مطالعات تربیتی و روانشناسی
مطالعات تربیتی و روانشناسی دوره یازدهم پاییز و زمستان 1389 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بررسی وظایف آموزشی و پژوهشی اعضای هیات علمی دانشگاه یکی از مهم ترین مسائل مربوط به حوزه آموزش عالی است. این مقاله در صدد توصیف میزان بار آموزشی (ساعات واقعی تدریس) اعضای هیات علمی، ارتباط بار آموزشی با تخصص اعضای هیات علمی و همچنین ارتباط بین رضایت اعضای هیات علم یو کمیت و کیفیت وظایف وبار آموزشی آنها بر حسب سه متغیر دانشکده، جنسیت و مرتبه علمی است. این پژوهش به دو شیوه کمی و کیفی انجام شده است. ابزار اندازه گیری داده ها شامل اسناد و مدارک و مصاحبه است. جامعه آماری تحقیق کلیه اسناد و مدارک آموزشی 222 عضو هیات علمی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 1386-1385 است.علاوه بر آن برای جمع آوری اطلاعات تکمیلی با 16 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه نیز مصاحبه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از اسناد و مدارک از آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از تجزیه و تحلیل استقرایی استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که میانگین بار آموزشی اعضای هیات علمی در دو نیمسال 68/50 بوده است که به طور متوسط اعضای هیات علمی دانشگاه مازندران بیش از دو برابر ساعات موظف خود تدریس نموده اند. تعداد عنوان دروس در کل دانشگاه 3293 می باشد و با احتساب حدود 228 عضو حق التدریس و 222 عضو هیات علمی رسمی در دانشگاه، هر عضو به طور متوسط7 عنوان درس را بر عهده دارد. نتایج مربوط به مصاحبه ها نیز بیانگر ساعات زیاد تدریس، تنوع دروس و نارضایتی اعضای هیات علمی از کمیت و کیفیت وظایف آموزشی است.
اثر بخشی آموزش کنترل توجه بر کاهش تورش توجه به مواد و بهبود شاخص های درمانی معتادان تحت درمان سم زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشخص شده است که شناخت های ضمنی، به ویژه تورش توجه نسبت به محرک مربوط به مواد، نقش مهمی در حفظ، پیشرفت و عود رفتار سوء مصرف مواد بازی می کند. این تحقیق، امکان پذیری پرورش توجه با برنامه آموزش کنترل توجه نسبت به مواد را بررسی می کند. روش: شرکت کنندگان نمونه ای (87=N) از سوء مصرف کنندگان تحت درمان با روش سم زدایی بودند که به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه آزمایش، سه جلسه آموزش با این برنامه را پشت سر گذاشتند. تمامی شرکت کنندگان، پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه وسوسه پس از ترک مواد، پرسشنامه خلق مثبت- خلق منفی، پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه آمادگی برای تغییر، پرسشنامه اطمینان موقعیتی و پرسشنامه دغدغه های شخصی و آزمون استروپ مواد را کامل کردند. همین طور، شاخص بازخورد زیستی (ترشح بزاق) به هنگام مواجهه آزمودنی ها با محرک های مواد و محرک های خنثی، اندازه گیری شد. از تمامی آزمودنی ها در جلسات پس آزمون و پیگیری یک ماهه سنجش به عمل آمد. یک پیگیری مختصر تلفنی شش ماهه نیز برای ارزیابی وسوسه، خلق مثبت و منفی، استرس ادراک شده، آمادگی برای تغییر، اطمینان موقعیتی، میزان دارو، تعداد لغزش و عود آزمودنی ها نیز اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، گروه آموزش دیده، در پس آزمون و پیگیری یک ماهه تورش توجه کمتری را برای محرک های مواد نشان دادند؛ وسوسه و خلق منفی آن ها در پس آزمون و پیگیری شش ماهه کمتر بود؛ و استرس ادراک شده پایین تری را در پس آزمون و پیگیری یک ماهه گزارش دادند. همچنین، گروه آموزش دیده، در دو خرده مقیاس پرسشنامه اطمینان موقعیتی (مشکلات اجتماعی در کار و موقعیت های اجتماعی خوشایند) در پس آزمون و اطمینان موقعیتی در پیگیری شش ماهه افزایش نشان دادند. تلویحات یافته های پژوهش از لحاظ نظری و عملی بحث شده است.
سرنوشت شغلی فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به موضوع سرنوشت شغلی فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد و عوامل مرتبط با آن پرداخته است. در پژوهش مربوط، از دو پرسشنامه تلفنی و پستی استفاده شد.157 نفر به پرسشنامه تلفنی و 129 نفر به پرسشنامه پستی پاسخ دادند. نتایج حاکی از شاغل بودن حدود64 % و شاغل نبودن حدود 36% از افراد است. نکته مهم آن است که بیش از 50% افراد از طریق آزمون های استخدامی دولتی، مشغول به کار شده اند.این مسأله نشان می دهد که سیاست های اقتصادی و تصمیم سازی های مجلس و دولت تا چه حدی می تواند سرنوشت شغلی فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی را تحت تأثیر قرار دهد.
برحسب جنسیت، رشته تحصیلی، داشتن کار دانشجویی و عضویت در تشکل های دانشجویی، تفاوت هایی در فارغ التحصیلان از نظر میزان اشتغال، احساس ثبات شغلی و دارا بودن شغل ثابت به نفع پسران رشته روان شناسی ، افراد دارای کار دانشجویی و افراد فعال در تشکل های دانشجویی وجود دارد (و برخی متغیرها مانند نوع دیپلم، انگیزه ورود به دوره کارشناسی و ... تفاوتی را ایجاد نکرده اند). فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی از شرایط اجتماعی مرتبط با کار، ارزیابی خوبی نداشته اند. به طوری که از نظر اکثریت مطلق این افراد، شانس و داشتن ارتباطات اجتماعی، مهمتر از ""مهارت داشتن"" ارزیابی شده است. فارغ التحصیلان مذکور زمینه سازی دانشگاه، در جهت اشتغال را کاملاً منفی ترسیم می نمایند. به گونه ای که اکثریت مطلق افراد ابراز می دارند که در دانشگاه مقدمات آشنایی با نیازهای بازار کار و سایر موارد لازم، ابداً فراهم نبوده است.
تحلیل پاسخ های فارغ التحصیلان در مقوله های ""تناسب برنامه های درسی و آموزش اساتید با اشتغال"" و ""نقش فضای دانشگاه در پرورش مهارت های کارآفرینی"" نشان می دهد که از نظر پاسخ دهندگان، شرایط در این دو مقوله تا حدی مثبت تر از دو مقوله پیشین است و در مورد ""تصویر مثبت فارغ التحصیلان از توانایی های خود"" نشانه های امید آفرینی وجود دارد. به نظر می رسد فعال سازی هسته کارآفرینی و ایجاد تعامل بسیار فعال با بخش-های غیرمتشکل اقتصادی، آشناسازی دانشجویان با بازار کار، برگزاری کارگاه های مهارت های کارآفرینی و فعالیت هایی از این دست، یکی از عمده ترین راه های خروج از بحران است.
بررسی اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر فن خودگویی در کاهش میزان هراس اجتماعی و تصحیح تعابیر مربوط به خود و دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر فن خود گویی بر کاهش میزان هراس اجتماعی و تصحیح تعابیر مربوط به خود و دیگران صورت گرفته است. گروه نمونه 8 نفر زن از 16 نفر زن ومرد مبتلا به هراس اجتماعی بودند که از میان 27 نفر مراجعه کننده شاکی از اضطراب به یک مرکز مشاوره دولتی انتخاب شدندو با استفاده از ابزار تشخیصی (SPIN) و ملاکهای تشخیصی DSM-IV تعیین شده بودند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هراس اجتماعی و پرسشنامه تعبیررویدادهای های مربوط به خود و دیگران استفاده شد.تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد اگر چه درمان شناختی مبتنی بر فن خودگوئی بر کاهش میزان هراس اجتماعی مؤثر است اما در تصحیح تعبیر رویدادهای مربوط به خود و دیگران اثر معنادار نداشته است.
روند تحول تفکر انتقادی در دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بررسی چگونگی روند تحول تفکر انتقادی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد را کانون توجه خویش قرار داده است. بدین منظور، پژوهشی پیمایشی در مقطع زمانی معینی؛ برای تعیین میزان تفکر انتقادی دانشجویان سال اول و سال چهارم انجام شده است. افراد نمونه در این پژوهش 144 نفر دانشجوی کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد بوده که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. در این تحقیق، آزمون تفکر انتقادی واتسون- گلیرز بعنوان ابزار اندازه گیری مورد استفاده قرار گرفته است. در این پرسشنامه مولفه های اصلی تفکر انتقادی عبارتنداز: استنباط، شناسایی مفروضات، استنتاج، تعبیر و تفسیر و ارزشیابی. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین میانگین نمرات تفکر انتقادی دانشجویان سال اول و سال چهارم تفاوت معنی داری وجود دارد. با وجود این ، میانگین کلی نمرات تفکر انتقادی دانشجویان سال اول و چهارم که به ترتیب 42.88 و46.21 می باشد بنا بر استانداردهای گزارش شده، در حد ضعیف ارزیابی می شود. همچنین یافته های این پژوهش نشان داده است دانشجویان دختر در مهارت استنتاح و دانشجویان پسر در مهارت تفسیر نمرات بیشتری را کسب کرده اند. با وجود این بین میزان تفکر انتقادی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری مشاهده نشده است. بعلاوه، بر اساس یافته های بدست آمده، تفاوت معناداری بین میانگین نمرات تفکر انتقادی دانشجویان رشته های علوم انسانی و سایر رشته ها در کلیه حیطه های به جز حیطه تفسیر مشاهده نشد.
رویکرد تربیت دینی با توجه به دو مولفه عقل محوری و ایمان محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که از دیر باز و بویژه در دوران اخیر ، همواره ذهن و ضمیر دینداران ژرف نگر را به خود مشغول داشته است ، ربط و نسبت دین در تمام ابعاد و ساحتهایی که برای آن می توان تصور کرد با انگاره عقل و عقلانیت است عرصه دین پژوهی آکنده از پرسشهای نو به نو و گونه گون در این زمینه است و رویکردهای گوناگونی در ربط این دو وجود دارد که با در نظر گرفتن هر رویکردی از ربط این دو نحوه ارائه تربیت دینی از طریق نظام تعلیم و تربیت تفاوتهای گسترده ای با همدیگر پیدا خواهد کرد و نوع تبین مسائل دینی متفاوت خواهد بود ما در این مقاله به تبین دو نوع رویکرد عقل محور و ایمان محور خواهیم پرداخت بر این اساس سئوال اصلی ما در این مقاله عبارت است از اینکه ، آیا درتبین دین از طریق نظام تعلیم وتربیت باید بر رویکرد عقل محور تاکید کرد یا بر رویکرد ایمان محور ؟ اگر رویکرد و جهت گیری تعلیم و تربیت در تبیین دین عقل محور باشد ، در این رویکرد پرورش چه نوع عقلانیتی باید مد نظر قرار گیرد ؟ و اگر رویکرد ایمان محور باشد ، چه نوع ایمان محوری باید مورد توجه قرار گیرد ؟ از اینرو به منظور پاسخگویی به سئوالات مذکور در این مقاله ضمن توضیح رویکرد های عقل محور و ایمان محور، انواع عقلانیت وایمان محوری مورد تحلیل قرار گرفته و عقلانیت و ایمان محوری مناسب جهت تربیت دینی از طریق نظام تعلیم و تربیت مورد بحث قرار می گیرد .
میزان استفاده اساتید از روش های تدریس خلاق و بررسی ویژگی های خلاقانه مدرسان دانشگاه از نظر دانشجویان استعداد درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان کار بست اصول تدریس خاص دانشجویان استعداد درخشان و ویژگیهای مدرسان این دانشجویان در دانشگاه اصفهان می باشد. روش تحقیق علی – مقایسه ای و کمی – کیفی است. در بخش کمی از پرسش نامه ی محقق ساخته و در بخش کیفی از مصاحبه نیمه سازمان یافته برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری دانشجویان استعداد درخشان برابر با 102 نفر می باشد که 70 نفر آنها برای پژوهش انتخاب و پرسش نامه در اختیار آنان قرار گرفت. برای مقایسه دانشجویان استعداد درخشان با دانشجویان عادی، 70 نفر نیز از بین دانشجویان عادی دانشگاه اصفهان انتخاب گردیدند. برای انتخاب نمونه مصاحبه شوندگان، از روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب استفاده شد. یافته های تحقیق در بخش کمی حاکی از آن است که دانشجویان استعداد درخشان و دانشجویان عادی از وضعیت آموزشی ناراضی بوده اند. نتایج پژوهش در بخش کیفی نشان می دهد متخصصان در خصوص روش های تدریس بر سه مقوله شامل ، کاربرد روش تدریس فعال، روش های تدریس خلاق و مشارکتی تأکید کرده اند. متخصصان در خصوص ویژگی اساتید، بر چهار مقوله ی ، هماهنگ بودن دانش اساتید با دانش روز، دارا بودن تفکر انتقادی، خلاق بودن و آشنا بودن اساتید با شخصیت منحصر به فرد فراگیران تأکید نموده اند.
تاملی بر تمرکزگرایی، تمرکززدایی و رجعت مجدد به تمرکزگرایی و تبیین دلالت های آنها برای نظام برنامه درسی ایران: منظری جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از دوره نسبتاً طولانی تمرکزگرایی و با آغاز تجارب تمرکززدایی از دهه 70 به این سو، تمایل دولتها به نظامهای متمرکز و غیرمتمرکز در حال نوسان بوده است. از آنجایی که تمرکززدایی عمدتاً ریشه در عرصه های سیاسی و اقتصادی دارد، بنابراین تمرکززدایی از این عرصه ها به نظام های برنامه درسی و آموزشی رخنه کرده است. مشکلاتی نظیر کمبود نیروی انسانی متخصص، جهانی شدن و مقاومت از طرف معلمان موجب توجه دوباره دولتها به تمرکزگرایی به منظور ارتقای کیفیت آموزش و رفع این مشکلات شده است. در این مقاله ضمن تبیین تمرکزگرایی و تمرکززدایی، خاصه در عرصه آموزش و پرورش و نظام برنامه درسی، به علل عمده انحراف از هدف اصلی تمرکززدایی، از جمله توجه بیش از حد به مسائل حاشیه ای آن نظیر مسائل مالی، اجرایی و مدیریتی (مواجهه سخت) و توجه کمتر به مسائل کیفی و محتوایی آموزشی و برنامه درسی (مواجهه نرم) اشاره شده است. این دو نوع مواجهه عملاً در تمرکززدایی نظام آموزشی و برنامه درسی پدیدار شده و برداشتهایی غلط و نادقیق از تمرکززدایی و تمرکزگرایی به دنبال داشته است. در پی آن استدلال شده که فهم ویژگیهای درست هر دو نظام و در نتیجه، مواجهه سنجیده و درست با آنها می تواند به روند اصلاح برنامه درسی یاری رساند. و در نهایت، دلالتهای تمرکزگرایی، تمرکززدایی و رجعت مجدد به تمرکزگرایی در مورد نظام برنامه درسی ایران، با توجه به زمینه های تاریخی و فرهنگی منحصر به فرد آن در بخش بحث و نتیجه گیری این نوشتار تشریح شده است.
طراحی مکانیزم اولویت یابی پژوهشی برای نظام آموزش وپرورش ایران (مورد سازمان آموزش وپرورش شهر تهران*)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر تعیین مکانیزم اولویت یابی پژوهشی برای آموزش و پرورش(مورد شهر تهران) مورد بررسی قرار گرفته است .روش پژوهش از نوع آمیخته (کمی وکیفی ) بوده است. این پژوهش درقالب مراحل زیر سازماندهی شده بود: 1- مطالعه اسنادی 2- مطالعه میدانی وضع موجود 3- مطالعه کیفی ناظر بر طراحی الگو4- مطالعه اعتبار بخشی الگو .نمونه مورد پژوهش شامل گروهی از متخصصان، صاحبنظران و کارشناسان درحوزه پژوهش در تعلیم و تربیت بوده که باروش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند.دراین پژ وهش از فرم پرسشنامه محقق ساخته صاحبنظران پژوهشی به منظور گردآوری داده های پژوهش استفاده شده است .داده های حاصل از ابزار پژوهش ، به دو شیوه توصیفی واستنباطی(t تک نمونه ای، t دو گروهی و تحلیل واریانس یکطرفه) تحلیل آماری شده اند. در این پژوهش تعاریف ومفاهیم نیازسنجی پژوهشی ، مفروضات و اصول ، ساختار و چارچوب اصلی الگوی نیازسنجی پژوهشی بر مبنای مطالعات مبانی نظری ،ارزیابی وضع موجود و بررسی های متخصصان خبره ، صاحبنظران و کارشناسان درحوزه پژوهش تهیه واعتبار بخشی شده ونتایج آن نیز آمده است.
بررسی میزان استفاده دانشجویان از مهارتهای مطالعه و یادگیری ورابطه آن با وضعیت وسوابق تحصیلی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت راهبردهای مطالعه و یادگیری گامی اساسی برای مداخلات آموزشی است. این پژوهش با هدف تعیین میزان استفاده دانشجویان از راهبردهای مطالعه و یادگیری و ارتباط آن با وضعیت تحصیلی آنها انجام شد. در این مطالعه 425 نفر از دانشجویان سالهای 84 و 86 دانشکده های ادبیات و مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه راهبردهای مطالعه و یادگیری که به منظور اندازه گیری میزان استفاده دانشجویان از این راهبردها طراحی شده است، توسط دانشجویان تکمیل گردید. یافته ها حاکی از این بود که عملکرد دانشجویان در استفاده از مهارت ها ،در حد متوسط بود. دختران بیشتر از پسرها از مهارت ها بهره برده ، دانشجویان دانشکده ادبیات نیز بیشتر از دانشجویان دانشکده مهندسی از راهبردها استفاده کرده اند. بین دانشجویان روزانه و نوبت دوم وهمچنین دانشجویان سال اول و سوم تفاوتی در استفاده از راهبردها مشاهده نشد . همبستگی بین رتبه کنکور و استفاده از راهبردها معنی دار نبوده و همبستگی بین معدل دوره متوسطه و معدل دانشگاهی دانشجویان معنی دار بوده است و در نهایت فرایند فراشناختی دانش و کنترل خود بیشترین سهم را در تبیین موفقیت تحصیلی دانشجویان برعهده داشته است.
بررسی اثر بخشی واقعیت درمانی به شیوه گروهی بر افزایش میزان عزت نفس دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف بررسی اثر بخشی واقعیت درمانی به شیوه گروهی در جهت افزایش میزان عزت نفس دانشجویان دانشگاه فردوسی انجام شد.طرح پژوهش از نوع آزمایشی به صورت پیش آزمون پس آزمون و پیگیری است.بدین منظور30 آزمودنی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفره گمارش شدند که پس از تشکیل جلسات درمان، در گروه آزمایش فقط 11 نفر باقی ماندند یعنی 4 نفر ریزش داشتند که برای هماهنگی تعداد آزمودنی های دو گروه گواه و آزمایش 4 نفر از گروه گواه به طور تصادفی حذف شدند . برای گروه آزمایش 8 جلسه واقعیت درمانی به شیوه گروهی برگزار شد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند.آزمودنی ها پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت را در سه مرحله پیش آزمون پس آزمون و پیگیری تکمیل نمودند. داده ها پس از گردآوری با استفاده از روش تحلیل واریانس دو عاملی با اندازه گیری مکرر مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای بررسی تفاوت میانگین نمرات عزت نفس در مرحله پیش آزمون دو گروه از آزمون T مستقل استفاده شد که نتایج نشان دادند که بین دو گروه در پیش آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد و نتایج حاصل از تحلیل واریانس دو عاملی با اندازه گیری مکرر نشان داد که میانگین نمرات درسطح 099/0 (p
بررسی رابطه سبکهای فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی سهم سبک های فرزندپروری در پیش بینی طرحواره های ناسازگار اولیه صورت گرفته است. به این منظور 150 دانشجوی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و کشاورزی دانشگاه فردوسی دو پرسشنامه سبکهای فرزند پروری دیانا بامریند و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره (SQ-SF) را پر کردند. متغیرهای مورد نظر پژوهشگر در چارچوب نظریه های سبکهای فرزندپروری دیانا بامریند و طرحواره های ناسازگار اولیه(EMSs) جفری یانگ مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان میدهد سبک فرزند پروری مقتدرانه پیش بینی کننده معناداری برای سطوح پایین تر طرحواره ناسازگار رهاشدگی/ طرد و سبک فرزند پروری سهل گیر پیش بینی کننده سطوح بالاتر طرحواره استحقاق/ بزرگ منشی است.