فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۲۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
فرآیند ساخت از روابط غیر خطی و پیچیده ای پیروی می کند. ولی رفتار دو متغیر هزینه تولید و کیفیت محصول در این روابط نقش مهمتری دارند. کنترل بهینه تولید با خطی سازی فرآیند ساخت امکان پذیر می شود و سیستم تولید به هنگام با ارائه راهبردی منطقی،کوشش می نماید تا معادله های تولید را ساده و ممکن سازد.
طراحی تطبیقی مدل نابی-چابکی زنجیره تامین با رویکرد مدلسازی ساختاری-تفسیری و دیمتل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از سازمانها و شرکتها با رقابت بسیار زیاد و محیط نامطمئنی مواجه هستند که به واسطه نوآوریهای تکنولوژی و نیازهای در حال تغییر مشتریان شدت پیدا کرده است و تمرکز بر مهندسی ارزش و استفاده بهینه از منابع به شدت روبه افزایش می باشد. در چنین محیطی رویکردهای تک بعدی گذشته در زنجیره تامین دیگر قابلیت و توانایی خود را از دست داده اند یکی از راههای مقابله با چنین چالشهایی استفاده از تلفیق دو پارادایم نابی و چابکی است . ازاین رو با هدف تدوین مدلهای نابی- چابکی زنجیره تامین ،بررسی گسترده ای در ادبیات موضوع صورت گرفته ا ست.
در نتیجه این کار ومصاحبه با آگاهان 15 عامل اصلی موفقیت زنجیره تامین ناب- چابک شناسایی شدند.سپس این فاکتورها وارد پرسشنامه ای شده و در اختیار آگاهان زنجیره تامین دو شرکت مطرح گرماساز ایران قرار گرفت. نتایج بدست آمده با رویکرد مقایسه تطبیقی از دو تکنیک مدل سازی ساختاری – تفسیری و دیمتل بدست آمدند که در نتیجه آن دو نقشه استراتژی جداگانه برای نابی- چابکی زنجیره تامین ارایه شدند.ارتباطات بدست آمده در مدل سازی ساختاری – تفسیری و دیمتل نشان داد که استفاده از IT ، مدیریت ، آموزش و توسعه کارکنان ،طراحی شبکه تامین و استاندارد سازی فرایندها پایه و اساس نابی – چابکی را تشکیل می دهند ودر پی بینشی که نقشه استراتژیک دیمتل و مدلسازی ساختاری-تفسیری به مدیران ارایه می کند می تواند به آنها در برنامه ریزی استراتژیک برای بهبود نابی- چابکی زنجیره تامین کمک کند
به کارگیری رویکرد تلفیقیQFD فازی و TOPSIS در انتخاب تأمین کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب تأمین کننده یک مشکل چند شاخصه است که هر دو عوامل کیفی و کمی را در برمی گیرد. برای برخورد با این مشکل، تکنیک های مختلفی پیشنهاد شده است. با تکیه بر داده های محض ریاضی، این تکنیک ها، اشکالات قابل توجهی دارند. خصوصاً هنگامی که بخواهیم عوامل کیفی را که در انتخاب تأمین کننده بسیار مهمند و به آسانی قابل اندازه گیری نیستند را در نظر بگیریم. بعضی از رویکردهای ابتکاری، مبتنی بر تکنیک های هوش مصنوعی از قبیل منطق فازی با موقعیت های تصمیم گیری خیلی خوبی هماهنگ می شوند، به خصوص زمانی که تصمیم گیرندگان قضاوتهای ناهمگنی را بیان می نمایند. در این پژوهش با ترکیب منطق فازی و خانه کیفیت (HOQ)، معیارهای کیفی در فرایند انتخاب تأمین کنندگان جلو بندی در شرکت سازه گستر سایپا در نظر گرفته می شود. سپس روش TOPSIS اتخاذ می شود تا سنجه های کمی را مورد توجه قرار دهد. نهایتاً با ترکیب تکنیک هایFUZZY-QFD و TOPSIS، تأمین کنندگان جلو بندی نیسان در این شرکت انتخاب و رتبه بندی خواهند شد. توجه به هر دو معیارهای کیفی و کمی، نکته مهم به کار رفته در این پژوهش است و متدولوژی مورد استفاده نیز جنبه نوآورانه آن محسوب می گردد. تعداد کارشناسان محدود مربوط به هر قطعه و در دسترس نبودن برخی معیارهای کمی، از محدودیت های موجود در راستای انجام این تحقیق بوده است.
طراحی مدل ترکیبی منبع یابی در زنجیره تامین با بکارگیری فرایند تحلیل شبکه ای، ویکور و مدل چندهدفه در محیط فازی مطالعه موردی: شرکت کابل البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترکیب انتخاب تامین کننده و تخصیص سفارش، یک تصمیم فمهم در طراحی و عملیاتی کردن زنجیره تامین
می باشد. شاخص های مختلفی در این تصمیم موثر اند و می فتواند به صورت یک مسئله تصمیم گیری چند
معیاره گروهی که به معیارهای کمی و کیفی و شمار تامین کنندگان نیازمند است، تبیین گردد. به علاوه، در
عمل تصمیم گیرندگان نمی توانند به راحتی با ارزشهای عددی و قطعی در مورد جایگزین ها قضاوت کنند و
معمولا با ارزیابی هایی غیرمطمئن و ناقصی مواجه می شوند.
بدین منظور، این مقاله یک مدل چند معیاره فازی برای ارزیابی و تخصیص سفارش به تامین کنندگان توسعه
می دهد. ابتدا ارزیابی تامین کنندگان با در نظر گرفتن 11 معیار و با استفاده از رویکرد ترکیبی تحلیل شبکه ای
و ویکور در محیط فازی انجام می گیرد. سپس با استفاده از مدل ریاضی چندهدفه فازی تخصیص سفارش
صورت می گیرد. در انتها مدل فازی به روش تیواری حل می شود. اثربخشی مدل و متد حل پیشنهادی در کسب
جواب مناسب بوسیله یک مثال در مطالعهای واقعی نشان داده می شود
اندازه گیری انعطاف پذیری زنجیره تامین با استفاده از تئوری سیستم های خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط کسب و کار امروزی پیوسته در حال تغییر است و اداره این تغییر جهت انطباق با آینده توام با عدم اطمینان چالشی است که انعطاف پذیری را برای زنجیره تامین ضروری می سازد. این تحقیق به معرفی روش اندازه گیری انعطاف پذیری بر اساس تئوری سیستم های خاکستری می پردازد. برای این منظور انعطاف پذیری شرکت خودروسازی آلفا که در صنعت خودرو ایران فعالیت می کند، اندازه گیری شده است. نتایج تحقیق گویای آن است که مشکلات بخش توزیع و محدودیت های منبع یابی جدی ترین نقاط آسیب پذیری هستند که شرکت خودروسازی آلفا را تهدید می کنند. بنابراین شرکت باید با انتخاب مجموعه ای مناسب از توانمندی ها، جهت بهبود انعطاف پذیری خود برنامه ریزی نماید.همچنین اثربخشی، انعطاف پذیری در تامین و انعطاف پذیری دراجرای سفارش به عنوان سه توانمندی مهم شرکت خودروسازی آلفا شناسایی شدند. کلمات کلیدی: انعطاف پذیری ؛ تئوری سیستم های خاکستری ؛ نقاط ضعف؛توانمندی.
ارائه مدلی ترکیبی برای انتخاب تامین کنندگان مبتنی بر رویکرد خوشه بندی و حل آن با استفاده از الگوریتمهای NRGA و NSGA-II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت زنجیره تامین یکی از مهمترین استرات ژیهای رقابتی است که در شرکتهای مدرن اساتفاده ما یشاود.
هدف اصلی مدیریت زنجیره تامین ادغام تامین کنندههای مختلف برای برآوردن تیاضای بازار است. باه هما ین
دلی فرآیند ارزیابی و انتخاب تامینکنندگان نی حیاتی و تاثیر قاب توجهی روی ماد یریت در زنجیا ره تاام ین
دارد. این میاله، یک مدل ترکیبی را بر اساس نگرش هوشهبندی و انتخاب تاام ین کننادگان ارا ئا ه ما یدهاد. باه
حوری که ابتدا روش هوشه بندی K هارمونیک که یکا ی از روشهاا ی پرکااربرد در آناال یز هوشاه بناد ی محساوب -
میشود برای هوشه بندی تامین کنندگان مورد استفاده قرار میگیرد، سپا بر اساس هروجی حاص از هوشاه بناد ی،
یک مدل نند هدفه برای انتخاب مناسبترین تامین کننده در نیر گرفته میشود. از آن جا که مسئله نندهدفاه
مورد مطالعه به دسته مسای NP-hard تعلد دارد، برای ح مادل پ یشانهاد ی در یا ک زماان موجاه از الگاو ریتمهاای
ژنتیاک مرتاب ساازی ناامغلوب NSGA-II) ( و ژنتیاک رتباهبنادی ناامغلوب NRGA) ( بهاره گرفتاهایام. نتاایج
محاسباتی بدست آمده نشان میدهد که آنالیز هوشهبندی میتواناد باه عناوان یا ک راه کاار ماوثر در انتخااب
تامینکنندگان در نیر گرفته شود. برای ارزیابی تاثیر آنالیز هوشهبندی بر روی انتخاب تاام ینکننادگان نناد ین
مجموعهی داده در نیر گرفته میشود
بررسی نقش مستقیم محرکهای زنجیره تأمین و نقش تعدیلگری فرهنگ سازمانی در بهبود عملکرد زنجیره تأمین مطالعه موردی: شرکتهای تولیدی استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق بررسی نقش محرکهای زنجیره تامین بر یکپارچگی زنجیره و عملکرد شرکتهای تولیدی استان
قزوین میباشد. در این تحقیق فرهنگ سازمانی به عنوان عامل تعدیلگر رابطه استفاده شده است. تحقیق شامل
1 فرضیه میباشد که دادهها با استفاده از پرسشنامه از نمونه 95 تایی از مدیران زنجیره تامین، بر اساس مدل
معادلات ساختاری و با تکنیک حداقل مربعات جزئی جمعآوری و مورد آزمون و تجزیه و تحلیل قرار گرفته
اند. یافتههای تحقیق حاکی از وجود تاثیر مثبت محرکهای داخلی و تاثیر منفی محرکهای خارجی بر
یکپارچگی زنجیره تامین میباشد. بررسی اثر تعدیلکنندگی فرهنگ سازمانی بر رابطه بین محرکها و
یکپارچگی نشان داد که فرهنگ سازمانی اثر تعدیلکنندگی در رابطه بین محرکهای خارجی و یکپارچگی
زنجیره دارد، اما بر رابطه میان محرکهای داخلی و یکپارچگی اثر تعدیلکنندگی ندارد. در نهایت یکپارچگی
زنجیره تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد مالی و عملیاتی سازمان دارد. نتایج حاصل از این تحقیق درک
صحیحی به مدیران زنجیره تامین ارائه میدهد و آنها را به شناسائی عوامل تاثیرگذار بر یکپارچگی و بهبود
عملکرد سازمان رهنمون مینماید.
تأثیر ویژگی های اطلاعات در زنجیره ارزش بر کسب مزیت رقابتی با میانجیگری متغیر همسویی استراتژیک برنامه فناوری اطلاعات و استراتژی های سازمان
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر ویژگی های اطلاعات در زنجیره ی ارزش بر کسب مزیت رقابتی با در نظر گرفتن تأثیر متغیر همسویی استراتژیک برنامه فناوری اطلاعات و استراتژی های سازمان است. بدین منظور پرسش نامه ای بر اساس ترکیبی از مدل کرنز و لدرر و نظر خبرگان و اساتید دانشگاه طراحی و در میان مدیران و کارشناسان شعب بانک تجارت شهر سمنان توزیع گردید. نهایتاً 217 مورد جمع آوری و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بعد از ارزیابی نرمال بودن توزیع داده ها و بررسی عدم وجود هم خطی، با به کارگیری نرم افزار لیزرل، تحلیل عاملی تأییدی سازه های تحقیق بررسی گردید. نتایج نشان می دهد که ویژگی های اطلاعات تأثیر مستقیمی بر متغیر وابسته نداشته، ولی از طریق متغیر میانجی همسویی برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات و برنامه کسب وکار سازمان که تاکنون در پژوهش های گذشته به عنوان متغیر میانجی در نظر گرفته نشده است، بر کسب مزیت رقابتی تأثیرگذار است. به عبارت دیگر تأثیر غیرمستقیم ویژگی های اطلاعات بر متغیر کسب مزیت رقابتی تأیید شد.
رتبه بندی تأمین کنندگان با استفاده از تصمیمگیری چندمعیاره مبتنی بر تسلط آماری: مدل مارتل و زاراس (گروه تولیدی آرد البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شرکت ها برای بقا در عرصه رقابت و دستیابی به مؤلفه های رضایت مشتری توجه بیش تری به مدیریت زنجیره تأمین داشته اند به طوری که دیگر رقابت بین شرکت ها مطرح نیست بلکه بین زنجیره های تأمین معنا پیدا می کند. در این میان، انتخاب تأمین کننده مناسب به عنوان یکی از ارکان زنجیره تأمین به منزله یک کلید استراتژیک جهت موفقیت سازمان ها است. این مقاله به شناسایی مهم ترین معیارها در مقوله مدیریت زنجیره تأمین و بررسی این موضوع می پردازد که آیا معیارهای مذکور فراگیر بوده و در تمام سازمان ها همه ابعاد مهم جهت انتخاب تأمین کنندگان را در بر می گیرد و آیا معیارهای جامع و کاملی برای رتبه بندی تمام سازمان ها ارائه شده است یا خیر. بنابراین، پس از تعیین این معیارها که از طریق مطالعات میدانی و بررسی مقالات و نظرات خبرگان حاصل شده، با کمک مدل غیرجبرانی مارتل و زاراس که یک مدل آماری مبتنی بر تسلط (برجستگی آماری) نیز به حساب می آید به اولویت بندی تأمین کنندگان در شرکت تولیدی آرد البرز به عنوان مطالعه موردی پرداخته شده است.
رویکرد جدیدی برای در نظر گرفتن عامل دارای نقش دوگانه در مسئله ی انتخاب تأمین کننده: DEA با مرزهای کارآ و ناکارآ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله مسئله ی عواملی را که در مسئله ی انتخاب تأمین کننده می توانند هم به عنوان ورودی و هم به عنوان خروجی در نظر گرفته شوند، بررسی می کند. کمیت یک چنین عاملی ممکن است بر کارآیی نسبی تأمین کنندگان تأثیر بگذارد. علیرغم این واقعیت که مقالات زیادی به بررسی عوامل دونقشی پرداخته اند، لیکن به نظر می رسد که ایده ی طبقه بندی کردن یک عامل به عنوان ورودی یا خروجی در یک مدل واحد نمی تواند روابط سببی بین ورودی ها و خروجی ها را در نظر بگیرد. رویکرد ساده ای برای حل این محدودیت و نیز در نظر گرفتن عوامل دارای نقش دوگانه پیشنهاد می شود. یک مثال عددی کاربرد رویکرد پیشنهادی را در زمینه ی انتخاب تأمین کننده نشان می دهد.
انتخاب تأمین کنندگان در محیط های تخفیف حجمی در حضور هر دو نوع داده های اصلی و ترتیبی: رویکرد جدیدی بر مبنای DEA با مرز دوگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با استفاده گسترده از فلسفه های تولید مانند تولید به موقع، امروزه بیش از گذشته بر در نظر گرفتن همزمان داده های اصلی و ترتیبی در فرایند انتخاب تأمین کننده تأکید می شود. به طور سنتی، بسیاری از مدل های بهینه سازی انتخاب تأمین کننده فرض را بر این می گذارند که قیمت متوسط مخارج مربوط به آن ثابت است. ولی در واقع، وضعیت اصلاً به این صورت نیست. در حقیقت، تأمین کنندگان معمولاً تخفیف های حجمی می دهند تا خریداران را به سفارش بیشتر ترغیب کنند. برای انتخاب بهترین تأمین کنندگان در محیط های تخفیف حجمی در حضور هر دو نوع داده های اصلی و ترتیبی، این مقاله رویکرد نوآورانه ای را پیشنهاد می کند. در این مقاله نخست از دو دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه، کارایی های تأمین کنندگان تحت ارزیابی به دست می آورده می شود. دیدگاه خوشبینانه، هر تأمین کننده را با مجموعه ای از مطلوب ترین وزن ها ارزیابی می کند و کارایی های اندازه گیری شده از دیدگاه خوشبینانه، کارایی های خوشبینانه نامیده می شوند. دیدگاه بدبینانه، هر تأمین کننده را با مجموعه ای از نامطلوب ترین وزن ها ارزیابی می کند و کارایی های اندازه گیری شده از دیدگاه بدبینانه، کارآیی های بدبینانه نامیده می شوند. سپس، نشان داده می شود که این دو نتیجه ارزیابی با یکدیگر تعارض دارند و بدون تردید یک سویه، غیرواقع گرایانه و غیرمتقاعد کننده هستند. برای غلبه بر این مشکل، یک اندازه عملکرد کلی جدیدی را پیشنهاد می کنیم که برای ادغام اندازه های به دست آمده از دیدگاه های خوشبینانه و بدبینانه استفاده می شود و آن را برای شناسایی تأمین کننده دارای بهترین عملکرد به کار خواهیم برد. یک مثال عددی کاربرد روش پیشنهادی را نشان خواهد داد.