فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۸۷۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
انتخاب نیروی انسانی لایق و شایسته، عامل کلیدی موفقیت برای یک سازمان تولیدی و صنعتی است. هدف این مطالعه، ارائه یک رویکرد تصمیم گیری چند معیاره فازی برای ارزیابی گزینه ها در ارتباط با ترجیحات تصمیم گیرندگان است. دو روش تصمیم گیری چند معیاره برای حل مساله تصمیم گیری چند معیاره انتخاب کارمندان در شرکت فولاد غدیر ایرانیان پیشنهاد شده است: فرایند تحلیل سلسله مرتبی فازی ( FAHP ) و تاپسیس فازی ( FTOPSIS )؛ که اولی برای تعیین اوزان نسبی شاخص های مورد استفاده در انتخاب کارمندان (مؤلفه های اصلی و فرعی) و دومی برای رتبه بندی گزینه ها (کارمند) بکار برده شده است. زمانی که ارزیابی در برخی جنبه ها مبهم و غیر دقیق می باشد، رویکردهای تصمیم گیری چند معیاره فازی، راه حلی ترجیحی و مناسب است. در پایان مقاله نیز پیشنهادهایی برای پژوهش های آینده ارائه شده است.
ترسیم مدل مفهومی بهره وری کارکنان با استفاده از رهیافت مدل سازی ساختاری تفسیری(مورد مطالعه : معاونت طرح و برنامه دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف به کارگیری مدلسازی ساختاری تفسیری در طراحی مدل مفهومی بهره وری کارکنان درحوزه معاونت طرح و برنامهی دانشگاه فردوسی مشهد اجراگردید،روش تحقیق توصیفی ازنوع پیمایشی است. در این تحقیق برای شناسایی و سطح بندی ابعاد و شاخصها از دو جامعه آماری استفاده شده است. جامعه آماری اول ، متشکل از کلیه مدیران دانشگاه می باشد که به منظورشناسایی ابعاد و شاخص های بهره وری کارکنان دانشگاه انتخاب شده است و جامعه آماری دوم متشکل از کلیه مدیران معاونت طرح و برنامه میباشد که به منظورسطحبندی ابعاد و ترسیم مدل بهره وری کارکنان دراین معاونت انتخاب گردیده است.اطلاعات میدانی تحقیق از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری گردیدکه روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. برای شناسایی ابعاد و شاخصها از روش دلفی و برای تعیین نوع و شدت رابطه معنی داری بین متغیرها از روشهای آماری ضریب همبستگی استفاده شده است. سطح بندی ابعاد و ترسیم مدل بهرهوری کارکنان با استفاده ازفناوری مدلسازی ساختا ری تفسیری انجام گردید. نتایج تحقیق نشان دادکه ترکیب عوامل بهرهوری کارکنان دانشگاه شامل 7 بعد و 59 شاخص است و مدل مفهومی بهره وری کارکنان در معاونت طرح و برنامه دارای دو سطح می باشد. در سطح اول مدل به ترتیب ابعاد: ارتباط مدیران و کارکنان، عوامل انگیزشی ، فرهنگ سازمانی، محیط کار، فناوری قرار دارد و در سطح دوم ابعاد :کیفیت نیروی کارو عوامل فردی قرار دارد که این ابعاد همانند سنگ زیربنای مدل عمل می نمایند. بنابراین لازم است بهره وری کارکنان با ابعاد مذکور شروع شود تا زمینه برای بهره ور شدن سایر ابعاد درسطح بالاتر فراهم گردد.
مدل پویای چند هدفه تحلیل پوششی داده های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل پوششی داده ها (DEA) ابزاری قدرتمند مدیریتی به منظور ارزیابی عملکرد واحدهای تصمیم گیرنده است. امروزه استفاده از مدل های DEA چند هدفه به منظور ارزیابی جنبه های مختلف عملکردی اعم از جنبه های کمی و کیفی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. اما این مدل ها در فضای ایستا ارایه شده اند. در این مقاله سعی بر آن است تا مدل های DEA چند هدفه در فضای پویای فازی ارایه شود تا بتوان تغییرات داده ها در طول دوره ارزیابی را در مدل های DEA اعمال نمود. در این مقاله به منظور ارزیابی نتایج مدل یک مثال برای مقایسه نتایج مدل پیشنهادی با مدل اصلی DEA ارایه شده است. نتایج اجرای مدل پیشنهادی نشان میدهد، علاوه بر کاهش زمان اجرای مدل و تعیین هم زمان امتیاز کارایی کلیهی واحدها، توان افتراق مدل بهبود یافته است.
ترکیب الگوریتم پرواز پرندگان و الگوریتم ابتکاری CUL برای حل مسأله برش دو بعدی غیرگیوتینی با تقاضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، مسأله برش دو بعدی با تقاضا مورد بررسی قرار میگیرد. در این مسأله با برش ورقهای مستطیل شکل بزرگ، مستطیلهای کوچکتر مورد نیاز باید به نحوی تولید شوند که ضمن تأمین تقاضا برای آنها، ضایعات یا تعداد ورقهای مصرفی حداقل شود. مسأله برش، جزء مسائلNP-Hard است که روشهای دقیق قادر، به حل عملی آنها نیستند. لذا در این مقاله با استفاده از الگوریتم پرواز پرندگان، الگوریتمی فراابتکاری برای حل مسأله برش دو بعدی با تقاضا ارائه شده است. برای بهبود کارایی این الگوریتم و جلوگیری از همپوشانی در مسأله برش، الگوریتم ابتکاری CUL بهکار گرفته شد. همچنین برای بررسی نتایج الگوریتم پیشنهادی (ترکیب الگوریتم های PSO و CUL) نرم افزاری تهیه شد که با در نظر گرفتن طول و عرض صفحه اصلی و با توجه به اندازه های قطعات و تعداد مورد تقاضا، بهترین الگوی برش ممکن را ارائه می دهد.
ارائه مدلی برای اولویتبندی نیازمندیها در سیستمهای نرمافزاری و اطلاعاتی با استفاده از روش AHP
حوزه های تخصصی:
اولویت بندی نیازمندی ها یکی از مباحث مهم در معماری سیستم های نرم افزاری و اطلاعاتی است. در معماری سیستم های نرم افزاری، پس از مشخص شدن نیازمندی هایی که باید توسط سیستم ارضا شوند، با در نظر گرفتن محدودیت هایی اجرایی پروژه، نیازمندی ها باید بر اساس اهمیتشان اولویت بندی شوند تا زمان و منابع موجود برای اجرای پروژه، بر اساس اولویت نیازمندی ها به آن ها تخصیص یابد. این کار موجب استفاده مطلوب تر از زمان و منابع پروژه می شود و سبب می شود که در زمان در نظر گرفته شده برای اجرای پروژه، محصولی حاصل شود که نیازمندی های با اولویت بالاتر را ارضا کند. از سوی دیگر، نیازمندی های همه سیستم نرم افزاری به دو دسته کلی نیازمندی های کارکردی و کیفی تقسیم می شوند که اولی به توانایی اجرا و دومی به کیفیت اجرای وظایف سیستم مربوط می شود . مبحث اولویت بندی نیازمندی ها در مورد نیازمندی کیفی اعمال می شود. در این مقاله سعی شده است با استفاده روش AHP، روشی کلی برای اولویت بندی نیازمندی های کیفی سیستم های نرم افزاری و اطلاعاتی، با در نظر گرفتن معیارهای اصلی هزینه، ارزش، زمان،جریمه و ریسک ارائه شود و نحوه انجام آن با ارائه مثالی در یک سیستم موجودی نشان داده شود.
بهکار گیری فرایند داده کاوی برای پیش بینی الگوهای رویگردانی مشتری در بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه پارادایم بازاریابی دانش محور، تقاضا برای پیوستن داده کاوی به فرایندهای تجاری کسب و کار بهویژه در حوزه های مختلف مدیریت روابط با مشتری را به دنبال داشته است. یکی از حوزه های جدید و مورد اقبال در این زمینه،"" مدیریت رویگردانی مشتری"" می باشد. با اعمال فرایند داده کاوی در مقام یکی از فناوریهای مدیریت دانش، می توان طی کاوش در پایگاههای داده حجیمی از تعاملات ثبت شده سازمان با مشتریان که منعکس کننده تمایلات و رفتارهای واقعی آنان است به استخراج الگوهایی برای پیش بینی رفتار رویگردانی مشتری نائل آمد و مدیران را در اخذ تصمیمات لازم برای حفظ این مشتریان و کاهش روند ریزش آنان یاری داد. پژوهش حاضر با هدف تبیین قابلیتهای داده کاوی در مدیریت رویگردانی مشتری، و با بهره گیری از متدولوژی استاندارد داده کاوی CRISP-DM، به کاوش در پایگاههای داده یکی از شرکتهای سهامی عام بیمه ای در رشته بیمه آتش سوزی پرداخته است. نتایج نشان می دهد کانال جذب مشتری عامل اصلی پیش بینی کننده رویگردانی یا ماندگاری مشتری در شرکت بوده و در مراتب بعد سابقه خرید و کاربری مکان بیمه شده به عنوان عوامل پیشبینی کننده رویگردانی قرار می گیرند.
برنامه ریزی توسعه شبکه انتقال در جهت بهینه نمودن کفایت خطوط به کمک الگوریتم ژنتیک
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی توسعه شبکه انتقال یکی از بخشهای اساسی برنامه ریزی توسعه سیستمهای قدرت است که مهمترین هدف آن مشخص کردن تعداد، زمان و مکان احداث خطوط انتقال جدید برای افزودن به سیستم انتقال میباشد. تاکنون روشهای متنوعی برای حل مسئله برنامه ریزی استاتیکی توسعه شبکه انتقال ارائه شده است که در هیچ یک از آنها میزان کفایت خطوط پس از پایان سال افق برنامه ریزی، مورد توجه قرار نگرفته است. بدین معنا که شبکه توسعه یافته، بعد از چه مدت کفایت خود را از دست داده و نیاز به توسعه مجدد خواهد داشت. این مقاله کفایت شبکه انتقال را بعد از توسعه مورد بررسی قرار داده و با لحاظ نمودن این امر، برنامه ریزی توسعه شبکه انتقال را در جهتی انجام داده است که شبکه توسعه یافته، حداکثر کفایت را در تامین بارها داشته و دیرتر دچار اضافه بارگذاری گردد. نتایج بدست آمده از اجرای ایده پیشنهادی بر روی شبکه معروف گارور مؤید آن است که با انتخاب منطقی هزینه سرمایه گذاری، شبکه ای به مراتب مقاومتری از نظر از دست رفتن کفایت خطوط به دست خواهد آمد.
بهینه کاوی رقابتی ابزاری برای تحلیل گلوگاه استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصمیم سازی در شرایط رقابتی چالشی است که مدیران با آن روبرو هستند. شناسایی عوامل موفقیت استراتژیک هر شرکت و تعیین موقعیت خود نسبت به رقبا با توجه به آن عوامل راه کاری است که مدیریت عالی شرکت ها برای بقا در شرایط رقابتی از آن بهره می برند. هدف مقاله ی حاضر توسعه یک روشی کمی به منظور بهینه کاوی رقابتی است . در مقاله حاضر متوسط هزینه ی تولید یک تن محصول، ارزش ویژه برند شرکت، کیفیت محصول، قابلیت بازاریابی و فروش، قابلیت خرید و دسترسی به منابع، رضایت مشتری، انعطاف پذیری تولید، قابلیت های بخش مهندسی، قابلیت تحقیقات فنی، تعداد طرح های توسعه به کمک نظر خبرگان صنعت عنوان عوامل موفقیت حیاتی شرکت های تولیدی در صنعت لوله و پروفیل فولادی در نظر گرفته شده است. سپس به کمک روش تاپسیس راه حل بهینه ی مثبت به عنوان الگوی بهینه ی مثبت و راه حل بهینه ی منفی به عنوان الگوی بهینه ی منفی تعیین گردید.این دو الگو به عنوان الگوی های بهینه یابی رقابتی مد نظر قرار گرفته است.پس از آن با توجه به محدودیت سیستمی بودجه، با استفاده از برنامه ریزی آرمانی صفر و یک دو هدفه برای هر یک رقبا سعی شده تا فاصله ی هر رقیب از الگوی بهینه ی مثبت حداقل و فاصله از الگوی بهینه ی منفی حداکثر گردد. نتایج نشان می دهد که هریک از رقبا به منظور رسیدن به الگوی بهینه می بایست به کدام یک از عوامل حیاتی موفقیت توجه نماید.
توان تبیین «روش تحلیل ممیز» مبتنی بر مدل آلتمن جهت تعیین وضعیت اعتباری مشتریان بانک ملت (تسهیلات فروش اقساطی بلند مدت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در سیستم بانکی ایران، تجهیز منابع و تخصیص آن در قالب تسهیلات مالی، کماکان اصلی ترین وظیفه بانکهای تجاری را تشکیل می دهد. بنابراین هنگام تصمیم گیری نسبت به اعطای تسهیلات بررسی همه جانبه درخواست تسهیلات به منظور به حداقل رساندن ریسک عدم بازپرداخت از اهمیت خاصی برخوردار است و شایسته است کارگزاران اعتباری در استفاده هر چه اصولی تر از منابع و کاستن خطرات احتمالی از جمله ریسک اعتباری به عنوان مهمترین نوع خطر، کوشا باشند. سوال مهمی که در پژوهش حاضر مطرح می باشد عبارت است از اینکه آیا بین شاخصهای ریسک اعتباری و انجام تعهدات مشتریان ارتباط معنی داری وجود دارد؟ در پاسخ به این سوال، شاخصهای ریسک اعتباری که بیشترین همبستگی با بازپرداخت تعهدات مشتریان دارند را تعیین نموده و مدلی طراحی می کنیم که بر اساس آن عددی به عنوان شاخص اعتباری وام گیرنده در تصمیمات اعتباردهی تعیین گردد. در این خصوص از گزارشهای اطلاعات اعتباری و مالی شرکتهای تولیدی که از تسهیلات فروش اقساطی بلند مدت بانک ملت طی سالهای 1378-1382 بهره مند گردیده اند، استفاده شده است بطوریکه با بکارگیری تحلیل های چندمتغیره فرضیه وجود ارتباط معنی دار بین شاخصهای ریسک اعتباری و انجام تعهدات مشتریان، مورد تایید واقع و در کنار آن مدلی تحت تابع ممیز جهت اندازه گیری وضعیت اعتباری شرکتهای تولیدی مشتری بانک ملت ارایه گردیده است.
بهینه سازی استوار سبد مالی با رویکرد CAPM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، رویکرد بهینه سازی استوار برای حل مسأله انتخاب سبد مالی چند دوره ای پیشنهاد شده است. چنانکه می دانیم، بازده مربوط به هریک از دارایی های موجود در سبد سهام غیر قطعی است، از این رو درنظرگیری یک مقدار قطعی در مدل ها به جای بازده هریک از دارایی ها، باعث خواهد شد تا انتخاب های ما از اعتبار لازم برخوردار نباشد. برای غلبه بر این مشکل، در این مقاله از روش بهینه سازی استوار استفاده می شود. مدل های بهینه سازی استوار، بازدهی آینده دارایی ها را به صورت ضرایب غیر قطعی در مسأله بهینه سازی در نظر می گیرند و درجه ریسک گریزی سرمایه گذاری را به درجه تحمل در مقابل کل خطای حاصل تخمین بازدهی ها تصویر می کنند. در این تحقیق، به منظور تخمین بازدهی انتظاری دارایی از مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای استفاده شده است. با توجه به مدل خطی استفاده شده برای تخمین بازدهی و رویکرد بهینه سازی استوار خطی استفاده شده، مدل پیشنهادی حاصله، خطی است که از نظر محاسباتی کارایی قابل قبولی دارد. خطی بودن مدل حاصله در زمانی که محدودیت های پیچیده، از قبیل: مالیات به ساختار مسأله اضافه شود، مزیت مهمی به حساب می آید.
شبیه سازی سیستم های فتوولتاییک / حرارتی در حالت جابجایی آزاد
حوزه های تخصصی:
در این مقاله شبیه سازی سیستم های فتوولتایی/حرارتی در حالت جابجایی آزاد برای حالت های با سرپوش شیشه ای و بدون آن ارائه شده و نتایج حاصل با مقادیر آزمایشگاهی مقایسه شده است. نتایج نشان می دهد که شبیه سازی و مقادیر آزمایشگاهی هم خوانی بسیار خوبی دارد. اثرات قرار دادن سرپوش شیشه ای بر روی پارامتر های مختلف سیستم نیز بررسی شده است. نتایج نشان می-دهد که قرار دادن سرپوش شیشه ای در سیستم های فتوولتایی/حرارتی (PV/T) منجر به افزایش راندمان حرارتی و کاهش راندمان الکتریکی این سیستم ها می-شود.
رتبه بندی شرکت ها بر اساس سنجه های ارزیابی عملکرد با استفاده از تکنیک چند شاخصه TOPSIS و مقایسه معیارهای ارزیابی (شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش دارای دو هدف اصلی است؛ اول، رتبه بندی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در هر صنعت بر اساس معیارهای ارزیابی عملکرد و دوم، مقایسه معیارها و در نهایت تعیین بهترین سنجه در ارزیابی عملکرد. در راستای هدف اول، نسبت های مالی سنتی، نوین و همچنین ارزش اقتصادی به عنوان معیارهای ارزیابی عملکرد برای 142 شرکت (1846 سال - شرکت) طی دوره 13 سال (طی سال های 1380 تا 1392) محاسبه شدند. سپس، شرکت های مورد مطالعه بر اساس هر یک از سنجه های مالی به صورت جداگانه و با استفاده از تکنیک TOPSIS و به کمک روش آنتروپی شانون رتبه بندی گردیدند. در پایان، رتبه بندی نهایی بر اساس تجمیع نسبت های مزبور نیز صورت پذیرفت. یافته های مطالعه نشان داد هنگامی که نسبت های سنتی، نوین و ارزش اقتصادی به تنهایی استفاده می شوند، به ترتیب یکی از شرکت های متعلق به صنعت قند و شکر، صنعت استخراج کانی فلزی و صنعت خودرو و ساخت قطعات رتبه اول را به خود اختصاص می دهند، اما هنگامی که تجمیع نسبت های مزبور مورد استفاده قرار گیرد، یکی از شرکت های متعلق به صنعت خودرو و ساخت قطعات حائز رتبه اول است. به منظور دستیابی به هدف دوم پژوهش، فرضیه های مربوط به تعیین با اهمیت بودن تفاوت شاخص های نزدیکی نسبی شرکت ها، بین معیارهای مالی سنتی، نوین و ارزش اقتصادی و همچنین تعیین وجود رابطه و تأثیر بین معیارها با رتبه بندی کل انجام گرفت. در نتیجه از آزمون های فریدمن، ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که TOPSIS تکنیک مناسبی برای رتبه بندی شرکت هاست و بین شاخص های نزدیکی نسبی معیارهای مالی سنتی، نوین و ارزش اقتصادی اختلاف معنادا ر وجود دارد. افزون بر این، نسبت های مالی نوین و ارزش اقتصادی با یکدیگر رابطه معنادار دارند، ولی این دو نسبت با نسبت های سنتی رابطه معنا داری ندارند. هم چنین، نسبت های نوین، به رتبه بندی کل معیارها نزدیک تر است.
بهینه سازی پرتفوی سهام با استفاده از روش حرکت تجمعی ذرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله بهینه سازی مارکویتز و تعیین مرز کارای سرمایه گذاری، زمانیکه تعداد داراییهای قابل سرمایه گذاری و محدودیت های موجود در بازار کم باشد، توسط مدل های ریاضی حل شدنی است. اما هنگامیکه شرایط و محدودیت های دنیای واقعی در نظر گرفته شود، مسئله بهینه سازی پرتفوی به راحتی با استفاده از شیوه های ریاضی حـل نمیشود. به همین دلیل استفـاده از شیوه های ابتکاری همچون شبکه های عصبی و الگوریتم های تکاملی در بهینه سازی پرتفوی یکی از موضوعات مهم مورد بحث در دوران اخیر بوده است. هدف اصلی پژوهش حاضر حل مسئله بهینه سازی پرتفوی (مدل میانگین ـ واریانس) با استفاده از روش بهینه سازی حرکت تجمعی ذرات (PSO) است. بدین منظور با استفاده از اطلاعات قیمت 20 سهم پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی مهر 1385 تا شهریور 1387، مرز کارای سرمایه گذاری رسم میشود. نتایج این پژوهش نشان میدهد، روش بهینه سازی حرکت تجمعی ذرات در بهینه سازی پرتفوی سهام با وجود محدودیت های بازار موفق است.
رتبه بندی وانتخاب پروژه های تحقیقاتى تحت محیط فازی تصمیم گیری گروهى از طریق تکنیک تصمیم گیری TOPSIS
حوزه های تخصصی:
رتبه بندى و انتخاب پروژه هاى تحقیقاتى یک وظیفه نسبتآ متداول، دشوار و پیچیده شوراهاى تخصصى و پژوهشى در مراکز تحقیقاتى و دانشگاهى است. پیچیدگى آن از ملاحظه تأثیر بیش از یک معیار بر روى هر پروژه، و مشارکت تصمیم گیرندگان متعدد درفرآیند رتبه بندی و انتخاب پروژه هاى تحقیقاتى بر مبناى معیارهاى متعدد نشأت مى گیرد تصمیم گیرندگان ؛ رجحان هاى خویش درباره میزان اهمیت معیارها و میزان تامین معیارها توسط پروژه هاى تحقیقاتى را بیان مى دارند. قضاوت تصمیم گیرندگان مشتمل بر دانش مبهم، نامعلوم آنها است که از طریق،واژه هاى زبانى بیان مى گردد. تئورى مجموعه فازى انعطاف پذیرى مورد نیاز براى نمایش عدم اطمینان ناشى از فقدان دانش را فراهم می کند و می تواند موضوع عدم اطمینان و نادقیقی واژه ای را اداره کند و برای اداره اطلاعات نادقیق در مسائل تصمیم گیری دنیای واقعی که ارزش معیارها و گزینه ها و ... دقیقاً تعیین نمی شوند ؛ بکار رود . از این رو تحت محیط تصمیم گیری که ارزش معیارها و پروژه های تحقیقاتی به صورت مبهم و نامعلوم بیان شده باشد؛ می توان برای حل مساله رتبه بندی و انتخاب پروژه های تحقیقاتی ؛ از روش های تصمیم گیری با TOPSIS با داده فازی مورد ملاحظه قرار گرفته است . تکنیک تصمیم گیری TPOSIS فازی بر اساس اصلی بنیان گذاشته شده است که بدیل انتخاب شده باید دارای کمترین فاصله از راه حل ایده آل مثبت و بیشترین فاصله از راه حل ایده آل منفی باشد . این اصل در فرآیند تصمیم گیری انسان ؛ یک اصل شهودی و پذیرفتنی است.
ارایه مدلی برای «اجرای خط مشی های صنعتی» مطالعه موردی در استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرحله اجرا یکی از مهم ترین و پر چالش ترین مراحل فرایند خط مشی گذاری می باشد. و در این خصوص اجرای ناموفق خط مشی های تدوین شده به خصوص در حوزه خط مشی های صنعتی از جمله مشکلاتی است که تقریباً تمامی کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته با آن مواجه اند و در این خصوص هزینه های غیرقابل جبرانی را پرداخت می نمایند. این مقاله در تلاش است ضمن بررسی مشکلات اجرای خط مشی، به ارایه مدل اجرای خط مشی های صنعتی در استان قم بپردازد. مدل ارایه شده در این مقاله دارای پنج مرحله بوده و بنا دارد تا از این طریق علاوه بر کم کردن مشکلات اجرای خط مشی های صنعتی در استان قم، فرایند آن را نیز در استان بهبود بخشد. این مراحل به ترتیب عبارتند از: ""فرهنگ سازی اجرا""، ""ظرفیت سازی اجرا""، ""کارآفرینی اجرا""، ""هم افزایی در اجرا"" و در نهایت ""اجرای موفق خط مشی های صنعتی"". در این پژوهش طراحی مدل با رویکرد کیفی و با استفاده از تحلیل داده بنیاد (GT) و از طریق مصاحبه های اکتشافی انجام شده است و از طریق مصاحبه های روایی سنجی مدل مذکور تست شده است.
تحلیل کارائی فنی پالایشگاههای نفت کشور با استفاده از مدل ترکیبی شبکههای عصبی وتحلیل پوششی دادهها(Neuro-DEA)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی عملکرد سازمانها از جمله مسائل مهم و ضروری است که در دهه های اخیر شیوه های زیادی در این خصوص مطرح شده است. یکی از تکنیکهایی که اخیراً مورد توجه قرار گرفته "تحلیل پوششی داده ها"[1] است که دارای مزایا و معایبی نیز هست. عمده ترین مشکل استفاده از این تکنیک، کم بودن تعداد واحدهای تصمیم گیرنده[2] در ارتباط با ورودی ها و خروجی ها می باشد. که این امر موجب کاهش قدرت تکفکیک پذیری مدل می گردد. در این مقاله به منظور رعف این اشکال و یک مدل تلفیقی از شبکه های عصبی مصنوعی تحلیل پوششی داده ها ارائه گردیده و برای اندازه گیری کارایی پالایشگاه های نفت کشور مورد استفاده قرار داده شده است،
برآورد فاصله ای زمان تکمیل پروژه بر اساس رویکرد شبیه سازی
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر کاربرد رویکردی برای محاسبه زمان تکمیل مسیرهای شبکه پروژه با فعالیت های معین می باشد که بر اساس ان می توان زمان تکمیل پروژه را برآورد کرد. در روش مسیر بحرانی (CPM) زمان فعالیت ها قطعی در نظر گرفته می شود. با توجه به اینکه پیش بینی پیشامدهای آینده به شکل قطعی امکان پذیر نمی باشد روش بازنگری و ارزیابی پروژه (PERT) ابداع شده است که زمان فعالیت ها را احتمالی در نظر می گیرد.در این روش بزرگی واریانس زمان مسیرها می تواند دقت محاسبات را تحت تاثیر قرار دهد که تکنیک شبیه سازی روش مناسبی در این حالت می باشد. در مقاله حاضر یک شبکه برداری نمونه انتخاب می شود و توزیع زمان هر فعالیت با نرم افزار Input Analyzer بر اساس یک سری داده براورد می شود. برای ارزیابی زیبندگی توزیع از سه معیار میانگین خطا، ازمون کای-دوم و کولموگروف-اسمیرنوف (K - S) استفاده می شود. در مرحله بعدی مدل کامپیوتری شبکه در نرم افزار Arena 7.0 ساخته می شود. مدل به تعداد 120 بار شبیه سازی می شود و بر اساس ان حداقل تعداد نمونه مورد نیاز برای محاسبه فاصله اطمینان 95% تعیین می شود. در نهایت یک فاصله اطمینان برای زمان هر مسیر شبکه پروژه محاسبه می شود و برآوردی برای زمان تکمیل پروژه به دست می آید.