فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۶ شماره ۳۱
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر نیز با هدف بررسی اثر 8 هفته حرکات ایروبیک بر میزان افسردگی و پیشرفت تحصیلی دختران دانش آموز سال اول دوره متوسطه ناحیه خرم آباد انجام شد. به این منظور 2456 نفر از دانش آموزان پرسشنامه افسردگی را تکمیل کردند و معدل ترم اول آنان نیز ثبت شد. بعد از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها از بین 570 نفری که دارای افسردگی خفیف ، متوسط و شدید بودند و از لحاظ پیشرفت تحصیلی نیز در سطح ضعیفی قرار داشتند، 60 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (30 = n ) و کنترل (30 = n ) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 1 ساعت حرکات ایروبیک را انجام دادند بعد از پایان دوره تمرینی هر دو گروه پرسشنمه افسردگی بک را پر کردند و بعد از اتمام امتحانات ترم دوم معدل ثبت شد. اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. در پایان ، نتایج نشان داد پس از انجام حرکات ایروبیک به مدت 8 هفته بین میانگین افسردگی گروه تجربی و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد اما بین پیشرفت تحصیلی دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
تاثیر تمرین استقامتی بر توان هوازی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحیق عبارت است از مطالعه تاثیر تمرین استقامتی بر توان هوازی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروز. از میان 40 بیمار زن معرفی شده از انجمن ام.اس. اصفهان و مبتلا به ام.اس. از نوع r.rبا edss 2-4 تعداد 24 نفر تصادفی انتخاب شدند...
اثر 8 هفته تمرین هوازی و مکمل ضد اکسایشی بر تغییرات سلولاریتی مغز استخوان ران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مغز استخوان منبع اصلی انواع مختلف سلول های خونی است، ازاین رو، اغلب برای ارزیابی عوامل درمانی مورد استفاده قرار می گیرد. در پژوهش حاضر، تاثیر تمرین منظم بدنی و مکمل کورکومین بر سلولاریتی مغز استخوان موش های در معرض استات سرب بررسی شد. به این منظور، 48 موش ویستار به طور تصادفی به شش گروه شامل گروه های 1) پایه، 2) شم، 3) سرب، تمرین هوازی + سرب ، 5) کورکومین + سرب و 6) تمرین هوازی + کورکومین + سرب دسته بندی شدند. گروه های 3 تا 6 فقط 20 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن استات سرب را به مدت 8 هفته (سه روز در هفته) به صورت زیر صفاقی دریافت کردند، درحالی که گروه های 5 و 6 در همین مدت علاوه بر سرب، مقدار 30 میلی گرم محلول کورکومین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن را نیز دریافت کردند. به علاوه، گروه های 4و 6 تمرین دویدن فزاینده را 5 جلسه در هفته با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه و به مدت 25 تا 64 دقیقه اجرا کردند. سلولاریتی، مغز استخوان ران با دستگاه آنالیزکننده تصویر بررسی و بر حسب درصد مغز سلولی بیان شد. سطوح مالوندی آلدهید، ظرفیت ضداکسایشی تام و مقادیر سرب خون به ترتیب با روش های اسید تیوباربیوتوریک، الایزا و اسپکتوفتومتری تعیین شد. داده ها با روش تحلیل واریانس یکطرفه و توکی در سطح 05/0 P? تحلیل شد. سلولاریتی مغز استخوان در گروه سرب به طور چشمگیری کمتر از دیگر گروه ها بود. از سوی دیگر، سطوح مالوندی آلدهید و سرب در گروه های تمرین هوازی و کورکومین به طور معنی داری کمتر از گروه های سرب بود. این نتایج نشان می دهد قرارگیری در معرض سرب ممکن است یک عامل خطر برای بیماری های هماتولوژیکی و ایمونولوژیکی باشد. همچنین اجرای تمرین هوازی و مصرف مکمل ضداکسایشی کورکومین ممکن است تاثیرات سودمندی در پیشگری از کاهش سلولاریتی مغز استخوان در اثر القای سرب داشته باشد. با توجه به تغییر شاخص های اکسایشی/ ضداکسایشی در پژوهش حاضر، سلولاریتی اندک در مغز استخوان گروه استات سرب را تا حدی می توان به افزایش فشار اکسایشی نسبت داد.
ارتباط شاخص های التهابی بیماری قلبی- عروقی با حداکثر اکسیژن مصرفی در زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت شاخص های التهابی بیماری قلبی- عروقی یکی از موضوعات مورد توجه پژوهشگران است. با توجه به اهمیت فعالیت های ورزشی در پیشگیری از بیماری های قلبی- عروقی، در این پژوهش سعی شده است تا ارتباط شاخص های التهابی بیماری قلبی- عروقی با حداکثر اکسیژن مصرفی در زنان سالم مورد بررسی قرار گیرد. به همین منظور 40 زن سالم غیر یائسه (4.2 ±0 .45 سال) که سابقه بیماری قلبی- عروقی نداشته و تحت درمان دارویی نبودند، به طور تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری حداکثر اکسیژن مصرفی از آزمون بروس روی نوار گردان استفاده شد. مقدار 10 میلی لیترخون سیاهرگی در وضعیت ناشتا گرفته شد و متغیرهای اینترلوکین -6 ، پروتئین واکنش دهنده c ، فیبرینوژن، گلبول سفید خون، کلسترول تام و کلسترول لیپوپروتئین پر چگالی پلاسمایی مورد سنجش قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده با آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون نشان داد، ارتباط معکوس معناداری بین مقادیر اینترلوکین -6 و Vo2max (48/0- =r، 05/0>p)، پروتئین واکنش دهندهc و Vo2max (40/0- =r، 05/0>p)، فیبرینوژن و Vo2max (52/0- =r، 001/0>p) و گلبول سفید خون و Vo2max (32/0- =r، 044/0>p) وجود دارد. بنابراین با توجه به پژوهش حاضر می توان گفت، آمادگی قلبی- عروقی به طور معکوسی با شاخص های التهابی در ارتباط می باشد و انجام فعالیت های بدنی تا حدودی سبب کاهش شاخص های التهابی و در نتیجه افزایش آمادگی قلبی- عروقی می-شوند.
تأثیر تمرین تداومی منظم و بی تمرینی متعاقب آن بر عامل نشانگر بیماری های عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۷ شماره ۳۷
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تاثیر تمرین تداومی منظم و بی تمرینی متعاقب آن بر عامل نشانگر بیماری های عروق کرونر بود. بدین منظور 35 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در 2 گروه تجربی (20 = n) و کنترل (15=n بدون هیچ گونه برنامه تمرینی) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص اجرا شد (پس از 24 جلسه تمرین، 5 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی بررسی شود). خونگیری پس از 14 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام و مقادیر sICAM-1 با استفاده از کیت تجاری الایزا شرکت R&D و با دستگاه Elisa Reader اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون t وابسته و مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر sICAM-1 در 24 جلسه نخست تمرین کاهش یافت که معنی دار نبود (122/0 = P)، اما با ادامه تمرین تا 36 جلسه، کاهش معنی داری در مقدار sICAM-1 مشاهده شد (000/0 = P). همچنین مشخص شد در اثر بی تمرینی سازگاری های ایجاد شده از دست می رود و بدن در معرض خطر آسیب های التهابی آتروژنز قرار می گیرد (070/0 = P). به طور کلی، این تحقیق نشان می دهد اندازه گیری مولکول چسبان سلولی sICAM-1 ابزار سودمندی در تشخیص مؤثر عوامل مختلف محیطی در اختلالات عروقی است و از طرفی تمرینات تداومی منظم با کاهش غلظت sICAM-1 روشی سودمندی در پیشگیری و کاهش آترواسکلروز است.
اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر برخی متغیرهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اضافه وزن و BMI بالا در دوران یائسگی و پس از آن، به طور معنی داری خطر ابتلا به سرطان پستان را افزایش می دهند. از طرفی، به نظر می رسد فعالیت ورزشی بر وزن بدن و BMI اثر داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر برخی متغیرهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیک زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان بود. به این منظور 29 زن 50 تا 65 سال یائسه مبتلا به سرطان پستان که جراحی، شیمی درمانی و پرتودرمانی دریافت کرده و در حال حاضر تحت دارودرمانی بودند، به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 15 هفته و هر هفته 4 جلسه (دو جلسه پیاده روی و 2 جلسه تمرین مقاومتی) به فعالیت ورزشی پرداختند. در این مدت گروه شاهد در هیچ فعالیت ورزشی یا بدنی شرکت نکردند. وزن بدن، BMI، WHR، Vo2max و فشار خون، پیش و پس از 15 هفته اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از تفاوت معنی دار Vo2max و ضربان قلب استراحت بین دو گروه پس از 15 هفته تمرین بود (05/0p< ). همچنین بین وزن بدن، WHR و BMI دو گروه پس از 15 هفته تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0p< ). در واقع، فعالیت ورزشی بر Vo2max،ضربان قلب استراحت، وزن بدن، WHR و BMI زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان اثر معنی دار دارد. با این حال، بین فشار خون دو گروه پس از 15 هفته، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. این به معنای آن است که فعالیت ورزشی ترکیبی بر فشار خون زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان تاثیر معنی داری ندارد. با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت که فعالیت ورزشی ترکیبی اثر مطلوبی بر برخی متغیر های آنتروپومتریک و فیزیولوژیک زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان دارد.
تأثیر تمرینات هوازی منتخب بر ریخت شناسی تخمدان، هورمون های گونادوتروپین و VO2maxزنان مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS)، یکی از بیماری های زنان در سنین باروری است. متاسفانه تحقیقات دقیق و کاملی درباره تاثیر عوامل مختلف از جمله فعالیت ورزشی بر این بیماری انجام نگرفته، از این رو بررسی های بیشتر در مورد چگونگی تاثیر و نوع برنامه های تمرینی و حد بهبود تحت تأثیر تمرین بدنی، ضروری است. پژوهش حاضر در راستای تعیین تاثیر تمرین هوازی منتخب بر هورمون های LH و FSH و ریخت شناسی تخمدان های پلی کیستیک در زنان مبتلا به PCOS انجام گرفت. به همین منظور 12 زن مبتلا به PCOS )میانگین سنی 3±22 سال، متوسط BMI 24/5±26/89 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین VO2max برابر81/4± 28/60میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) در این تحقیق شرکت کردند. برنامه تمرینی منتخب شامل 12 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با 75-70 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه بود. برنامه گرم کردن و سرد کردن به صورت 10 دقیقه حرکات کششی و 5 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با 50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی اجرا شد. سونوگرافی و نمونه گیری یک روز پیش از آغاز تمرینات و یک روز پس از پایان دوره تمرینی انجام گرفت. سپس داده ها با استفاده از آزمون آماری t- همبسته بررسی شد. یافته ها حاکی از تغییرات معنی دار در کاهش هورمون لوتئینی و حجم تخمدان های راست و چپ و عدم تغییر معنی دار در هورمون محرک فولیکولی و نسبت LH/FSH و نیز افزایش چشمگیر و معنی دار VO2max بود. نتایج نشان می دهد که ورزش هوازی سبب کاهش سطح هورمون LH و حجم تخمدان -ها شده است، بنابراین می توان آن را به عنوان یکی از راهکارهای بدون هزینه در کاهش عوارض و علائم بیماری PCOS پیشنهاد کرد.
تأثیر یک دوره فعالیت بدنی منظم بر سطح اضطراب زنان باردار سه ماهه دوم و سوم بارداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش مطالعه و تاثیر یک دوره فعالیت ورزشی منظم مانند پیاده روی بر سطح اضطراب زنان باردار سه ماهه دوم و سوم بارداری است روش پژوهش نیمه تجربی و به شکل میدانی است بدین منظور 40 زن باردار سه ماهه دوم و سوم بارداری ( بارداری اول و دوم که به طور مساوی در گروه ها قرار داشتند) که bmi قبل باردایشان 19 تا 25 بود به صورت در دسترس انتخاب و به دو گروه تجربی و دو گروه گواه تقیسم شدند نخست آزمودنی ها به پرسشنامه اضطراب کتل پاسخ دادند سپس بر روی دو گروه تجربی یک برنامه ویژه پیاده روی با شدت 50 تا 65 در صد ضربان قبل بیشینه به مدت هشت هفته انجام شد پس از آن همه آزمودنی ها به پرسشنامه اضطراب کتل پاسخ دادند تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین سطح اضطراب گروه تجربی و گواه در سه ماهه دوم و سوم بارداری تفاوت معنی داری وجود دارد 05/0>p در حالی که مقایسه تاثیر ورزش بر سطح اضطراب دو گروه تجربی سه ماهه دوم و سوم بارداری تفاوت معنی داری نشان نداد 05/0> p از بررسی و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از فرضیه های اول ودوم پژوهش در مورد سطح اضطراب 4 گروه و مشاهده رابطه معنی دار بین آنها می توان نتیجه گرفت که پیاده روی در گروه های مورد بررسی بدون در نظر گرفتن سه ماهه های بارداری به طور کلی تاثیر مثبت داشته و فعالیت بدنی موجب کاهش اضطراب در زنان باردار می شود
تاثیر دو مرحله مختلف دوره ماهانه (اواسط فولیکولی و لوتئینی) و فعالیت هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق، تعیین تاثیر مراحل دوره ماهانه و فعالیت هوازی شدید روی هموستئین پلاسمایی و hs-CRP سرمی در دختران ورزشکار بود. به این منظور 9 دختر ورزشکار سالم با 8 سال سابقه فعالیت باشگاهی و دوره ماهانه منظم انتخاب شدند. این افراد دو قرارداد تمرینی بروس را در مراحل اواسط فولیکولی و لوتئینی تا حد واماندگی انجام دادند و نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از فعالیت گرفته شد. به منظور بررسی تغییرات دو شاخص طی دو مرحله دوره ماهانه از آزمون واریانس یک راهه با اندازه گیری های مکرر استفاده شد (سطح معنی داری 05/0). مقادیر پایه و افزایش متعاقب فعالیت هموسیستئین و hs-CRP در مرحله فولیکولی بیشتر از مرحله لوتئینی بود که با افزایش استروژن در این مرحله همسو بود. تنها افزایش پس از فعالیت هموسیستئین در اواسط فولیکولی معنی دار بود. نتایج نشان داد افزایش استروژن در اواسط لوتئینی موجب کاهش هموسیستئین و hs-CRP می شود که حاکی از نقش محافظتی این هورمون در مقابل شاخص های پیشگوی بیماری قلبی – عروقی است.
پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین به فعالیت مقاومتی دایره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخیراً نقش میوستاتین در کنترل مقاومت به انسولین مشخص شده است. هدف از این تحقیق، تعیین پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین به فعالیت مقاومتی دایره ای بود. به این منظور، 12 مرد سالم داوطلب، انتخاب شدند و در دو جلسه فعالیت مقاومتی و کنترل به فاصلة یک هفته شرکت کردند. بعد از یک جلسه آشنایی با فعالیت مقاومتی و اندازه گیری
1-RM، برنامة فعالیت مقاومتی دایره ای شامل هفت حرکت با شدت 55 درصد 1-RM در 3 دور با 15 تکرار اجرا شد. در هر جلسه، نمونه های خون قبل، بلافاصله بعد، یک ساعت بعد و 24 ساعت بعد از فعالیت، به منظور اندازه گیری غلظت میوستاتین، گلوکز و انسولین پلاسما جمع آوری و مقاومت به انسولین محاسبه شد. براساس نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر 4×2، زمان فعالیت تأثیر غیر معنی داری بر غلظت میوستاتین پلاسما داشت. این در حالی است که غلظت میوستاتین پلاسما بلافاصله بعد از فعالیت افزایش و یک ساعت و 24 ساعت بعد از فعالیت به تدریج کاهش یافت. زمان فعالیت تأثیر معنی داری بر غلظت گلوکز و انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین داشت. به طوری که، غلظت گلوکز و انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین بلافاصله بعد از فعالیت افزایش و یک ساعت و 24 ساعت بعد از فعالیت به تدریج کاهش یافت. تعامل جلسه و زمان تأثیر غیرمعنی داری بر غلظت میوستاتین و گلوکز پلاسما و تأثیر معنی داری بر غلظت انسولین پلاسما و مقاومت به انسولین داشت. بنابراین، فعالیت مقاومتی دایره ای نمی تواند تأثیر قابل توجهی بر پاسخ حاد و تأخیری میوستاتین و مقاومت به انسولین داشته باشد.
تاثیر یک دوره کاهش بار تمرین به همراه مصرف مکمل کراتین بر عملکرد جسمانی و ترکیب بدنی بازیکنان فوتبال
ارتباط بین سرعت در نقطه چرخش لاکتات و مدت زمان ماندن در VO2max هنگام دویدن با سرعت vVO2max در دوندگان استقامتی و نیمه استقامتی حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر عبارت است از مطالعه ارتباط بین سرعت دویدن در نقطه چرخش لاکتات ((vLTP و زمان ماندن در max2VO (max2TVO) هنگام فعالیت با max2vVO تا رسیدن به درماندگی در دوندگان استقامتی و نیمه استقامتی. بدین منظور 11 دونده عضو تیم ملی دو و میدانی (9مرد و 2زن) در رشته های استقامت و نیمه استقامت با میانگین سن، قد و وزن- به ترتیب 1/1±36/24 سال، 1/2±36/173 سانتی متر، 21±25/63 کیلوگرم- آزمودنی این تحقیق انتخاب شدند. هر آزمودنی در سه آزمون مجزا تا رسیدن به درماندگی روی نوارگردان با شیب صفر درجه و در 3روز متفاوت به فاصله حداقل 48 ساعت شرکت کردند. آزمون اول به منظور سنجش max2VO و max2vVO با سرعت اولیه 10 کیلومتر در ساعت تا رسیدن به درماندگی انجام شد. در آزمون دوم max2TVO، max2TlimVO و max2TAVO آزمودنی ها سنجیده شد. سرعت اولیه دستگاه متناسب با max2vVO آزمودنی ها تنظیم شد. در آزمون سوم vLTP آزمودنی سنجیده شد. شروع آزمون با سرعت 10کیلومتر در ساعت بود که پس از هر 4 دقیقه 1 کیلومتر در ساعت بر سرعت نوارگردان افزوده می شد، تا غلظت لاکتات آزمودنی به فراتر از 5 میلی مول برسد. اطلاعات مربوط به گازهای تنفسی با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS مدل 12 و روش آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد ارتباط معناداری بین vLTP نسبی (max2vVO%) و max2TVO آزمودنی ها وجود ندارد (48/0 P= و 33/0r =). از سوی دیگر، ارتباط مثبت معناداری بین max2TVO و max2TlimVO (000/0P= و 91/0 r =) مشاهده شد. یافته دیگر این تحقیق که بیانگر max2TVO نیز می تواند باشد، ارتباط مثبت معنادار بین max2TlimVO و max2TAVO (001/0 P= و 80/0 r=) است. بنابراین، شاید بتوان چنین پیش بینی کرد که با توجه به ارتباط مثبت معنادار بین متغیرهای ذکر شده، برای افزایش max2TVO بتوان از تمریناتی با شدت max2vVO استفاده کرد.
تأثیر مصرف مکمل زعفران بر تغییرات سطوح آنزیمی سوپراکسایددیسموتاز و کاتالاز طی یک جلسه فعالیت شدید بی هوازی در زنان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگاهی ورزشکاران از فواید استفاده از مکمل های ضداکسایشی گوناگون برای تقویت دستگاه ضداکسایشی بدن، موجب مصرف فراوان این مواد توسط آن ها شده است. از طرفی، به دلیل اثرات نامطلوب مکمل های شیمیایی، جایگزین کردن مواد و ترکیبات طبیعی به جای مواد شیمیایی ضروری به نظر می رسد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مصرف مکمل گیاهی زعفران طی یک جلسه فعالیت بی هوازی بر تغییرات سطوح آنزیمی سوپراکسایددیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) پلاسمای زنان جوان تمرین کرده انجام شده است. برای این منظور 10 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی (میانگین±انحراف معیار سن، 87/1±27/21 سال و وزن، 60/2±88/54 کیلوگرم) به صورت تصادفی انتخاب شدند. آزمودنی ها پس از 12 ساعت ناشتایی در آزمایشگاه حاضر شدند و بعد از مصرف کپسول های حاوی زعفران آزمون وینگیت را اجرا کردند. آزمودنی ها مجدداً پس از سه روز بی تمرینی آزمونی مشابه جلسه اول اجرا کردند، اما این بار به جای زعفران از دارونما استفاده شد. برای سنجش فعالیت آنزیم های SOD و CAT به روش رنگ سنجی شیمیایی در هر جلسه در سه مرحله (ناشتا، پس از مصرف زعفران یا دارونما و پس از انجام آزمون) از آزمودنی ها نمونه خونی گرفته شد. برای مقایسه تغییرات پارامترها در پاسخ به مکمل و ورزش در دو گروه از آزمون t مستقل و برای مقایسه درون گروهی داده ها از تحلیل واریانس مکرر (یک طرفه) استفاده شد. تحلیل آماری داده ها نشان داد سطوح استراحتی SOD وCAT در جلسه مکمل پس از مصرف زعفران کاهش و پس از انجام فعالیت افزایش معنی داری داشت (05/0P<). این تغییرات، در مقایسه با جلسه کنترل برای SOD در هر دو مرحله معنی دار بود، اما برای CAT کاهش در هر دو مرحله معنی دار نبود. بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که احتمالاً مصرف مکمل زعفران قبل از انجام فعالیت ورزشی می تواند محرک مناسبی برای بهبود و افزایش کارآیی دستگاه ضد اکسایشی باشد.
تأثیر شش هفته تمرین هوازی و رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی و شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم متابولیک؛ مجموعهای از عوامل خطر نظیر: چاقی، هایپرگلیسمیا، پُرفشار خونی، دیسلیپیدمی است که در توسعه بیماریهای قلبی عروقی و دیابت نوع دو سهیم است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر شش هفته تمرین هوازی و رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی و شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق بود.
روش بررسی: 16 زن داوطلب چاق مستعد و مبتلا به پُرفشارخونی با میانگین سن 44/30±3/74 سال به صورت نمونهگیری در دسترس، گزینش شدند. برنامه تمرین هوازی شامل دویدن نرم، حرکات موزون یا ایروبیک فزاینده و حرکات کششی بود که طی 18 جلسه با تواتر سه جلسه در هفته انجام شد و هر جلسه به مدت 60 دقیقه طول کشید. به علاوه رژیم غذایی کم کالری500 کیلوکالری کمتر از انرژی روزانه بود. پیش و پس از شش هفته مداخله سطوح سرمی شاخص های بیوشیمی خون، گلوکز و انسولین ناشتا به ترتیب با روش آنزیماتیک و ایمونو رادیو متریک اندازه گیری شدند. از شاخصHOMA برای اندازه گیری مقاومت به انسولین استفاده شد.
یافته ها: پس از شش هفته مداخله تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری، کاهش معنی داری در وزن، نمایه ی توده ی بدن، درصد چربی،کلسترول تام، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین کم چگال، مقاومت به انسولین، میانگین فشار خون سرخرگی و افزایش معنی داری در لیپوپروتئین پُرچگال و اکسیژن مصرفی بیشینه مشاهده شد.
نتیجه گیری: تمرین هوازی و رژیم غذایی منظم تأثیر مطلوبی بر ترکیب بدنی، پُروفایل لیپیدی و بهبود شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق دارد
اثر تمرین استقامتی پیوسته بر میزان HSP70 و طول عمر موشهای مبتلا به تومور سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت است از بررسی اثر تمرین استقامتی پیوسته بر میزان 70HSP در موشهای مبتلا به تومور سرطان سینه. بدین منظور تعداد 80 سر موش بالب سی ماده (4 تا 5 ماهه با میانگین وزنی 67/17 گرم) خریداری و به شکل تصادفی در 4 گروه 20تایی ورزش- تومور- ورزش (ETE)، ورزش- تومور- استراحت (ETR)، استراحت- تومور- ورزش (RTE)، استراحت-تومور- استراحت (RTR) تقسیم شد. اثر تمرین استقامتی بر میزان 70HSP در قبل و بعد از ایجاد تومور بررسی شد. تمرین استقامتی قبل از ایجاد تومور به مدت 8 هفته اجراگردید. این تمرینات در دو هفته اول با شدت 50 درصد max2VO شروع شد و در نهایت در هفته هشتم به 75 درصد max2VO رسید. تمرین استقامتی بعد از ایجاد تومور نیز با شدت نزدیک به 60 درصد max2VO و به مدت 4 هفته اجراشد. بعد از اتمام تمرینات و جداسازی طحال موش، با تست اِل آیزا سنجش 70HSP انجام گرفت. اطلاعات با نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج تحلیل آنالیز واریانس یک راهه نشان داد میزان تولید پروتئین 70HSP در گروه هایی کاهش یافت که بعد از ابتلا به تومور ورزش را ادامه داده بودند. بدین ترتیب که میزان این پروتئین در گروه های ETE و RTE در مقایسه با گروههای RTR و ETR پایین تر بود (05/0(P<. این کاهش در اندازه حجم تومور و میزان مرگ نیز دیده شد. طبق یافته های پژوهش حاضر 70HSP در تعامل با تومور و ورزش استقامتی در نقش سیگنال تنظیمی عمل می کند. بدین ترتیب که میزان فعالیت این پروتئین تحت شرایط استرس و شرایط طبیعی متفاوت است. همچنین، به نظر می رسد ورزش منظم استقامتی و با شدت متوسط با کاهش میزان 70HSP در گونه های توموری، به عنوان مکمل و در کنار سایر روشهای درمانی در بهبود درمان تومور مؤثر است.
تاثیر ورزش فوتسال بر سطح و محتوای مواد معدنی استخوان زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مقایسه سطح و محتوای مواد معدنی استخوان بین زنان فوتسالیست و غیر ورزشکار. نمونه های این پژوهش 15 زن فوتسالیست (سن 8/2±3/24 سال، قد 4/4±1/161سانتی متر، و وزن 7±3/54 کیلوگرم) و 15 زن سالم غیر ورزشکار (سن 2±8/23 سال، قد 7±9/160 سانتی متر، و وزن 6/9±5/51 کیلوگرم) بودند. همه نمونه ها سالم بودند و هیچ گونه سابقه بیماری و پوکی استخوان یا شکستگی نداشتند. همچنین، هیچ دارویی نیز استفاده نمی کردند. سطح و محتوای مواد معدنی استخوان با دستگاه سنجش تراکم مواد معدنی استخوان (DEXA) در مهره های دوم تا چهارم کمری، همچنین گردن و تروکانتر استخوان ران هر دو پا اندازه گیری شد. آزمون t مستقل در تحلیل داده ها به کار رفت. نتایج نشان داد میزان محتوای مواد معدنی استخوان مهره های کمری، و پای برتر و غیر برتر زنان فوتسالیست (8/2477±0/53607، 3/2393±6/35130 و 8/2177±2/36791 میلی گرم) به طور معناداری (05/0>P) بیشتر از زنان غیرورزشکار (2/1979±3/45877، 8/2178±8/27082 و 4/1848±2/26739 میلی گرم) بود. اما، بین سطح استخوانی در مهره های کمر، و پای برتر و غیر برتر زنان فوتسالیست (5/2±4/42، 8/1±2/31 و 9/1±2/31 سانتی مترمربع) و افراد غیرورزشکار (5/2±5/41، 9/1±9/30 و 9/1±4/30 سانتی مترمربع) تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0
اثر تمرینات مقاومتی و ترکیبی بر میزان گیرنده های استیل کولین نیکوتینی در عضله نعلی موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گیرنده های استیل کولین نیکوتینی (nAChR)، پروتئین های کامل غشایی هستند که عمل انتقال سیناپسی را در اتصالات عصبی عضلانی تعدیل می کنند. هدف از تحقیق حاضر تعیین تأثیر تمرینات مقاومتی و ترکیبی بر میزان nAChR در عضله نعلی موش های نر نژاد ویستار بود. تعداد 23 سر موش نر ویستار (با میانگین وزن 15 ± 220 گرم( به طور تصادفی به سه گروه کنترل(تعداد 8 سر)، تمرین مقاومتی(تعداد 7 سر) و تمرین ترکیبی(تعداد 8 سر) تقسیم شدند. حیوانات در هر دو گروه تمرینی به مدت 12 هفته برطبق برنامه های مورد نظر به تمرین پرداختند. 48 ساعت بعداز آخرین جلسه تمرینی، حیوانات بیهوش شدند و عضله نعلی آنها جدا شد. برای سنجش nAChR، از کیت الایزا استفاده شد. برای تحلیل آماری نیز، t مستقل مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که هر دو تمرین مقاومتی و ترکیبی موجب افزایش میزان nAChR عضله نعلی شد؛ بدین ترتیب که بین میزان nAChR گروه کنترل با گروه تمرین مقاومتی (001/0> p) وگروه کنترل با تمرین ترکیبی(001/0> p) تفاوت معنی دار وجود داشت. به علاوه، مشخص شد بینnAChR عضله نعلی گروه های تمرین ترکیبی و تمرین مقاومتی تفاوت معنی دار وجود ندارد. بر اساس این یافته ها، تمرین ورزشی می تواند عامل مهمی در افزایش nAChR در عضله نعلی موش نر ویستار باشد. به -نظر می رسد که فعالیت بدنی مانند تمرینات مقاومتی و ترکیبی احتمالاً می تواند با تسریع عوامل نروتروفیکی که در ساخت و دسته بندی nAChR دخیل اند، نقش کلیدی را در افزایش میزان گیرنده های نیکوتینی داشته باشد.
تأثیر حاد پروتکل های مختلف گرم کردن (ماساژ، کشش پویا، حس عمقی) بر توان بی هوازی، چابکی و انعطاف پذیری ورزشکاران مرد رشته ی والیبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت و نقش گرم کردن، امروزه مربیان روش های مختلف گرم کردن را جهت بهبود عملکرد ورزشکاران خود انجام می دهند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حاد سه پروتکل مختلف گرم کردن (ماساژ، کشش پویا، حس عمقی) بر عوامل منتخبآمادگی جسمانی در مردان رشته والیبال بود. سی و یک ورزشکار مرد رشته والیبال (میانگین سن 7/1 ± 2/21 سال، وزن 9/8 ± 1/72 کیلوگرم، قد 0/5 ± 5/180 سانتی متر) به صورت تصادفی در 4 گروه ماساژ، کشش پویا، حسی عمقی و کنترل تقسیم شدند. در جلسه ی اول، متعاقب5 دقیقه دویدن آهسته، آزمون های منتخب آمادگی جسمانی (توان بی هوازی، چابکی و انعطاف پذیری) در آزمودنی ها اندازه گیری شد. در جلسه ی دوم، آزمودنی های سه گروه تجربی (متعاقب 15 دقیقه گرم کردن اختصاصی) و گروه کنترل، آزمون های آمادگی جسمانی مربوطه را مجدداً انجام دادند. داده های حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند (05/0P<). نتایج نشان داد در آزمون چابکی، هر سه گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معنا داری عملکرد بهتری داشتند (05/0P<) و نتایج گروه حس عمقی به طور معنا داری برتر از گروه کشش و ماساژ بود (001/0P=). نتایج آزمون توان بی هوازی نیز در گروه حس عمقی و ماساژ به طور معنا داری بهتر از گروه های کشش پویا و کنترل بود (05/0P<). ضمن بهبود معنا دار انعطاف پذیری در گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل، نتایج این آزمون نیز در گروه ماساژ نسبت به دیگر گروه ها به طور معنا داری بهتر بود (05/0P<). به نظر می رسد استفاده از تمرینات تخصصی گرم کردن حس عمقی و ماساژ، نسبت به سایر روش های گرم کردن، می تواند باعث بهبود بیشتری در عملکرد ورزشکاران رشته ی والیبال گردد.
اثر مصرف مکمل آهن بر شاخص های ذخایر آهن بدن زنان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر هشت هفته مصرف مکمل آهن بر ذخایر آهن بدن زنان ورزشکار انجام شده است. آزمودنی های پژوهش 28 زن ورزشکار داوطلب در باشگاه های آمادگی جسمانی و واجد شرایط (فریتین سرم کمتر از 20 نانوگرم بر میلی لیتر) با میانگین 64/2 39/26 سال، میانگین وزن 70/5 61/61 کیلوگرم و میانگین قد 17/4 163 سانتی متر بودند که به روش تصادفی ساده و با استفاده از طرحی دوسوکور به دو گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. اطلاعات مربوط به غلظت فریتین سرم، هموگلوبین، هماتوکریت، ظرفیت اتصال به آهن خون (TIBC) و درصد اشباع ترانسفرین، قبل و بعد از مصرف مکمل جمع آوری و اندازه گیری شد. در طول دوره مصرف مکمل، گروه تجربی روزانه 100میلی گرم آهن و گروه کنترل روزانه 100 میلی گرم دارونما دریافت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری t همبسته و t مستقل بررسی و تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد در گروه تجربی یک دوره هشت هفته ای مصرف مکمل آهن در زنان ورزشکار توانسته است بر بیشتر متغیرهای پژوهش تأثیری مثبت و معنی دار داشته باشد (05/0< P). در گروه کنترل مصرف دارونما تأثیر معنی داری بر هیچ یک از متغیرهای اندازه گیری شده در زنان ورزشکار نشان نداد. همچنین، مقایسه نتایج دو گروه بعد از دوره مصرف مکمل آهن نیز نشان داد مصرف مکمل آهن در گروه تجربی موجب افزایش غلظت فریتین سرم (005/0P=) زنان ورزشکار، در مقایسه با گروه کنترل شده است، ولی در سایر متغیرها با وجود افزایش مقادیر در گروه مکمل، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0> P). با توجه به نتایج پژوهش، توصیه می شود زنان ورزشکار زیر نظر پزشک یا افراد متخصص از قرص های آهن و سایر مکمل های تقویتی در این زمینه (از جمله ویتامین C)، استفاده کنند تا احتمال ابتلا به کم خونی فقر آهن کاهش یابد.
اثر تمرین هوازی حین همودیالیز بر کیفیت خواب و التهاب سیستمیک در بیماران همودیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی خوابی و التهاب مزمن در مرحله آخر نارسایی کلیوی متداول است. برای پاسخ به این سؤال که آیا تمرین هوازی حین همودیالیز می تواند کیفیت خواب و التهاب سیستمیک را در بیماران همودیالیزی بهبود بخشد یا خیر، 14 بیمار همودیالیزی (سن=23/10±35/51 سال، شاخص توده بدن= 58/2±5/22 کیلو گرم بر مترمربع) به طور تصادفی به گروه های تمرین هوازی (7 نفر) و کنترل (7 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین در یک برنامه تمرین هوازی 8 هفته ای حین دیالیز شرکت کردند (سه روز در هفته و هر جلسه حدود 60 دقیقه). شدت برنامه تمرین بر اساس مقیاس درک فشار بورگ بین 12 تا 16 بود. کیفیت خواب بر اساس شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ (PSQI)، مقدار پروتئین واکنش دهنده C (شاخص التهاب سیستمیک) و آمادگی قلبی تنفسی، قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. تمرین هوازی حین دیالیز شاخص کیفیت خواب و ظرفیت قلبی-تنفسی را در بیماران همودیالیزی بهبود بخشید (05/0P<). به طور همزمان، غلظت پروتئین واکنش دهنده C در پاسخ به تمرین هوازی کاهش یافت (05/0P<). در نتیجه، 8 هفته تمرین هوازی حین دیالیز باعث بهبود کیفیت خواب و آمادگی قلبی تنفسی در بیماران همودیالیزی شد و این بهبودی با کاهش سطوح پروتئین واکنش دهنده Cهمراه بود.