در مطالعه ناسیونالیسم این باور رایج وجود دارد که ناسیونالیسم ریشه قومی دارد و قومیت عمده ترین متغیر تاثیرگذار بر گرایش های ناسیونالیستی است. در این پژوهش با هدف بررسی نسبت ناسیونالیسم و قومیت گرایش های ناسیونالیستی نمونه ای از دانشجویان ایرانی (بلوچ، ترک، فارس، عرب، کرد، لر) مورد پیمایش قرار گرفته است. نخست این که بر اساس یافته های پژوهش حسب اولویت، دانشجویان ایرانی به ترتیب به ناسیونالیسم مدنی، باستانی، مذهبی و دولتی گرایش دارند. از این میان دو گرایش مذهبی و دولتی همبستگی بالایی دارند و متمایز نیستند. نتیجه آن که در ایران با سه گانه ناسیونالیسم مدنی، باستانی، مذهبی مواجه هستیم. بنابراین برخلاف آن چه تصور می شود گرایش ناسیونالیستی یگانه ای وجود ندارد. نتیجه دیگر این که از میان گرایش های ناسیونالیستی افراز شده با گرایش بسیار قوی دانشجویان اقوام ایرانی به ناسیونالیسم مدنی نسبت به سایر گرایش های ناسیونالیستی مواجه هستیم. یافته دیگر این پژوهش نشان می دهد، متغیرهای مذهب، پایگاه اجتماعی اقتصادی، جنس و مکان سکونت تأثیر تبیین کننده ای برگرایش های ناسیونالیستی ندارند. نتیجه این که گرایش های ناسیونالیستی خصلتی فراطبقاتی، فرامذهبی (شیعه/ سنی)، فراجنسی (زن/ مرد) و فرامکانی (شهری/ روستایی) دارند. اما رابطه و تاثیر تبیین کنندة قومیت، یعنی متغیر اصلی پژوهش، قابل تأمل و تحلیل است. از میان گرایش های ناسیونالیستی تنها ناسیونالیسم مدنی از متغیر قومیت تاثیر نمی پذیرد و خصلتی فراقومیتی داشته و تنوع فرهنگی و اجتماعی را پوشش می دهد. در حالی که دو گرایش باستان گرایی و مذهبی در ارتباط با متغیر قومیت بازنمای اختلاف هستند. در نتیجه بیشترین همگرایی قومی مربوط به ناسیونالیسم مدنی پس از آن باستان گرایی و سپس ناسیونالیسم مذهبی قرار دارد. همچنین همبستگی میان ناسیونالیسم مدنی و باستان گرایی به نسبت سایر ترکیب های ناسیونالیستی بیشتر است. با توجه به نسبت قومیت با گرایش های ناسیونالیستی، بروز چالش های قومیتی به هنگام سیطره ایدئولوژی های ناسیونالیستی مذهبی، باستان گرا و مدنی بر ماشین دولت قابل تأمل است و از این نسبت می توان فاصله میان دولت و ملت را گمانه زنی کرد.