فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مطالعه ی کارآمدی روان درمانی مثبت گرا در کاهش افسردگی افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی بود.
روش کار: برای انجام این پژوهش در سال 1393 از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره ی پی گیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند، 3 نفر به شیوه ی نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. برای هر کدام از ایشان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته جلسه، خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس افسردگی بک-ویرایش دوم، مقیاس افسردگی هامیلتون-17، مقیاس عاطفه ی مثبت و منفی، آزمون جهت گیری شادکامی و پرسش نامه ی معنا در زندگی در مرحله ی خط پایه، جلسات درمان و چهار ماه بعد از پایان درمان (پی گیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس دستورالعمل سلیگمن و همکاران (2006) در 6 جلسه توسط پژوهشگر انجام شد.
یافته ها: این پژوهش نشان می دهد که هر سه مراجع با شروع درمان روند کاهشی را در طراز نمرات افسردگی بک (71%) و افسردگی هامیلتون (61%) نشان می دهند. این نتایج در پایان دوره ی پی گیری نیز حفظ شده و درمان برای هر سه مراجع، موثر بوده است. هم چنین طراز نمرات شرکت کنندگان در مولفه های روان درمانی مثبت گرا مثل احساس لذت، تقویت توان مندی ها و احساس معنا در طی جلسات درمان، روند افزایشی داشته است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرا به عنوان یک درمان کوتاه مدت موثر برای کاهش علایم و نشانه های افسردگی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه ادراک زمان محرک های دارای بار هیجانی درکودکان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال اوتیسم
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات مختلف نشان می دهد که هیجان، ادراک زمان را تحت تأثیر قرار می دهد و از سویی دیگر گزارش های بالینی از مشکلات پردازش زمان در اختلال اوتیسم خبر می دهند. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر محرک های دارای بار هیجانی متفاوت (شاد، غمگین و خنثی) بر ادراک زمان در کودکان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال اوتیسم بود.
روش: مطالعه حاضر از نوع پس رویدادی است. 13 کودک مبتلا به اوتیسم با کنش وری بالا از رده سنی 5 تا 15سال از میان مددجویان مراکز توان بخشی تبریز و 13 کودک بدون اختلال اوتیسم با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که هر دو گروه از نظر سن و جنس همتا شدند. برای تشخیص عملکرد بالای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم از پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم (اهلر و گیلبرگ، 1993) استفاده شد. سپس آزمون بازتولید زمان در دو سطح 2000 و 7000 میلی ثانیه بر روی دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم الگوی متفاوتی از بازتولید زمانی نسبت به کودکان بدون اختلال اوتیسم داشتند، به طوری که زمان را کمتر بازتولید کردند و این الگو در هر دو زمان ( P=0/001) تقریباً ثابت بود.
نتیجه گیری: کمترسنجی مشاهده شده در پژوهش حاضر منطبق با مدل های توجهی است و نارسایی توجه یکی از نارسایی های اولیه در کودکان اوتیسم است که می تواند منجر به انحراف آزمودنی از محرک شده و منجر به کمترسنجی گردد.
زنان باردار با سوءمصرف مواد
حوزه های تخصصی:
سوء مصرف مواد از معضلات عمده بهداشتی است که بسیاری از اقشار جامعه از جمله مادران باردار را در معرض تهدید و پیامدهای نامطلوب قرار می دهد. در حال حاضر ظرفیت تولید مثل زنان مبتلا به اختلالات مصرف مواد و زنانی که باردار هستند، بسیاری از مراکز ارائه دهنده ی خدمات بهداشتی را به چالش کشانده است. از جمله مشکلات مرتبط با دوران بارداری، سابقه ای از تروما و سوءاستفاده، اجتناب یا دسترسی ضعیف به مراقبت های دوران بارداری، و ترس از عواقب قانونی است. پیامدهای ناشی از سوءمصرف مواد مخدر در طی بارداری شامل سقط خودبه خودی، زایمان زودرس، وزن تولد پایین، جدا شدن زودرس جفت، محدودیت رشد و سندرم محرومیت نوزادی است. مقاله حاضر متمرکز بر بیماری های واگیردار، خطرات مرتبط با جنین و مادر، ملاحظات درمانی و غربالگری برای تنباکو، حشیش، مخدرها، بنزودیازپین ها، محرک ها و چند ماده ی دیگر است. ارائه ی اطلاعات جامع برای کمک به متخصصین در این حوزه به منظور تعامل بهتر با این بیماران و آگاهی دادن به آن ها در مورد نحوه ی مراقبت و نیز شکستن چرخه ی شکل گیری متقابل مصرف و اعتیاد حائز اهمیت است. بر آگاهی بخشی خانواده ها و مشاوره در خصوص عوارض و خطرات مصرف مواد و داروهای غیرمجاز تاکید می شود. بنابراین، توجه خاص به پیشگیری، درمان و کنترل سوءمصرف مواد در مراقبت های قبل و هنگام بارداری ضروری است.
تأثیر آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر به مادران کودکان اتیسم بر جو ّ عاطفی، سازش پذیری و انسجام خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباط مؤثر به والدین کودکان مبتلا به اوتیسم بر بهبود جوّ عاطفی، و سازش پذیری و انسجام خانواده کودکان مبتلا به این اختلال انجام شد. روش:روش این پژوهش از نوع شبه تجربی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان مادران کودکان 4 تا 13 ساله مبتلا به اوتیسم از مرکز اوتیسم تهران در سال تحصیلی 95-94، 24 نفر بر حسب شرایط ورود به پژوهش، انتخاب و به شکل تصادفی ساده در گروه های آزمایش و کنترل جایدهی شدند. پس از انجام پیش آزمون به کمک پرسشنامه های جوّ عاطفی خانواده (هیل برن، 1964) و سازش پذیری و انسجام خانواده (اولسون، پرتنر، و لاوی، 1985)، به گروه آزمایش طی 8 جلسه مهارت های ارتباط مؤثر آموزش داده شد. در پایان، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های حاصل با آزمون تحلیل کوواریانس، تجزیه و تحلیل گردید.
مقایسه سوگیری توجه و سبک های پردازش هیجانی در دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، مبتلا به بدریخت انگاری و غیرمبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های روان شناختی ادعا می کند سوگیری توجه و تحریف در پردازش هیجانی از عوامل تداوم دهنده بسیاری از اختلالات روانی است از این میان اختلال اضطراب فراگیر و اختلال بدریخت انگاری دو نمونه از اختلالات هیجانی شایع هستند که بخش عظیمی از افراد جامعه از آن رنج می برند. هدف پژوهش حاضر مقایسه سوگیری توجه و سبک های پردازش هیجانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، مبتلا به بدریخت انگاری و غیرمبتلا بود. این پژوهش با استفاده از روش علی مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ی مورد پژوهش شامل 300 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه های دولتی شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه اضطراب بک، پرسشنامه بدریخت انگاری ییل-براون، پرسشنامه پردازش هیجانی باکر و آزمون نرم افزاری دات پروب بود. یافته های پژوهش حاضر نشان داد افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر در مقایسه با افراد دارای بدریخت انگاری و غیرمبتلا، سوگیری توجه منفی تری دارند (05/0>P). به علاوه افراد مبتلا به بدریخت انگاری هنگام ادراک محرک ها تحت تأثیر سوگیری توجه نیستند (05/0>P). همچنین افراد مبتلا به اضطراب و افراد مبتلا به بدریخت انگاری در مقایسه با افراد غیر مبتلا بیشتر از سبک های پردازش هیجانی ناکارآمد مزاحمت، سرکوبی، عدم کنترل و تجزیه استفاده می کنند (05/0>P). از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت، توان بخشی و اصلاح سوگیری توجه در تشخیص و درمان اختلال اضطراب فراگیر موثر است. همچنین اصلاح سبک های ناکارآمد پردازش هیجانی در درمان اختلال اضطراب فراگیر و اختلال بدریخت انگاری مفید است.
نظریه دلبستگی و مشکلات هیجانی- اجتماعی در دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری: تبیین نظری و کاربردهای بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: نظریه دلبستگی در تبیین مشکلات هیجانی-اجتماعی دانش آموزان با مشکلات یادگیری چارچوب نظری مفیدی را فراهم می کند. در این راستا کیفیت دلبستگی به عنوان یک عامل خطر یا عامل حفاظتی در تبیین ناسازگاری های رفتاری و هیجانی-اجتماعی این گروه مطرح است. همسو با نظریه بالبی، الگوی کاری دلبستگی در اصل بر پایه روابط اولیه با مراقبان اصلی رشد می کند و به تدریج به سوی ایجاد روابط دلبستگی ویژه و جدید با دیگران از جمله معلم، گسترش می یابد. ایجاد و حفظ چنین روابطی بر سازگاری و عملکرد هیجانی-اجتماعی در حال رشد دانش آموزان با مشکلات یادگیری تاثیر ویژه ای دارد.
نتیجه گیری: براین اساس، با توجه به نقش الگوهای دلبستگی در تبیین مشکلات هیجانی-اجتماعی کودکان با مشکلات یادگیری، می توان از نظریه دلبستگی به عنوان چارچوبی برای طراحی مداخله های موثر برای کاهش ناسازگاری های هیجانی-اجتماعی این کودکان استفاده کرد. کاربردهای بالینی و الزام های عملی پژوهش های دلبستگی که بر بهبود کیفیت روابط دلبستگی والدین-کودک، توانمندسازی مادران، بهبود منابع مقابله ای کودکان و بهبود روابط معلم-دانش آموز تاکید دارد، در متن مقاله تشریح شده اند.
پیش بینی تنش والدینی وآشفتگی روان شناختی مادران براساس مشکلات رفتاری وکارکردهای انطباقی کودکان دبستانی با تأخیرهای تحولی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تولد کودک با تأخیرتحولی می تواند به همراه خود، مشکلات جدید و مضاعفی را برای والدین این کودکان به دنبال داشته باشد، اغلب برای چنین والدینی مخصوصاً مادران تنش، تجربیات و پاسخ های هیجانی از قبیل افسردگی، اضطراب و آشفتگی های روانی دیگر رخ می دهد، که اینها ارتباط مستقیمی با مسائل کود ک دارند. پژوهش حاضر به منظور پیش بینی تنش والدینی و آشفتگی روان شناختی مادران بر اساس مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان دبستانی با تأخیرهای تحولی انجام شد.
روش : طرح پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. داده های پژوهش با روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شده است..جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان 11-6 ساله با تأخیرهای تحولی شامل کودکان مبتلا به اوتیسم مراجعه کننده به مراکزآموزشی و توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 را شامل می شد. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. پس از توضیح اهداف پژوهش برای مادران و جلب رضایت آگاهانه از آنها، مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، فرم کوتاه شده آزمون علایم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند(1984)، شاخص تنیدگی والدینی(1967) توسط مادران تکمیل شد.
یافته ها: داده های پژوهش به وسیله روش آماری مدل یابی ساختاری از طریق نرم افزار لیزرل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که بین مؤلفه های مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی (با اوتیسم و بدون اوتیسم) با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران آنها رابطه مثبت وجود دارد ولی بین مؤلفه های کارکردهای انطباقی این کودکان با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران رابطه منفی وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مدل یابی ساختاری می توان استنباط کرد که کارکردهای انطباقی و مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی در قالب روابط ساختاری تغییرات آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند. به عنوان مثال متغیر خودتحریکی با ضریب بتای (24/0) و t محاسبه شده(72/3) قادر است 24% از تغییرات آشفتگی روان شناختی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند و این متغیر با ضریب بتای(42/ 0و t محاسبه شده (46/5) قادر است 42% از تغییرات استرس والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کند.
همسرآزاری و رفتار خودکشی: مطالعه پیمایشی زنان اقدام کننده به خودکشی بستری در بخش مسمومین بیمارستان خورشید در سال 1394(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :پدیده خودکشی از دیرباز توجه بسیاری از محققان را به خود جلب نموده، اما در ایران کمتر پژوهشی به نقش همسرآزاری در رفتار خودکشی توجه کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه احتمالی دفعات اقدام به خودکشی و همسرآزاری انجام شد. مواد و روش ها:در این مطالعه مقطعی- پیمایشی، 246 زن متأهل اقدام کننده به خودکشی که در سال 1394، در بخش مسمومین بیمارستان خورشید وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بستری شده بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند و به وسیله مقیاس Hudson مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون های 2c، t، ANOVA و رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها:از بین متغیرهای مرتبط با سوء رفتار، طول مدت سوء رفتار، سابقه خشونت فیزیکی و شدت سوء رفتار غیر فیزیکی رابطه معنی داری با دفعات اقدام به خودکشی داشت. با هر واحد افزایش انحراف معیار سوء رفتار فیزیکی، 37/0 درصد شانس اقدام به خودکشی افزایش یافت. این رقم در مورد تأثیر خشونت غیر فیزیکی، 20/0 درصد برآورد گردید. این احتمال با طولانی شدن مدت سوء رفتار، 19/0 درصد افزایش پیدا کرد. نتیجه گیری:بدون شک همسرآزاری بسته به طول مدت و شدت آن، شانس اقدام به خودکشی را افزایش می دهد. اقدامات قانونی و اجتماعی برای پیشگیری از همسرآزاری می تواند باعث کاهش خطر اقدام به خودکشی شود.
اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای: یک پژوهش مورد منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :تنظیم هیجان، عامل مهمی در تعیین سلامتی و عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی است و تأثیر آن بر اختلالات برون ریز به دلیل ماهیت انعطاف پذیر دوره نوجوانی و پایه ریزی الگوهای رفتار بزرگسالی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. مواد و روش ها:تعداد سه نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین کلیه دختران نوجوان 18-14 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای در مدارس شهرستان نجف آباد انتخاب شدند. پژوهش حاضر در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ای پلکانی اجرا شد. بعد از موقعیت خط پایه، طی هشت جلسه مداخله انفرادی، آموزش راهبرد های مدیریت فرایندی هیجان مبتنی بر مدل Gross به آزمودنی ها ارایه گردید و یک ماه بعد، طی سه ماه متوالی مورد پیگیری قرار گرفتند. آزمودنی ها با استفاده از پرسش نامه زود انگیختگی Barratt (Barratt Impulsiveness Scale یا BIS)، 11 بار (4 بار خط پایه، 4 بار مداخله و 3 بار پیگیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. شاخص های تغییرات روند، شیب، اندازه اثر، شاخص Cohen و تفسیر فراز و فرود در نرم افزار SPSS ارایه گردید. یافته ها:مداخله مورد نظر موجب کاهش نمرات زود انگیختگی شد. بازبینی نمودارهای اثربخشی و اندازه ضریب تأثیر نیز بیانگر اثر معنی دار و قابل توجه شدت مداخله مورد نظر برای هر سه آزمودنی در متغیرهای مورد بررسی بود. نتیجه گیری:راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است. از این رو، تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه پیشگیری و درمان اختلال نافرمانی مقابله ای دارد.
مدیریت و اجرای نمونه گیری از معتادان تزریقی در معرض بیماری های پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه جمعیت های پنهانی چون معتادان تزریقی بدلیل قرار گرفتن در معرض بیماری های پرخطر و نقش آنان در سلامت جامعه بسیار حائز اهمیت است. روش های آماری متداول برای نمونه گیری از این جمعیت های بدلیل محدودیت های پیشروی آنان کارا نمی باشند. با وجود معرفی روش نمونه گیری پاسخگو محور به عنوان روشی موفق در نمونه گیری از جمعیت های پنهان، تعداد محدودی از مطالعات به دلیل عدم شناخت پژوهشگران با استفاده از این روش نمونه گیری انجام گرفته است. روش: هدف اصلی مقاله حاضر بررسی مؤلفه های مؤثر در مدیریت و اجرای روش نمونه گیری پاسخگو محور می باشد. یافته ها: به منظور مدیریت اجرای این روش نمونه گیری، پژوهشگران باید نکات کلیدی در طراحی کوپن ها، مقدار و نحوه پرداخت مشوق ها و جلوگیری از رشد بی رویه اندازه نمونه را مد نظر قرار دهند. بحث و نتیجه گیری: بدون در نظر گرفتن ملاحظات نحوه اجرا و مدیریت، با استفاده از این روش نمونه گیری نمی توان انتظار دستیابی به نمونه های معرف از این جمعیت ها را داشت.
نقش شغل در درمان بهبودیافتگان از اعتیاد
حوزه های تخصصی:
اعتیاد یک بیماری جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است. اعتیاد به مواد مخدر، یکی از چهار بحران جهانی است و تأثیر آن در ظهور سایر آسیب ها ی اجتماعی نمود عینی دارد. عود اعتیاد تأثیرات زیادی بر فرد، جامعه و خانواده دارد. فردی که بعد از ترک دوباره به سوی مواد برمی گردد احساس گناه، ناامیدی، خجالت و عصبانیت گریبان گیر او می شود. عوامل مختلفی از بازگشت افراد بهبودیافته به اعتیاد جلوگیری می کند. نبود شغل یکی از مهم ترین مشکلات بهبود یافتگان بیماری اعتیاد است لذا عامل مهمی در بازگشت بیماری اعتیاد به شمار می آید. اگر بتوان برای معتادین رها یافته از اعتیاد با توجه به مهارت های شغلی آن ها، کار و شغل ایجاد کرد نه تنها از عود مجدد آنان پیشگیری می شود بلکه زمینه توانمندسازی و بازگشت وی به کانون خانواده و جامعه نیز فراهم می شود. به نظر می رسد که داشتن شغل و مهارت های شغلی نقش مؤثری در پیش بینی ماندگاری درمان بهبودیافتگان از اعتیاد دارد. با توجه به نقش مهم اشتغال زایی در جلوگیری از بازگشت مجدد به مصرف مواد، بر ضرورت ایجاد فرصت های شغلی برای پیشگیری از بازگشت به چرخه اعتیاد تاکید می شود.
رابطه بین اضطراب و افسردگی با میانجی گری تفکر ارجاعی وکمال گرایی به روش معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در پژوهش حاضر رابطه بین اضطراب و افسردگی با میانجی گری تفکر ارجاعی و کمال گرایی مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه، 24۰ نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های متوسطه دوم به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند و با تکمیل پرسش نامه افسردگی بک (۱۹۹۶) و پرسش نامه اضطراب اسپیتزر و همکاران (2006) و پرسشنامه تفکرارجاعی اهرینگ و همکاران (۲۰۱۰) مقیاس کمال گرایی چند بعدی فلت و هویت (1991) در این پژوهش شرکت کردند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که رابطه مستقیم اضطراب و افسردگی غیر معنی دار است. در مقابل، رابطه غیر مستقیم آن ها با میانجی گری تفکر ارجاعی و ابعاد کمال گرایی در سطح 01/0 معنی دار بود. همچنین اثر تفکر ارجاعی بر افسردگی در سطح 01/0 معنی دار بود. از بین ابعاد کمال گرایی، کمال گرایی جامعه مدار و کمال گرایی دیگرمدار به صورت مثبت و در سطح معنی دار 01/0 و کمال گرایی خودمدار به صورت منفی در سطح معنی دار 01/0 بر افسردگی، اثر دارد. نتیجه گیری: یافته ها نشان دادند کمال گرایی دیگرمدار و جامعه مدار و تفکر ارجاعی رابطه بین اضطراب و افسرگی را میانجی گری می کند و در مجموع از طریق کنترل تفکر ارجاعی و اصلاح ابعاد ناسالم کمال گرایی به ابعاد سالم و کارآمد از تبدیل اختلال اضطراب به اختلال افسردگی می توان جلوگیری کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی بر پیشگیری از عود بعد از مرحله سم زدایی در افراد ترک کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی بر پیشگیری از عود در افراد ترک کننده مواد بعد از مرحله سم زدایی انجام شده است.
روش: در یک طرح نیمه آزمایشی گروهی 39 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی (بر پایه معیارهای تشخیصی (DSM- IV- R) که مرحله سم زدایی را به پایان رسانده و به مرکز جمعیت آفتاب شهر تهران مراجعه کرده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایشی (گروه مهارت های مقابله ای و سبک زندگی) و یک گروه کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایشی اول و دوم در 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی قرار گرفت و گروه کنترل در طول مدت درمان هیچ آموزشی دریافت نکرد و در انتظار درمان ماند. آزمودنی های مورد پژوهش از طریق آزمایش مورفین قبل از شروع درمان و 4 ماه پس از پایان درمان گروهی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون خی دو استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین فراوانی عود در سه گروه مهارت های مقابله ای، سبک زندگی و کنترل وجود داشت (01/0P<). همچنین بین فراوانی عود در دو گروه مهارت های مقابله ای و سبک زندگی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>).
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که هر دو آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی در پیشگیری از عود در گروه های مورد مطالعه موثر بوده اند. همچنین بین اثربخشی دو گروه آموزشی در پیشگیری از عود در مرحله پی گیری تفاوتی مشاهده نشد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی به نحو قابل توجهی موجب پیشگیری از عود در افراد تحت آموزش می شود.
مقایسه سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات در نیمکره های مغز بین افراد وابسته به مواد مخدر و افراد عادی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور مقایسه سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات در نیمکره های مغز بین افراد دچار سوءمصرف مواد و عادی صورت گرفت. روش: جامعه آماری در این پژوهش شامل پسران دچار سوءمصرف مواد که جهت ترک به مراکز وابسته به بهزیستی در سال 1395 مراجعه کرده اند و پسران عادی است. روش نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری خوشه ای است. حجم نمونه در این پژوهش 115 نفر پسر دچار سوءمصرف مواد و 115 نفر پسر عادی است. روش انجام این پژوهش به صورت علی مقایسه ای است. به منظور گردآوری اطلاعات از ابزار ترسیم در آیینه استفاده شده است. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS 20 و روش تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات در نیمکره های مغز افراد دچار سوءمصرف مواد و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله از پژوهش می توان نتیجه گرفت که افراد دچار سوءمصرف مواد در سرعت یادگیری و انتقال اطلاعات بین دو نیمکره ضعیف تر از افراد عادی عمل می کنند.
بررسی مقایسه ای کارکردهای اجرایی در زنان مبتلا به ام اس دارای اختلال افسردگی، فاقد اختلال افسردگی و زنان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای کارکردهای اجرایی در سه گروه از زنان مبتلا به ام اس دارای اختلال افسردگی، فاقد اختلال افسردگی و زنان بهنجار بود. روش: روش تحقیق در این پژوهش علی مقایسه ای بود، از میان زنان مراجعه کننده به انجمن ام اس استان مرکزی، گروه مبتلا به ام اس مبتلا به افسردگی با غربالگری اولیه توسط آزمون افسردگی بک و تشخیص افسردگی توسط اجرای مصاحبه ساختاریافته بالینی افسردگی (SCID) و ملاک های ورود و خروج به تعداد ۲۴ نفر انتخاب شدند گروه ام اس فاقد افسردگی نیز از میان زنان غربالگری شده که فاقد نشانه های بالینی افسردگی بودند به تعداد ۲۴ نفر وارد پژوهش گردیدند، در آخر نیز گروه زنان بهنجار نیز با لحاظ کردن ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند، از آزمون های فراخنای عدد، استروپ و برج لندن جهت گرداوری داده ها استفاده شد، اطلاعات با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه زنان مبتلا به ام اس دارای افسردگی در مقایسه با دو گروه دیگر از عملکرد ضعیف معناداری در آزمون های فراخنای اعداد، استروپ و برج لندن برخوردار بودند، همچنین بین گروه زنان مبتلا به ام اس فاقد افسردگی و زنان بهنجار نیز ازنظر عملکرد در آزمون های پژوهش تفاوت معناداری مشاهده گردید. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که علاوه بر تفاوت کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به ام اس در مقایسه با افراد بهنجار، افسردگی نیز می تواند این تفاوت را تشدید نماید که لزوم توجه به این امر در طراحی برنامه های درمانی مشخص می شود.
رابطه حرمت خود، سبک های شوخ طبعی و کمرویی با احساس تنهایی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر نقش حرمت خود، سبک های شوخ طبعی و کمرویی در پیش بینی احساس تنهایی در دانش آموزان بررسی شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دبیرستانی شهرستان دامغان بودند. نمونه پژوهش 250 نفر (125 پسر، 125 دختر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به مقیاس های حرمت خود روزنبرگ، شوخ طبعی مارتین و همکاران، کمرویی چیک و بریگز و احساس تنهایی دهشیری و همکاران پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین کمرویی و عزّت نفس ارتباط منفی معناداری وجود دارد. بین سبک شوخ طبعی پیوندگرایانه و خود ارزندسازانه با احساس تنهایی نیز ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. بین احساس تنهایی و شوخ طبعی پرخاشگرایانه و خود تحقیرگرایانه رابطه مثبت معناداری مشاهده شد. بین کمرویی و تنهایی و مؤلّفه های آن رابطه مثبت معناداری مشاهده شد. همچنین بین عزّت نفس با تنهایی و مؤلّفه های آن نیز رابطه منفی معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که عزّت نفس، شوخ طبعی خودارزنده سازانه و کمرویی به ترتیب نقش مهم و معناداری در پیش بینی احساس تنهایی دارند و در مجموع 34% از واریانس احساس تنهایی را تبیین می کنند. این یافته ها بیان کننده نقش و اهمیت حرمت خود و استفاده از سبک های شوخ طبعی سازش یافته برای از بین بردن کمرویی و احساس تنهایی در دانش آموزان است.
پلیس و مقابله با مواد روان گردان
حوزه های تخصصی:
امروزه مصرف مواد روان گردان برای جوامع یک نگرانی بزرگ است. مواد مخدر صنعتی به عنوان خطرناک ترین عامل باعث متلاشی شدن کانون گرم خانواده ها می شود. مصرف مواد روان گردان نیز عوارض جسمانی و روانی زیادی به دنبال دارد. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی به دنبال بررسی وضعیت فعلی مواد روانگردان و نقش پلیس در مقابله با آن است. نقش پلیس در پیشگیری و مقابله با مواد روان گردان نقشی اساسی و پایه ای است. پلیس می تواند با کمک سازمان های مسئول در این حوزه، کنترل مواد روان گردان، شناخت و توجه لازم به جایگاه آموزش های همگانی، توجه به ظرفیت رسانه های گروهی و ارتباط جمعی، توجیه و آموزش نسل جوان ازخطرات و مصائب ناشی از مواد روانگردان نقش مهم و موثری در امر مقابله با مواد داشته باشد. توجه خانواده ها به نوجوانان، آگاهی بخشی به خانواده ها در خصوص مواد روان گردان، همچنین افزایش حمایت های مادی و قانونی از پلیس مبارزه با مواد مخدر و توجه بیشتر به کارکنان درگیر در این حوزه نیز از جمله موارد مهم دیگر در مقابله با مواد روان گردان است. با توجه به اینکه بخشی از جرایم مواد مخدر و روانگردان توسط زنان انجام می شود توجه به نقش پلیس زن نیز در مقابله با مواد مخدر و روان گردان حائز اهمیت است. بنابراین حضور زنان پلیس نیز می تواند در شناسایی، بازجویی و تحقیق از زنان مجرم موثر و مفید باشد.
نقش واسطه ای فرایند های خودشناسی و خودمهارگری در رابطه استرس ادراک شده و عینی با اضطراب، افسردگی، و علائم جسمانی آتش نشان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای فرایندهای خودشناسی (خودشناسی انسجامی، و ذهن آگاهی) و خودمهارگری در رابطه بین استرس ادراک شده و عینی با اضطراب، افسردگی، و علائم جسمانی بود. از 217 آتش نشان با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از 22 ایستگاه نمونه گیری شد و مقیاس های خودشناسی انسجامی ، ذهن آگاهی، خودمهارگری، استرس ادراک شده ، استرس عینی، اضطراب و افسردگی، و علائم جسمانی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. یافته ها نشان دادند تعامل خودمهارگری با خودشناسی انسجامی بیشترین نقش واسطه ای را در تنظیم رابطه بین استرس ادراک شده و اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی دارد. تاثیر استرس عینی از طریق استرس ادراک شده است که این می تواند تاکیدی بر اهمیت ذهنی بودن استرس باشد. براساس این یافته ها، به نظر می رسد فرایندهای خودشناسی در ارتباط بین استرس، اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی دارای نقش واسطه ای است.
مقایسه شیوه درگیری و عوامل موثر در مداخله والدین در ارتباط با یادگیری دانش آموزان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال کم توجهی-بیش فعالی یکی از اختلال های شایع در کودکان است. نارسایی هایی که در اثر این اختلال به وجود می آید، برکودکان در خانه، مدرسه، اجتماع و بین همسالان تاثیر می گذارد. هدف این پژوهش، مقایسه شیوه درگیری و عوامل موثر در مداخله والدین درباره یادگیری دانش آموزان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی و دانش آموزان عادی بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. شرکت کنندگان در این پژوهش دانش آموزان پایه سوم ابتدایی بودند که از بین آن ها 100 نفر (50 نفر عادی و 50 نفر با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) انتخاب شدند. آزمون هوشی ریون، پرسش نامه خانواده-مدرسه، پرسش نامه شیوه درگیری والدین، مقیاس کانرز والدین و معلمان به عنوان ابزارهای پژوهش به کار رفتند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و آزمون تی مستقل استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد شیوه درگیری والدین دارای کودکان عادی از نوع ابزاری و والدین دارای کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی از نوع کنترلی است. درمورد جنسیت نیز نتایج نشان داد شیوه درگیری ابزاری و شیوه درگیری کنترلی در پسران (عادی و با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) بیشتر از دختران (عادی و با اختلال کم توجهی-بیش فعالی) است ( 01/0P<). درمورد عوامل موثر در مداخله والدین نیز نتایج نشان داد بین میانگین همه عامل ها در سطح ( 01/0P<) در والدین کودکان عادی و کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی غیر از عامل دعوت مدرسه ( 05/0P> ،90/0t=) تفاوت وجود دارد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد والدین کودکان عادی در تعامل با کودکان بیشتر از شیوه ابزاری و والدین کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی بیشتر از شیوه کنترلی استفاده می کنند. همچنین نتایج نشان داد والدین هر 2شیوه تعامل ابزاری و کنترلی را در ارتباط با پسران نسبت به دختران بیشتر به کار بردند. از عوامل موثر در مداخله والدین نیز به جز عامل دعوت مدرسه میانگین همه عوامل در والدین کودکان عادی و کودکان با اختلال کم توجهی-بیش فعالی متفاوت بود.