) و در بخش تدوین بسته روش تدوین بسته یوسفی و گلپرور (2023) بود. محیط این پژوهش کلیه ی متون در زمینه ی رفتارهای پرخطر و هوش موفق استرنبرگ (2019) بود. روش انتخاب متون به روش هدف مند از بین متون مذکور طی ده سال اخیربود ملاک تعداد متون بر اساس رعایت اصل اشباع داده بود. روش گردآوری اطلاعات از مطالعه ی خط به خط متون، یافتن پاسخ به سوالات مرتبط به هدف و محتوای بسته ی هوش موفق مبتنی بر کاهش رفتار پرخطر بود. نتایج حاصل از تحلیل داده های حاصل از بررسی متون به کمک روش تحلیل محتوای مرسوم هیش و شانون (2005) نشان داد که رفتار پرخطر دارای سه بعد است که عبارتند از 1) علل رفتار پرخطر با نه مفهوم اصلی (پریشانی روانی، احساس طردشدگی،تغییرات نوجوانی، فشار همسالان، عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی، عوامل روانشناختی، فقدان آموزش و آگاهی و عوامل خانوادگی)؛ 2)تظاهرات رفتار پرخطر با سه مفهوم اصلی (خشم و خشونت، اعتیاد، رفتارهای جنسی ناسازگار) و سازوکارهای کاهش رفتار پرخطر (مداخله های فردی و مداخله های سیستمی). این نتایج برای متون هوش موفق نشان داد که هوش موفق حاوی دو بعد است 1)چیستی هوش با پنج مفهوم (هوش موفق در بعد فردی، هوش موفق در بعد اجتماعی، نتایج هوش، انواع هوش، فرآیندهای بالادست هوش) و 2) بعد راهکارهای دستیابی به هوش موفق با چهار مفهوم (هوش تحلیلی، هوش عملی، خردورزی و هوش خلاق). در بخش تدوین بسته هدف پنهان این بسته افزایش بلوغ شناختی در قالب آگاهی افزایی و مهارت افزایی به کمک راهبردهای هوش موفق بود. این کار با استفاده از روش تدوین بسته ی یوسفی و گلپرور (2023) انجام شد و مقولات دو تحلیل در هم جایابی و جای گذاری شده و تلفیق انجام شد. نتایج این تلفیق به یک بسته ی هشت جلسه ای آموزشی ختم شد که اهداف آن مبتنی بر کاهش رفتار پرخطر بود و راهبردهای آن از نظریه هوش موفق برگرفته شد در انتها بسته ی آموزشی به کمک ضریب توافق ارزیابان و توسط متخصصین ارزیابی اعتبار شد که نتایج حاکی از اعتباریابی محتوایی بود (98/0=CVR).
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر متوسطه اول شهربجنورد انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول که در سال تحصیلی 1401-1402 به تعداد 2000 نفر مشغول به تحصیل بودند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به تعداد 45 دانش آموز دارای ملاک های ورود و خروج بودند، به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و یک گروه 15 نفری کنترل گمارده شدند. ابتدا هر سه گروه با استفاده از پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن و جاکوب (1997) مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال به ترتیب برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد. اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و صرفاً در لیست انتظار قرار گرفت. پس از پایان دوره، مجدداً هر سه گروه مورد پس آزمون و یک ماه بعد آزمون پیگیری قرار گرفتند. سپس با استفاده از تحلیل کوواریانس اندازه گیری مکرر یافته های بدست آمده با نرم افزار SPSS-21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر متوسطه اول تفاوت وجود ندارد(05/0<P). آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال به طور مجزا بر اضطراب امتحان دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر بجنورد اثربخش است(05/0<P). نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوتی بین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و حافظه فعال بر اضطراب امتحان وجود ندارد. از این رو می توان گفت استفاده از این دوروش آموزش در جهت کاهش اضطراب امتحان می تواند به مشاوران و روانشناسان و سایر متخصصان کمک کند.
سبک های مقابله ای والدین با هیجان های منفی کودکان: نقش واسطه ای نظم جویی هیجان در والدین دارای فرزند درخودمانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین سبک های مقابله ای والدین با هیجان های منفی کودکان با توجه به نقش واسطه ای نظم جویی هیجان در والدین دارای فرزند در خودمانیم بود. این پژوهش از نوع توصیفی، از نوع همبستگی بود و جامعه آماری والدین دانش آموزان دارای اختلال درخودماندگی در مدارس کودکان استثنایی شهر بندرعباس در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بود که 300 نفر تخمین زده شد. با توجه به محدود بودن جامعه در دسترس تمام والدین به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند که از این تعداد 250 نفر در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه سرشت و منش (کلونینجر، 1986)؛ مقیاس مشکلات در نظم جویی هیجانی (گراتز و روئمر، 2004) و مقیاس سبک های مقابله با هیجانات منفی کودکان (فابس، آیزنبرگ و برونزوایگ، 1990) پاسخ دادند. یافته ها نشان داد منش همکاری و خود راهبری، تبیین کننده مثبت نظم جویی هیجانی در والدین دارای فرزند درخودمانده است. سرشت آسیب پرهیزی و پشتکار تبیین کننده های منفی نظم جویی هیجانی و سرشت پاداش وابسته تبیین کننده مثبت نظمجویی هیجانی و همچنین منش خود فرا روی تبیین کننده مثبت سبک های برخورد حمایتی و غیرحمایتی و سرشت آسیب پرهیزی تبیین کننده منفی سبک های حمایتی بود. سرشت پاداش وابسته تبیین کننده منفی سبک های غیر حمایتی و سرشت پشتکار نیز تبیین کننده مثبت سبک های غیر حمایتی بود. هیچ یک از مسیرهای واسطه ای معنی دار نبودند. به طور کلی می توان گفت ویژگی های سرشت و منش والدین می توانند تبیین کننده سبک های مقابله با هیجان های منفی والدین و همچنین نظم جویی هیجان آنها باشند که هر دو نقش مهمی در اجتماعی شدن هیجانی فرزندان دارند.
بررسی تطبیقی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه مطالعه حاضر زوج های دارای دلزدگی زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره آستان مهر مشهد در بهار سال 1401 بودند. حجم نمونه 30 زوج و 10 زوج برای هر یک از سه گروه در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی با کمک قرعه کشی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش اول 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایش دوم 11 جلسه 90 دقیقه ای تحت طرحواره درمانی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش حاضر فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و ابرازگری هیجانی کینگ و ایمونز (1990) بودند که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. برای تحلیل داده های این مطالعه از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی شدند و نتایج در مرحله پیگیری باقی ماند (05/0P<). دیگر یافته ها نشان داد که بین روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در بهبود ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>). با توجه به اثربخشی هر دو روش بر بهبود ابرازگری هیجانی و عدم تفاوت معنی دار بین آنها به مشاوران و درمانگران پیشنهاد می شود که از هر دو روش مذکور در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ابرازگری هیجانی استفاده نمایند.
رابطه همسر آزاری با اضطراب فراگیر در زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه همسر آزاری با اضطراب فراگیر درزنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران در سال 1402 انجام شد. مواد و روش: روش پژوهش توصیفی – پیمایشی بود. جامعه آماری، موردمطالعه در این پژوهش، زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران است و طبق آخرین آمار به عمل آمده از اورژانس های شهر تهران حدود 6000 نفر، و در این پژوهش از روش طبقه ای نسبی، استفاده شده است و توزیع پرسشنامه و کار جمع آوری اطلاعات به صورت تصادفی بر روی آن ها صورت گرفته است. در این پژوهش برای برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و طبق این فرمول 380 نفر در نمونه ی آماری ما قرار می گیرند. ابزار پژوهش نیز برای جمع آوری داده ها پرسشنامه همسر آزاری (هادسون و مک اینتاش، 1981) و اضطراب فراگیر (آنتونی و همکاران، 2002) بوده که قبل از اجرا، اعتبار و پایایی آن مورد تائید قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مؤلفه های همسر آزاری با میزان اضطراب زنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و نتایج رگرسیون نشان داد که، همسر آزاری (سوءاستفاده غیر فیزیکی و جسمی) 14 درصد واریانس میزان اضطراب فراگیر زنان را تبیین می کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که همسر آزاری نقش مهمی در ایجاد و تشدید اضطراب فراگیر در زنان دارد. این نتایج می تواند به برنامه ریزی های پیشگیری و مداخله ای در جهت کاهش همسر آزاری و اضطراب فراگیر کمک کند.
نقش واسطه ای تاب آوری روان شناختی در رابطه بین ارزیابی های شناختی و راهبردهای مقابله شناختی با رفتارهای سلامت و بهزیستی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آزمون تعیین نقش واسطه ای تاب آوری روان شناختی در رابطه بین ارزیابی های شناختی و راهبردهای مقابله شناختی با رفتارهای سلامت و بهزیستی هیجانی بود روش این پژوهش همبستگی بود و برای این منظور از طریق روش نمونه برداری در دسترس 500 دانشجو (250 پسر و 250 دختر) انتخاب شدند و به پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپیناون، 2001)، مقیاس ارزیابی تنیدگی (رویلی، رویسچ، جاریکا و واگن، 2005)، مقیاس تاب آوری نوجوان (اُشیو، ناکایا، کانیکو و ناگامنی، 2002)، نیمرخ سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (والکر، سیچریست و پندر، 1995) و فهرست عواطف مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلگن، 1988) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که مدل مفروض واسطه مندی کامل تاب آوری روان شناختی در رابطه ارزیابی های شناختی و راهبردهای مقابله شناختی با رفتارهای سلامت و بهزیستی هیجانی در دانشجویان با داده ها برازندگی مطلوبی داشت. نتایج تخصیص جنسی روابط در مدل مفروض بر حسب مقادیر کواریانس های ساختاری، وزن های ساختاری و وزن های اندازه گیری در دانشجویان زن و مر هم ارز بودند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در بین دانشجویان بخشی از پراکندگی مشترک دوایر مفهومی ارزیابی های شناختی و راهبردهای مقابله با رفتارهای سلامت و بهزیستی هیجانی از طریق تاب آوری قابل تبیین است.
اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نارسایی هیجانی و انسجام درونی زنان مبتلابه سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نارسایی هیجانی و انسجام درونی زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران در سال 1402 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد نارسایی هیجانی (بگبی و همکاران، 1994) و پرسشنامه استاندارد انسجام درونی (کیمیایی و همکاران، 1392) انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای پرسشنامه نارسایی هیجانی 81/. و پرسش نامه انسجام درونی بالای 0.7 به دست آمده آمد. همین طور از روایی محتوا به منظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد، که برای این منظور پرسشنامه ها به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد نتایج نشان داد که طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش "نارسایی هیجانی" زنان مبتلابه سرطان سینه شد. همچنین نتایج نشان داد طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث بهبود انسجام درونی در زنان مبتلابه سرطان سینه شد. بنابراین یافته های مطالعه حاضر نشان داد که طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نارسایی هیجانی و افزایش انسجام درونی بیماران مبتلابه سرطان سینه مؤثر می باشد.
نقش تعدیلگر ورزش های الکترونیکی بر رابطه علی ناگویی هیجانی و تنهایی اجتماعی در دانش آموزان مقطع متوسطه مورد مطالعه (خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تأثیر ناگویی هیجانی بر تنهایی اجتماعی در دانش آموزان مقطع متوسطه با نقش تعدیلگر ورزش های الکترونیکی و ارائه مدل می باشد.
روش و مواد: این تحقیق از لحاظ استراتژی توصیفی-پیمایشی بوده و از لحاظ شکل فرضیات به صورت علی می باشد. جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد ارائه شده در تحقیقات معتبر خارجی و داخلی شامل مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو، مقیاس تنهایی اجتماعی لی و هیون، و مقیاس ورزش های الکترونیکی استفاده شد. همچنین به منظور بررسی روایی سازه پرسشنامه ها از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم استفاده شد. پایایی درونی سؤالات پرسشنامه های مورد استفاده از روش آلفای کرونباخ سنجیده شد و در این تحقیق همان طور که مشاهده می شود این ضریب بالای 0.7 بوده که نشان از پایایی قابل قبول پرسشنامه ها دارد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دانش آموزان پسر ناحیه 2 آموزش وپرورش شهر مشهد می باشد. به منظور بررسی تجربی و کاربردی تحقیق، نمونه 400 نفری از دانش آموزان پسر انتخاب شدند. در این تحقیق در بخش آمار توصیفی و بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق از نرم افزار SPSS نسخه 25 و در بخش معادلات ساختاری از نرم افزار Smart PLS نسخه 3 به منظور طراحی مدل تحقیق استفاده گردید.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد ناگویی هیجانی بر تنهایی اجتماعی، تفکر برون مدار بر تنهایی اجتماعی، و دشواری در توصیف احساسات بر تنهایی اجتماعی تأثیر می گذارد. همچنین یافته های تحقیق نشان داد ورزش های الکترونیک در رابطه علی ناگویی هیجانی و تنهایی اجتماعی اثر تعدیلی ندارد. طبق نتایج مشخص شد مقدار برازش SRMR برابر با 0.078 که در سطح معناداری 0.05 پایین تر از مقدار 0.08 است. بنابراین مدل ساختاری تحقیق از برازش مطلوبی برخوردار است.
نتیجه گیری: این مطالعه تأیید می کند که ناگویی هیجانی تأثیر قابل توجهی بر تنهایی اجتماعی در میان دانش آموزان مقطع متوسطه دارد. با این حال، ورزش های الکترونیکی این رابطه را تعدیل نمی کنند. این یافته ها نشان می دهد که افزایش مهارت های آگاهی و بیان هیجانی می تواند تنهایی اجتماعی در دانش آموزان را کاهش دهد.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت نگر بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
122 - 132
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زنان دچار ناسازگاری زناشویی در زندگی زناشویی خود با مشکل های فراوانی به ویژه در زمینه های روانشناختی از جمله در پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی مواجه هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت نگر بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی انجام شد.
روش و مواد: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه زنان دچار ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه سه شهر تهران در فصل پاییز سال 1402 بودند؛ به طوری که حجم نمونه برای هر گروه 20 نفر در نظر گرفته شد و این افراد پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان ذهن آگاهی مثبت نگر قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای درمان ماند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های پرخاشگری ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، 2006)، کیفیت زندگی زناشویی (ژانگ و همکاران، 2013) و سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی مثبت نگر باعث کاهش معنی دار پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش معنی دار کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی شد (001/0P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مذکور، درمانگران، مشاوران و روانشناسان برای کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش کیفیت زندگی زناشویی گروه های آسیب پذیر از جمله زنان دچار ناسازگاری زناشویی می توانند از روش درمان ذهن آگاهی مثبت نگر استفاده نمایند.
اثربخشی آموزش مهدویت بر بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهدویت بر بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن انجام شد. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود و طرح آن به صورت گروه های آزمایش و گروه کنترل و دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال تحصیلی 1401-1402 بود. حجم نمونه پژوهش برای هر گروه 15 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) و در مجموع 30 نفر براورد شد. نمونه گیری در مرحله اول به صورت داوطلبانه در دانشگاه آزاد رودهن انجام شد که از طریق اجرای پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (2002)، دانشجویانی که نمره پایین از این دو پرسشنامه دریافت نمودند، غربالگری شد، سپس از بین این دانشجویان، افرادی که حاضر به همکاری با پژوهشگر و دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند را انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. سپس گروه آموزش تحت آموزش مهدویت قرار گرفت ولی گروه کنترل آموزشی دریافت کرد، سپس مجدد از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS-25 نشان داد، آموزش مهدویت بر افزایش خرده مقیاس های بهزیستی روانشناختی شامل پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن به طور معناداری مؤثر است.