مقالات
حوزه های تخصصی:
«امر واقع» و «مسئله اجتماعی» دو مفهومی هستند که در این مقاله از منظر ژان بودریار مورد واکاوی و نقد قرار گرفته اند. بر این اساس، کوشش شده، با اتکای بر آثار بودریار و با به کارگیری روش تحلیل محتوای کیفی، دو مفهوم مذکور استخراج و استنباط شوند. بودریار به عنوان یکی از چهره های شاخص رویکرد پساساختارگرایی، موضع نظری قابل توجهی نسبت به رسانه و تاثیرات آن دارد. از یک سو از منظر بودریار، امر واقع در جهان جدید دارای وجهی برساختی است که از بطن نظام زبانی و در چارچوب گروه بندی های متنوع اجتماعی ظاهر می شود. از سوی دیگر، او بر این باور است که رسانه در جهان جدید به مثابه ابزاری با دلالت فرهنگی، «فراواقعیت» را از طریق سازوکار دکوپاژ «شبیه سازی» می کند. برهمین اساس، از نظر او، رسانه می تواند هر پدیده اجتماعی را به مثابه مسئله اجتماعی شبیه سازی کند.
ناسیونالیسم و قومیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه ناسیونالیسم این باور رایج وجود دارد که ناسیونالیسم ریشه قومی دارد و قومیت عمده ترین متغیر تاثیرگذار بر گرایش های ناسیونالیستی است. در این پژوهش با هدف بررسی نسبت ناسیونالیسم و قومیت گرایش های ناسیونالیستی نمونه ای از دانشجویان ایرانی (بلوچ، ترک، فارس، عرب، کرد، لر) مورد پیمایش قرار گرفته است. نخست این که بر اساس یافته های پژوهش حسب اولویت، دانشجویان ایرانی به ترتیب به ناسیونالیسم مدنی، باستانی، مذهبی و دولتی گرایش دارند. از این میان دو گرایش مذهبی و دولتی همبستگی بالایی دارند و متمایز نیستند. نتیجه آن که در ایران با سه گانه ناسیونالیسم مدنی، باستانی، مذهبی مواجه هستیم. بنابراین برخلاف آن چه تصور می شود گرایش ناسیونالیستی یگانه ای وجود ندارد. نتیجه دیگر این که از میان گرایش های ناسیونالیستی افراز شده با گرایش بسیار قوی دانشجویان اقوام ایرانی به ناسیونالیسم مدنی نسبت به سایر گرایش های ناسیونالیستی مواجه هستیم. یافته دیگر این پژوهش نشان می دهد، متغیرهای مذهب، پایگاه اجتماعی اقتصادی، جنس و مکان سکونت تأثیر تبیین کننده ای برگرایش های ناسیونالیستی ندارند. نتیجه این که گرایش های ناسیونالیستی خصلتی فراطبقاتی، فرامذهبی (شیعه/ سنی)، فراجنسی (زن/ مرد) و فرامکانی (شهری/ روستایی) دارند. اما رابطه و تاثیر تبیین کنندة قومیت، یعنی متغیر اصلی پژوهش، قابل تأمل و تحلیل است. از میان گرایش های ناسیونالیستی تنها ناسیونالیسم مدنی از متغیر قومیت تاثیر نمی پذیرد و خصلتی فراقومیتی داشته و تنوع فرهنگی و اجتماعی را پوشش می دهد. در حالی که دو گرایش باستان گرایی و مذهبی در ارتباط با متغیر قومیت بازنمای اختلاف هستند. در نتیجه بیشترین همگرایی قومی مربوط به ناسیونالیسم مدنی پس از آن باستان گرایی و سپس ناسیونالیسم مذهبی قرار دارد. همچنین همبستگی میان ناسیونالیسم مدنی و باستان گرایی به نسبت سایر ترکیب های ناسیونالیستی بیشتر است. با توجه به نسبت قومیت با گرایش های ناسیونالیستی، بروز چالش های قومیتی به هنگام سیطره ایدئولوژی های ناسیونالیستی مذهبی، باستان گرا و مدنی بر ماشین دولت قابل تأمل است و از این نسبت می توان فاصله میان دولت و ملت را گمانه زنی کرد.
احساس ناامنی زنان در فضاهای شهری در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی احساس ناامنی و ترس زنان در فضای شهری در شهر مشهد و شناسایی تاثیر عوامل فضایی، موقعیتی و فردی بر این احساس زنان می باشد. چارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریه های فضای شهری و احساس امنیت ترکیب بندی شده است. تحقیق به روش پیمایشی انجام و داده ها با استفاده از ابزار پرسش نامه جمع آوری شدند. جامعة آماری تحقیق، همة زنان بالای 15 سال مناطق 13 گانه شهر مشهد می باشند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 4025 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که حدود 42.5، 24 و 33.5 درصد زنان شهر مشهد به ترتیب دارای احساس ناامنی و ترس در حد کم، متوسط و زیاد می باشند. نتایج ضرایب رگرسیونی حکایت از این دارد که مهم ترین متغیرهای موثر بر احساس ناامنی و ترس زنان در فضاهای عموی در مشهد به ترتیب، متغیرهای وقوع رفتارهای نابهنجار در محله، وجود فضاهای ناامن شهری در محله، متوسط درآمد ماهیانه خانوار، مورد خشونت واقع شدن در محله، پوشش نامناسب زن، موقعیت محل زندگی(حاشیه شهر=1)، وجود فضاهای جرم خیر شهری در محله و وضعیت روشنایی معابر و کوچه های محله می باشد. همچنین تغییرات رابطه بین متغیرها در بین زنان مقولات مختلف (زنان گروه های سنی جوان، میان سال، بزرگ سال و زنان حاشیه نشین و غیر حاشیه نشین) نشان داد که عملکرد متغیرهای مستقل در زیر نمونه های مختلف می تواند متفاوت باشد.
بنیان های تصوّری نظم اجتماعی در اندیشة ُِ شیخ فضل الله نوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ فضل الله نوری از تأثیرگذارترین شخصیت های صدر مشروطه و مهم ترین مخالف آن جنبش به شمار می رفت. دربارة دلایل مخالفت های او با مشروطه و نیز دریافت او از حکومت قانون، فراوان سخن گفته اند. اما ما در این جا به بررسی تصور شیخ فضل الله از بنیان های نظم اجتماعی می پردازیم. پرسش اصلی این است که او چه دریافت و تصوری از منشأ نظم اجتماعی داشت؟ و چه نسبتی میان این نظم و اراده الهی برقرار می کرد؟ این پرسش را بر اساس تمایزی که چارلز دیویس میان سه گونه برداشت از نظم اجتماعی قائل است، مورد بررسی قرار می دهیم. او به لحاظ نسبتی که جوامع با امر قدسی برقرار می کنند، میان سه جامعة قدسی، سکولار و کثرت گرا تمایز قائل می شود. بر این اساس می توان گفت تصور شیخ نوری از بنیان های نظم اجتماعی منطبق با جامعة قدسی است؛ یعنی جامعه ای که نه حاصل اراده و توافق انسان های تشکیل دهندة آن، که برآمده از اراده ای فوق بشری یا الاهی است که انسان ها باید خود را با آن منطبق سازند. در واقع نوری با مقدس ساختن نظم موجود آن را از دسترس انسان خارج می سازد و از هرگونه تغییری مصون می داند. به دیگر سخن، شیخ با انجماد قوانین و خارج کردن آن از دسترس عاملان اجتماعی، مخالف هرگونه تغییر و نوآوری به شمار می رود. او تدوین و نگارش قانون را بدعت در دین و حفظ بیضة اسلام را در زمان غیبت برعهدة نواب عام می داند. او شاه را قوة مجریة حکومت اسلامی معرفی می کند و تضعیف «سلطان اسلام پناه» را همچون تضعیف دین می شمارد. در مجموع، تمام استدلال های شیخ در جهت حفظ و تقویت نظم موجود از طریق مقدس ساختن آن است. دریافت او از عدالت نیز در انطباق کامل با تصور قدسی از نظم است. عدالت به گمان شیخ چیزی جز اجرای احکام شریعت نیست و از آن جا که در نظر وی تساوی حقوق برخلاف احکام شریعت است، عین ظلم تلقی می شود.
کنکاشی جامعه شناختی در مفاهیم و شیوه های درمان سنتی ناباروری زنان: تحلیل کمی و کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوهای درمان جویی افراد پدیده ساده درمانی نیست که بتوان تنها از منظر پزشکی آن را تبیین کرد، بلکه انتخاب شیوه های درمانی می تواند بیش از سایر عوامل، تابعی از متغیرهای اجتماعی و فرهنگی باشد. به علت اهمیت زیاد مسئله باروری و فرزندآوری در بسیاری از فرهنگ ها از جمله فرهنگ سنتی جامعه ما، فردی که دچار مشکل ناباروری است اقدام به انجام روش های مختلف درمانی می کند؛ از درمان های سنتی گرفته تا درمان غیر سنتی و مدرن. مقاله حاضر درصدد ارائه کنکاش جامعه شناختی در حوزه مفاهیم و شیوه های سنتی درمان ناباروری زنان در استان مازندران است. این مطالعه به روش ترکیبی و با به کارگیری هر دو رهیافت کیفی و کمی اجرا شده است به نحوی که در ابتدا با به کارگیری نمونه گیری نظری و استفاده از مصاحبه عمیق با 28 زن نابارور، شیوه های سنتی درمان ناباروری مورد کنکاش قرار گرفت که در نهایت این شیوه ها در قالب مفاهیمی همچون مراجعه به ضامن، پیر پزشک، دعانویس، افراد سریع الاجابه، چله بری، دعا درمانی، زیارت و نذری دسته بندی شدند. در ادامه، مطالعه به روش پیمایش بر روی 95 زن نابارور مراجعه کننده به مراکز درمان ناباروری استان مازندران, که به صورت تصادفی انتخاب شدند، اجرا گردید. یافته های حاصل از پیمایش حاکی از آن است که شیوه های دعا درمانی (21%) و زیارت اماکن مقدس و نذر کردن هر کدام (16%) دارای بالاترین فراوانی و مراجعه به پیرپزشک و جادودرمانی نیز هر کدام (2%) کمترین فراوانی را دارا هستند. در پایان با به کارگیری رگرسیون لجستیک احتمال انتخاب هریک از شیوها با توجه به عواملی همچون تحصیلات، سن، مدت ناباروری، محل سکونت و درآمد خانواده مورد بررسی قرار گرفت.
واکاوی رابطة هویّت ملّی و میزان دین داری در مناطق در حال گذار (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی و تحلیل رابطة هویّت ملّی و میزان دین داری دانشجویان دانشگاه یاسوج، با استفاده از تلفیق نظریة هویّت گیدنز، نظریة خود آینه سان کولی و برجستگی هویّتی استرایکر انجام شده است. بر اساس فرمول لین (1976)، حجم نمونه 400 نفر محاسبه؛ که با روش نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای چند مرحله ای، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها نیز، پرسش نامه ای 48 سؤالی، ترکیبی محقّق ساخته و دیگران ساخته بوده که پس از تأیید اعتبار آن ها توسّط صاحب نظران، پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، هویّت ملّی (888/0) و میزان دین داری (939/0)، محاسبه و مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین هویّت ملّی و میزان دین داری دانشجویان رابطة معناداری وجود داشت؛ ولی هیچ تفاوت معناداری بین میزان دین داری پاسخ گویان با توجّه به سن، محلّ سکونت و مقطع تحصیلی شان مشاهده نگردید. در نهایت متغیرهای مستقل توانستند 27 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. نتیجه گیری کلّی تحقیق این بود که مؤلّفه های تشکیل دهندة دین داری و هویّت ملّی دانشجویان در جامعة مورد مطالعه، تعارضی با یکدیگر نداشته؛ و تا حدّی به هم افزایی هر دو بعد هویّتی می پردازند.