فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۶٬۹۰۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، ضمن تعریف مفهومی پرخاشگری و خشونت و تمایز مفهومی این دو، به بررسی نظریه های مربوط به خشونت و پرخاشگری ورزشی می پردازد. سؤال اساسی این است که خشونت ورزشی چیست و چه عواملی در بروز آن مؤثر هستند؟ رهیافت زیست شناختی و تئوری ناکامی- پرخاشگری بیشتر معطوف به ماهیت عام خشونت و پرخاشگری است امّا در نظریه های جامعه شناسی بیشتر به عوامل اوباشگری و خشونت در ورزش توجّه میشود. تأکید مقاله حاضر بر توجّه دادن به کاستی های هر یک از این نظریه هاست. در نهایت محققین با تلفیق دیدگاه های آسیب شناختی کلارک و دیدگاه کارکرد گرایی ساختاری، مدل علی- توصیفی خود را برای مطالعه ابعاد آسیب شناختی رفتار تماشاگران فوتبال در ایران پیشنهاد می کنند.
مکاتب و نظریه های جامعه شناسی
حوزه های تخصصی:
ناسیونالیسم و قومیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال هجدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
32-72
حوزه های تخصصی:
در مطالعه ناسیونالیسم این باور رایج وجود دارد که ناسیونالیسم ریشه قومی دارد و قومیت عمده ترین متغیر تاثیرگذار بر گرایش های ناسیونالیستی است. در این پژوهش با هدف بررسی نسبت ناسیونالیسم و قومیت گرایش های ناسیونالیستی نمونه ای از دانشجویان ایرانی (بلوچ، ترک، فارس، عرب، کرد، لر) مورد پیمایش قرار گرفته است. نخست این که بر اساس یافته های پژوهش حسب اولویت، دانشجویان ایرانی به ترتیب به ناسیونالیسم مدنی، باستانی، مذهبی و دولتی گرایش دارند. از این میان دو گرایش مذهبی و دولتی همبستگی بالایی دارند و متمایز نیستند. نتیجه آن که در ایران با سه گانه ناسیونالیسم مدنی، باستانی، مذهبی مواجه هستیم. بنابراین برخلاف آن چه تصور می شود گرایش ناسیونالیستی یگانه ای وجود ندارد. نتیجه دیگر این که از میان گرایش های ناسیونالیستی افراز شده با گرایش بسیار قوی دانشجویان اقوام ایرانی به ناسیونالیسم مدنی نسبت به سایر گرایش های ناسیونالیستی مواجه هستیم. یافته دیگر این پژوهش نشان می دهد، متغیرهای مذهب، پایگاه اجتماعی اقتصادی، جنس و مکان سکونت تأثیر تبیین کننده ای برگرایش های ناسیونالیستی ندارند. نتیجه این که گرایش های ناسیونالیستی خصلتی فراطبقاتی، فرامذهبی (شیعه/ سنی)، فراجنسی (زن/ مرد) و فرامکانی (شهری/ روستایی) دارند. اما رابطه و تاثیر تبیین کنندة قومیت، یعنی متغیر اصلی پژوهش، قابل تأمل و تحلیل است. از میان گرایش های ناسیونالیستی تنها ناسیونالیسم مدنی از متغیر قومیت تاثیر نمی پذیرد و خصلتی فراقومیتی داشته و تنوع فرهنگی و اجتماعی را پوشش می دهد. در حالی که دو گرایش باستان گرایی و مذهبی در ارتباط با متغیر قومیت بازنمای اختلاف هستند. در نتیجه بیشترین همگرایی قومی مربوط به ناسیونالیسم مدنی پس از آن باستان گرایی و سپس ناسیونالیسم مذهبی قرار دارد. همچنین همبستگی میان ناسیونالیسم مدنی و باستان گرایی به نسبت سایر ترکیب های ناسیونالیستی بیشتر است. با توجه به نسبت قومیت با گرایش های ناسیونالیستی، بروز چالش های قومیتی به هنگام سیطره ایدئولوژی های ناسیونالیستی مذهبی، باستان گرا و مدنی بر ماشین دولت قابل تأمل است و از این نسبت می توان فاصله میان دولت و ملت را گمانه زنی کرد.
بررسی رابطه رضایت مندی زناشویی با باورهای ارتباطی و انتظارات غیر منطقی زوجین
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه ۵۰ زوج ایرانی مقیم استرالیا و کانادا مورد پژوهش قرار گرفتند. شرکت کنندگان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور داوطلب در این آزمون شرکت کردند. تمامی شرکت کنندگان به آزمون های شاخص رضایت مندی زناشویی (DAS)، پرسشنامه باورهای ارتباطی (اپستین، ۱۹۹۲)، مقیاس انتظارات غیرمنطقی (صاحبی، ۲۰۰۵) پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که رضایت مندی زناشویی و متغیرهای شناختی با یکدیگر همبستگی دارند. ضریب همبستگی بین رضایت مندی زناشویی و باور ارتباطی «عدم توافق تخریب گر است» 42/0، «ذهن خوانی» ۲۳/0، «همسر نمی تواند تغییر کند» 59/0، «کمال گرایی جنسی» 32/0 و «زن و مرد اساساً متفاوتند» 12/0 بدست آمد. ضریب همبستگی بین رضایت مندی زناشویی و انتظارات غیرمنطقی از ازدواج 25/0 بدست آمد. برای محاسبه سهم این عوامل در پیش بینی واریانس های رضایت مندی زناشویی، رگرسیون خطی و هم چنین برای بررسی سهم تک تک این عوامل در برآورد واریانس های رضایت مندی زناشویی از رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. یافته های بدست آمده نشان داد که تمامی عوامل شناختی روی هم رفته 44% واریانس های رضایت مندی زناشویی را تبیین می کنند که از این میان 41% سهم دو باور ارتباطی «عدم توافق تخریب گر است» (19%) و «همسر نمی تواند تغییر کند» (22%) بوده، دیگر متغیرها کمتر از 2% واریانس های این متغیر را پیش بینی می کنند. یافته های این پژوهش در آموزش شناختی همسران و اصلاح باورهای ناکارآمد آن ها می تواند به کار گرفته شود.
تبریز، شهر بدون گدا: مطالعه جامعه شناختی مواجهه شهروندان با پدیده تکدی گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با طرح این پرسش که چرا تبریز شهری بدون گداست، درصدد درک دیدگاه و کنش شهروندان تبریزی درباب پدیده تکدی گری و ویژگی ها، تعامل ها و پیامدهای ناشی از این پدیده است. روش تحقیق کیفی است و به طور خاص از نظریه زمینه ای براساس نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. یافته ها درقالب مدل زمینه ای نهایی متشکل از دوازده مقوله تشریح شده اند که عبارت اند از: فرهنگ کمک رسانی، نهادینگی فرهنگ کار، بستر مناسب اقتصادی، اهمیت شأن اجتماعی، روحیه قوم گرایانه، حس مسئولیت پذیری، ناکارآمدی سازمان های رسمی/ حکومتی متولی پوشش دهی نیازمندان، نگرش منفی به گدایان، وجود نظام های حمایتی مردم نهاد و اعتماد مردم به آنها، کنش مقابله ای، رفع معضل تکدی و بهبودی محیط شهری. این دوازده مقوله حول مقوله هسته «فرهنگ مقابله ای» شکل گرفته اند.
آموزش جامعه شناسی و بینش جامعه شناختی
حوزه های تخصصی:
بحث های مفصلی دربارة وضعیت جامعه شناسی در ایران صورت گرفته، نقدهای گسترده ای بر جامعه شناسی ایران وارد شده و علت هایی در سطوح مختلف کلان، میانی و خرد برای کاستی های جامعه شناسی ایران مطرح شده است. گسترة این مباحث دست کم روشن می کند که نمی توان برای کاستی های جامعه شناسی در ایران تبیینی تک علتی ارائه کرد و باید دربارة هر دسته از علل به طرح مسئله و مطالعة دقیق ﭘرداخت. این مقاله ضمن ارائة تصویری کلی از نقدهای وارد بر جامعه شناسی ایران، ضعف در بینش جامعه شناختی را یکی از محوری ترین نقص های شیوة آموزش جامعه شناسی در ایران دانسته است؛ ضمن اینکه در دستة کلی علل آموزشی نقصان های جامعه شناسی در ایران، نقش این عامل را بررسی و برخی راهکارهای تقویت بینش جامعه شناختی را ارائه کرده است. اگرچه بحث دربارة بینش جامعه شناختی در اغلب کتاب های مهم جامعه شناسی وجود دارد، ﭘژوهش های زیادی درباب نحوة آموزش و تقویت آن انجام نشده است. این مقاله می کوشد تا ضمن تبیین مفهوم بینش جامعه شناختی و ضرورت آن، به شیوة آموزش آن به عنوان سازوکاری برای ارتقای کیفیت آموزش در مطالعات اجتماعی بپردازد.
مسئولیت پذیری نوجوان و رابطه آن با شیوه های جامعه پذیری در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به مطالعه مسئولیت پذیری نوجوان با توجه به جامعه پذیری در خانواده در دو گروه پسر و دختر می پردازد. این مطالعه در بخش مسئولیت پذیری و جامعه پذیری از نظریات چلبی و پارسنز استفاده کرده است. مدل درنظرگرفته شده شامل متغیرهای اصلی شیوه های جامعه پذیری (آموزش، تقلید و تلقین)، مسئولیت پذیری والدین، جنسیت، و متغیرهای زمینه ای چون میزان تحصیلات و اشتغال والدین، رابطه گرم و حمایتی بین والدین و نوجوان و عضویت درگروه است که به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر مسئولیت پذیری نوجوان دخالت داده شده است.
این پژوهش با استفاده از روش پیمایش در بین 375 دانش آموز دختر و پسر مقطع دبیرستان منطقه 15 شهر تهران انجام شده است. نتایج ضمن تأیید فرضیه های اصلی نشان می دهد که متغیر شیوه آموزش از بین شیوه های جامعه پذیری خانواده بیشترین اثر را بر میزان مسئولیت پذیری نوجوان دارد. پدر و مادر به عنوان الگوی رفتاری نوجوان بر مسئولیت پذیری نوجوان تأثیر می گذارند؛ به این معنا که هرچقدر والدین مسئولیت پذیر باشند فرزند نوجوانشان مسئولیت پذیرتر است. جنسیت با میزان مسئولیت پذیری نوجوان رابطه دارد؛ با وجود اینکه در این نمونه هر دو گروه دختران و پسران مسئولیت پذیری متوسط و پایین دارند، آزمونها نشان از این دارد که مسئولیت پذیری دختران نسبت به پسران بیشتر است. همچنین متغیر رابطه گرم بین والدین و نوجوان با میزان مسئولیت پذیری نوجوان رابطه مستقیم دارد؛ چنانکه هرچه رابطه بین والدین و نوجوان گرم تر باشد میزان مسئولیت پذیری وی افزایش می یابد.
بررسی عوامل موثر بر هویت اجتماعی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی عوامل مؤثر بر هویت اجتماعی زنان میباشد که به شیوه پیمایش انجام شده است. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه از یک نمونه 410 نفری از بین زنان 18 تا 64 ساله شهر شیراز که به صورت تصادفی انتخاب شدهاند، جمعآوری گردیده است. در این بررسی از نظریه آنتونی گیدنز جهت تبیین هویت اجتماعی زنان استفاده شده است. طبق این نظریه شاخصهایی نظیر اعتماد به نفس، گستره شبکه ارتباطی افراد، میزان رضایت از خود در اجتماع و میزان عقلانیت، عوامل مؤثر بر شکلگیری هویت اجتماعی میباشند. لازم به ذکر است که هویت اجتماعی خود از پنج بخش هویتی: هویت دینی، قومی، ملی، گروهی و جنسی تشکیل شده است. نتایج تحلیل چند متیغره نشان میدهد که متغیرهای تحصیلات فرد، میزان رضایت از خود در اجتماع، درآمد خانوار، به ترتیب بیشترین اثرات را در تبیین متغیر وابسته هویتی دینی داشتهاند و حدود 26 درصد از واریانس هویت دینی را تبیین کردهاند. متغیرهای گستره شبکه ارتباطی، تحصیلات فرد، میزان رضایت از خود در اجتماع و اعتماد به نفس متغیرهاییاند که به ترتیب بیشترین تأثیر را بر هویت قومی افراد داشتهاند و حدود 36 درصد از واریانس مربوطه را تبیین کردهاند. متغیرهای گستره شبکه ارتباطی، تحصیلات فرد و تحصیلات پدر که تأثیر بیشتری نسبت به سایر متیغرها در تبیین هویت جنسی افراد داشته حدود 30 درصد از واریانس مربوطه را تبیین کردهاند. متغیرهای گستره شبکه ارتباطی، تحصیلات فرد و تحصیلات پدر تأثیر عمدهای در تبیین هویت گروهی افراد داشته و حدود 40 درصد از واریانس هویت گروهی را تبیین کردهاند و نهایتاً متغیرهای تحصیلات مادر، تحصیلات پدر و تحصیلات فرد بیشترین تأثیرات را در تبیین متغیر هویت ملی افراد داشتهاند و حدود 40 درصد از واریانس مربوط را تبیین کردهاند. با توجه به اینکه متغیرهای مستقل، میزان قابل توجهی از واریانس متغیر وابسته را تبیین میکنند. به نظر میرسد که مدل مفهومی برگرفته از نظریه گیدنز، جهت سنجش هویت اجتماعی مدل مناسبی باشد.
ماهیت جرم از دیدگاه دورکیم، با رویکردی روش شناسانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکردی روش شناختی به مطالعه چیستی جرم از دیدگاه دورکیم پرداخته و مبانی روشی وی و نحوة تأثیرگذاری آن بر تعریف جرم را مورد بررسی قرار داده است. از دیدگاه دورکیم، جرم عملی است که احساسات جمعی جامعه را جریحه دار ساخته و توسط قانونگذار برای آن مجازات در نظر گرفته شود. مبانی روش پوزیتیویستی دورکیم عبارتند از: جدایی از متافیزیک، جدایی از عقل قدسی، طبیعی گرایی و جدایی علم از ارزش. این مبانی در تعریف وی از جرم تأثیرگذار بوده است. این مبانی سبب خلأ عقل عملی و عدم امکان داوری ارزشی علم پوزیتیو در اندیشه وی شده است. براین اساس، وی توانایی ارائه ضابطه ای ماهوی برای جرم انگاری افعال را ندارد و باید به ملاک های صوری مذکور در تعریف خود وفادار باشد. با این حال، وی در عمل، در شناخت «فعل غیراخلاقی» که زیربنای شناخت «ضابطه ماهوی جرم» است، به ملاک «فایده» متوسل می شود که شکافی جدی بین مقام نظر و عمل در اوست.
بررسی تغییرات رضایت زناشویی و ابعاد آن در طول چرخه زندگی خانواده: تحلیل روند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه رابطه بین رضایت زناشویی و چرخه زندگی خانواده مورد حمایت پژوهشی گسترده قرار گرفته است، بررسی پیشینه این موضوع اشکالات مهمی را در نوع تحلیل آماری و تعریف مفهوم رضایت زناشویی آشکار می سازد. مطالعه حاضر به بررسی نقایص اصلی این پژوهش ها پرداخته و نگاهی انتقادی بر ادبیات پژوهش در این زمینه دارد.
هدف اصلی این مطالعه بررسی روند تغییرات رضایت زناشویی و ابعاد آن در هفت مرحله چرخه زندگی خانواده است. به این منظور 209 نفر از افراد متاهل ساکن شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که به هر دوره از چرخه زندگی 30 نفر اختصاص یافت (به جز مرحله آشیان خالی که شامل 29 نفر بود). فرم مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ توسط این افراد تکمیل شد. تحلیل روند تغییرات نشان داد که رابطه بین زیرمقیاس-های رضایت زناشویی، روابط جنسی، خانواده و دوستان، جهت گیری مذهبی با متغیر چرخه زندگی خانواده از گرایش منحنی تبعیت می کند. کاربردهای بالینی و پژوهشی نتایج مورد بحث قرار گرفته است.
عوامل اصلى در فرآیند توسعه پایدار: مردم، منابع، فضاها و نقش مشارکت مردمى در آن
حوزه های تخصصی:
" توسعه پایدار که امروزه یکى از موضوعات اصلى مورد بحث محافل توسعه و برنامه ریزى است، خود، برآیند انگاره هاى مختلف توسعه است. در عین حال از این مفهوم نیز مانند خود مفهوم توسعه، برداشت هاى گوناگونى شده است. نکته مشترک تمامى این انگاره ها پایدارى و رسیدن به فرآیندى از توسعه است که بتواند پایا و بادوام باشد. لازمه پایدارى تعادل است؛ به عبارت دیگر، روى دیگر سکه پایدارى، تعادل است؛ زیرا یک سیستم نامتعادل، ناپایدار نیز خواهد بود و برعکس. تفاوت در انگاره هاى مختلف در تعمیم مفهوم تعادل و پایدارى است که گروهى به تعادل در رابطه انسان و محیط زیست طبیعى اکتفا مى نمایند و گروهى آن را به تمامى شئون زندگى انسانى، یعنى رابطه انسان با محیط و انسان با انسان و جوامع تعمیم مى دهند.
در توسعه پایدار انسانى، پایدارى در تمامى ابعاد اقتصادى، اجتماعى و زیست محیطى مورد تاکید قرار مى گیرد و عقیده بر این است که بدون پایدارى و ایجاد تعادل و توازن در تمامى ابعاد جامعه نمى توان به یک توسعه بادوام دست یافت. به منظور نیل به این هدف، توسعه به سان سیستمى نگریسته مى شود که عناصر اصلى آن، مردم، منابع و سرزمین به شمار مى روند و ترکیب مطلوب این عناصر برمبناى مشارکت و در قالب یک ساختار اجتماعى، اقتصادى و فضایى مناسب به معناى دست یابى به توسعه خواهد بود.
براى رسیدن به الگوى توسعه مطلوب یا استفاده صحیح از منابع و فرصت ها و توزیع عادلانه آن، مشارکت مردم به عنوان عامل اصلى و محورى به شمار مى رود که تلفیق و ترکیب عناصر اصلى در جریان توسعه و به فعلیت در آوردن آن ها را بر عهده دارد. بر این اساس، در این مقاله ضمن طرح و بیان مفهوم توسعه پایدار و توسعه پایدار انسانى،
به عوامل تهدید کننده توسعه از جمله، بحران هاى فقر، نابرابرى هاى اجتماعى، اقتصادى و زیست محیطى در سطح جوامع و سکونتگاه ها اشاره شده و با تبیین نقش و جایگاه عناصر اصلى توسعه، مشارکت مردمى به عنوان عاملى اصلى ترکیب این عناصر مورد توجه قرار گرفته است.
"
بررسی ویژگی های شهروند خوب برای جامعه ایران و میزان انطباق برنامه های درسی مدارس با این ویژگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه های مدارس از لحاظ فلسفی باید آیینه تمام نمای ارزش ها، خواست ها و انتظارات اجتماعی باشند و به همین دلیل، شناسایی مسائل و نیازهای اساسی اجتماعی محوری ترین عنصر در تصمیم گیری محسوب می شود. به عبارت دیگر هدف اصلی برنامه های مدارس این است که دانش آموزان را جامعه پذیر کرده و آنها را با دانش، ارزشها، گرایش ها و مهارت های ضروری جهت زیست در جامعه آماده سازند.علیرغم آنکه فلسفه نظام آموزش و پرورش، حصول به هدف های تربیت شهروندی است، دامنه اقدامات و مطالعات انجام شده در این راستا، در داخل کشور بسیار ناکافی و نارسا است. مقاله حاضر از طریق بررسی ها و مطالعات میدانی بر آن است تا نشان دهد شهروند خوب باید دارای چه ویژگی ها و خصوصیاتی باشد. در این راستا از طیف وسیعی از مطالعات انجام شده در زمینه مطالعات شهروندی بهره گرفته شده و سپس با استفاده از نظرات متخصصان تعلیم و تربیت و علوم اجتماعی، این مطالعات برای جامعه ایرانی بومی سازی شده است و سرانجام ویژگی های ذیربط در سه قلمرو دانش مدنی، توانش مدنی و نگرش مدنی طبقه بندی شده است. همچنین پژوهش حاظر به دنبال شناسایی میزان توجه به تربیت شهروندی در مراحل تدوین، اجرا ارزشیابی برنامه های مدارس بوده است.نتایج نشان میدهد که ویژگی های مورد نظر در سه حیطه کلی دانش مدنی، توانش مدنی و نگرش مدنی، برای جامعه ایران مهم و اساسی ارزیابی شده است. همچنین داده ها نشان می دهند که در مراحل طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامه ها توجه کمی به پرورش ارزش ها ی شهروندی می شود و اصلاحات اساسی در این راستا الزامی است.
یررسی رابطه عوامل اجتماعی و فرهنگی و نگرش به هنجار پوشش اسلامی (حجاب)؛ مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 93-1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که رعایت و متقابلاً عدم رعایت حجاب می تواند از نحوه نگرش افراد ناشی شود، شناخت نگرش افراد نسبت به پوشش اسلامی و عوامل مرتبط در شکل گیری آن ضروری و بااهمیت است. در این مطالعه از رویکرد تلفیقی، از مجموعه نظریه های جامعه پذیری، یادگیری اجتماعی و قضیه ارزش هومنز به عنوان چارچوب نظری تحقیق استفاده شده است. بر این مبنا، هدف اصلی این مقاله بررسی نگرش دانشجویان نسبت به پوشش اسلامی (حجاب) و عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر آن می باشد.
این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی بوده و داده های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسشنامه جمع آوری گردیده است. اعتبار و روایی مقیاس های تحقیق با توجه به نتایج ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 93-1392 می باشند که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 398 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش سهمیه ای و به صورت تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند.
بر اساس نتایج تحلیل مسیر، تجربه مثبت گذشته از رعایت حجاب با 65 درصد اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم دارای بیشترین اثر مثبت بر نگرش دانشجویان نسبت به حجاب می باشد. متغیر عملکرد خانواده در ارتباط با حجاب با 0.21، ناهمنوایی با هنجارهای جامعه با 17/0-، نگرش به برابری جنسیتی با 16/0- و شیوه تربیتی استبدادگرایانه با 13/0- در رتبه های بعدی اثرگذاری قرار گرفته اند.
دلایل ناکامی نظام برنامه ریزی توسعه در ایران عصر پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"بیش از پنجاه سال است که از عمر نهاد برنامه ریزی در ایران می گذرد و دولت، همچنان این نهاد را مطمئن ترین راه توسعه و رشد اقتصاد کشور می داند. برنامه ریزی برای دولت، مهمترین عامل دلگرمی و امیدوار کننده ایی بوده است تا کارگزاران و مجریان آن پیوسته باور داشته باشند، مهمترین و نهایی ترین رسالت خود را در قبال جامعه انجام می دهند. حال آنکه این منظر، ابتدایی ترین درک از سامان برنامه ریزی و مهمترین دلیل شکست آن در جامعه ایران (حداقل عصر پهلوی) بوده است.
تجربه نظام برنامه ریزی در عصر پهلوی دوم نشان می دهد که برنامه ریزی دولتی توسعه به دلایل مختلف اجتماعی و سازمانی، پیامدی جز نابسامانی و ایجاد تضادهای چندگانه در لایه های زندگی اجتماعی مردم نداشته است. سامان برنامه ریزی در کشور بیش از آنکه مترصد توسعه باشد، عاملی برای کنترل آن و تحکیم نفوذ دولت در چرخه اقتصاد، سیاست و فرهنگ بوده است. نظام برنامه ریزی که از منظر نظام جهانی در راستای وابستگی و توسعه سراسیمه طراحی و تنظیم شده است، در ایران بر دیکتاتوری دولت و دو گانگی ساختاری در بخش های مختلف جامعه افزود.
مقاله حاضر، که روند برنامه ریزی توسعه در ایران عصر پهلوی دوم را بررسی می کند، دو دسته محدودیت های عملیاتی و ساختاری را به همراه تعامل و همزیستی نامناسب دولت با سامان برنامه ریزی، مهمترین دلیل ناکامی برنامه ریزی توسعه در کشور قلمداد می کند"
بررسی علل و عوامل مؤثر بر رضایت شغلی کارکنان زن و مرد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
توجه به نیازهای کارکنان و رفع نیازها منجر به ایجاد رضایت و بهبود کیفی زندگی کارکنان می گردد و رضایت بیشتر، کارایی و تلاش زیادتر و بازده کاری بهتر را در پی خواهد داشت که مبین اهمیت انجام این تحقیق می باشد. در این راستا آشنایی با سازمان تأمین اجتماعی و شناخت اهداف و کارکردهای این سازمان ضرورت دارد. در این تحقیق مبانی نظری تحقیق با توجه به نظریه های مبتنی بر نیاز و انگیزش مطرح گردیده است. این پژوهش به دنبال بررسی میزان تأثیر حقوق و نحوه عملکرد مدیریت و مدرک تحصیلی، سن، سابقه شغلی، جنسیت، تأهل و نوع استخدام بر رضایت از شغل کارکنان می باشد. نوع تحقیق با توجه به هدف تحقیق کاربردی است. روش تحقیق، روش اسنادی و روش پیمایشی می باشد. پرسشنامه این تحقیق بر اساس مقیاس لیکرت می باشد. پرسشنامه ها در اختیار 160 نفر به عنوان اعضای جامعه نمونه که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای از 5 شعبه تهران واقع در شمال، شرق، جنوب، غرب و مرکز به صورت تصادفی به دست آمدند، قرار گرفت. نتایج به دست آمده در این تحقیق بر این اساس استوار است که 84% کارکنان سازمان تأمین اجتماعی شهر تهران از شغل خود رضایت دارند. میزان رضایت کارکنان از نحوه عملکرد مدیریت 81% و از حقوق دریافتی 64% بوده ولی این میزان در کارکنان مرد بیشتر از کارکنان زن می باشد. همچنین در فرضیات دیگر این تحقیق که عبارتند از سن، سابقه شغلی، مدرک تحصیلی، جنسیت، نوع استخدام و تأهل وجود رابطه معناداری تأیید می گردد.
بررسی عوامل گرایش به بدحجابی و راه کارهای مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجاب و پوشش یکی از بایدها و هنجارهای فرهنگ دینی و بومی ما و از سوی دیگر، یکی از مهم ترین جنبه های جنگ نرم دشمنان انقلاب اسلامی است. مسئلة بدحجابی بدون شک یکی از پیامدهای تهاجم فرهنگی است و نگرش سطحی و مقطعی به این مسئله، شناخت لازم و درک صحیح برای برنامه ریزی های فرهنگی کارا و اثربخش را ممکن نمی سازد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل گرایش به بدحجابی و راه کارهای مقابله با آن است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، از نوع تحقیقات توصیفی پیمایشی است که به صورت میدانی و همراه با آن از مطالعات کتابخانه ای به منظور تدوین مبانی نظری نیز استفاده شده است. در این پژوهش، محققان با استفاده از پرسشنامة محقق ساخته که اعتباریابی و روایی سنجی شد، به گردآوری داده ها پرداختند. سپس داده های به دست آمده با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در چارچوب مفهومی این پژوهش، با تفکر سیستمی به موضوع حجاب پرداخته شد و از این رو حجاب به عنوان یک سیستم اجتماعی در نظر گرفته شد و عناطر اصلی آن در چهار بخش: ورودی ها، فراگرد، پیامدها و بازخورد مورد بررسی قرار گرفت.
سنجش نگرش جوانان نسبت به ازدواج و شناخت آثار و پیامدهای آن
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناخت مسائل و مشکلات جوانان در امر ازدواج به تفکیک جنس، سن و دانشجو و غیر دانشجو بودن، شناخت نگرش جوانان مجرد نسبت به چگونگی گرایش آنها به ازدواج و مسائل و تنگناهای مطرح برای آنها در امر ازدواج و سنجش نگرش زوجین جوان ازدواج کرده در مورد تفاهم و یا عدم تفاهم آنها در زندگی و وجود مشکلات زندگی آنها به تفکیک زوجینی که در زمان دانشجوئی ازدواج کرده اند و سایر زوجین،صورت گرفته است. روش تحقیق مبتنی بر روش های مطالعه اسنادی و توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش پیمایشی است. یافته های مقاله عبارتست ازنظریه مدرنیزاسیون،نظریه شوئن و چونک مورد تایید شده است و در قالب تئوری آندره شرلین ازدواجها در بین دانشجویان به سمت غیر رسمی شدن پیش می رود.از سوی دیگر در جامعه ایران نهاد خانواده و تعاملات درون اعضای آن به میزان رشد و توسعه صنعتی شدن و شهر نشینی در کشور رشد نکرده است.در این بین طلاق میان افراد با پایگاه اجتماعی پایین تر بیش از بقیه بوده است.در نهایت بر اساس نظریه مبادله بسیاری از جوانان برای انتخاب همسر بیشتر به انتخاب عقلانی توجه دارند و نگرش به ازدواج در بین جوانان به یک امر عقلانی تبدیل شده است.
جامعه شناسی احساسات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"جامعه شناسی احساسات در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 میلادی به عنوان یکی از حوزه های جامعه شناسی در آمریکا مورد توجه قرار گرفت. در خلال مقطع زمانی مذکور شمار قابل توجهی مقاله و کتاب در این حوزه به چاپ رسید که در آنها با احساسات به عنوان مقوله ای که قابل بررسی و تحلیل جامعه شناختی است برخورد شد. مقاله حاضر با بررسی چهار نظریه کلاسیک و یک نظریه اخیرتر در مباحث نظری جامعه شناسی احساسات تلاش می کند توصیفی اجمالی از این حوزه ناشناخته ارائه نماید. در این راستا، نظریه های کنش متقابل شات و نظریه هنجاری هوقشیلد تحت عنوان ساختمندی اجتماعی و نظریه ساختاری کمپر و نظریه تضاد کالینزدر قالب اثباتگرایی معرفی می شوند. در نهایت نیز رهیافت ترکیبی جاناتان ترنر بنام نظریه عمومی جامعه شناختی مورد بررسی قرار می گیرد.
"