فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۶٬۹۰۶ مورد.
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
873 - 906
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین راهبردهای دشمن در عرصه فرهنگی، نفوذ در ارزش ها و باورهای اعضای جامعه و ایجاد تغییر در محاسبات ذهنی آنهاست. ابزار اساسی مورد استفاده دشمن دراین راستا و در سال های اخیر، رسانه و به طورخاص شبکه های ماهواره ای فارسی زبان بوده است. ازآن جا که هر رسانه ای الگوی راهبردی خاص خود را دارد که بر اساس آن عمل می کند، مطالعه راهبردهای این شبکه ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است که در این پژوهش به طورخاص برنامه های شبکه ماهواره ای «من و تو» در سال 1401 با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شده اند. با توجه به بررسی برنامه های «شبکه من و تو»، راهبردهای این شبکه عبارت اند از: القای ناکارآمدی جمهوری اسلامی، فاصله بین مردم و مسئولان، فاصله طبقاتی در جمهوری اسلامی، القای ناکارآمدی رهبری، ترویج فرهنگ و سبک زندگی غربی، تضعیف باورهای دینی مردم، القای نبود آزادی و وجود فضای امنیتی در جمهوری اسلامی، القای فراگیری فساد در جمهوری اسلامی، و ایجاد تفرقه بین نیروهای نظامی. همچنین، با توجه به شرایط متفاوت کشور در نیمه دوم سال 1401، شبکه ماهواره ای «من و تو» راهبردهای ویژه ای را به منظور تشدید شرایط اعتراضی در جامعه ایرانی در دستور کار خود قرار داد که شامل ایجاد خودتحقیری ملی (تضعیف هویت ملی)، تلاش در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی، به چالش کشیدن اقتدار جمهوری اسلامی، و القای بی توجهی به حقوق زنان در جمهوری اسلامی می شده است. درنهایت، ارتباط راهبردهای اخیر با سوژه اغتشاش و براندازی و همچنین تناسب این راهبردها با رویکرد اصلی این شبکه مورد بررسی قرار گرفت.
میشل دوسرتو و تاریخ نگاری زندگی روزمره: مواجهه ای خودتأملی از خلال تجربه مطالعات فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
143 - 171
حوزه های تخصصی:
آشنایی با میشل دوسرتو در ایران، از خلال صورت بندی خاصی که جان فیسک از کتاب دوسرتو، کردارهای زندگی روزمره و به ویژه دو مفهوم استراتژی و تاکتیک به دست داده، میسر شد. کاری که فیسک با آرای دوسرتو، بی اعتنا به بینش متاروش شناختی او می کند، جهان شمول کردن دوگانه های یادشده و متناظر ساختن «شیوه های عمل» با «شیوه های مصرف رسانه ای» است. با این حال، دوسرتو متفکری چندوجهی و غنی است که به ویژه به سبب تلاش های قابل اعتنایش در نقطهٔ تعاطی تاریخ نگاری، روان کاوی، الهیات، زبان شناسی و انسان شناسی، شناخته می شود. ایده ها و بینش روش شناختی و شناخت شناسانه او در حیطه تاریخ نگاری، به ویژه بحث مهم او دربارهٔ «عمل تاریخ نگارانه»، که تلاشی برای پیوند مطالعات تاریخی با متاتاریخ نگاری بوده است، می تواند مدخل مناسبی برای خروج از سردرگمی ای باشد که مطالعات زندگی روزمره در ایران را برای بدل شدن به پروژه ای تاریخ نگارانه آزار داده است. در این مقاله، نخست، مختصات «متاتاریخ نگاری» دوسرتو و تمایز آن با متاتاریخ نگاری هایی از سنخ کارهای هایدن وایت شرح داده می شود، سپس، این ملاحظات روش شناختی و متاروش شناختی در پرتو یکی از شناخته شده ترین تک نگاری های تاریخی او، تسخیر روح در لودون روشن تر می شود. در انتها و جمع بندی بحث، در مواجهه ای خودتأملی، سعی کردم تبعات دوسرتو گریزی در مطالعات فرهنگی ایران، محدودیت های تحلیل هم آیندی برای تاریخ نگاری زندگی روزمره و امکان های متاتاریخ نگاری دوسرتو برای رهایی از تنگناهای موجود را به بحث بگذارم.
تبیین زن آزاری با تأکید بر نقش میانجی گری نگرش به حقوق و تکالیف زوجین در مدل حداقل مربعات جزئی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
121 - 153
حوزه های تخصصی:
اهداف: بررسی عوامل مؤثر بر زن آزاری با تأکید بر نقش میانجی گری نگرش زوجین به حقوق و تکالیف زوجین در بین زنان و شوهران در آذرشهر تبریز بود. روش مطالعه: پیمایشی، توصیفی و تبیینی و جامعه آماری شامل کلیه زنان و شوهران در خانوارها و نیز مرکز اورژانس اجتماعی آذرشهر بود. حجم نمونه شامل 50 نفر زن یا شوهر بود که با روش نمونه گیری طبقه ای، چندمرحله ای، خوشه ای و تصادفی سیستماتیک از میان اعضای جامعه آماری انتخاب شد. روش جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته و نیز پرسش نامه استاندارد همسرآزاری بود. با توجه به کم بودن حجم نمونه برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت جنسیت، میزان تحصیلات، درآمد، میزان زن آزاری، نگرش ها، تجربه کودکی خشونت خانگی، دلایل زن آزاری بین پاسخ گویان خانوارها و اورژانس اجتماعی معنادار نبود؛ لیکن سن و تعداد فرزند در پاسخ گویان اورژانس به طور معنادار بالاتر بود. مدل تبیینی نشان داد نگرش های نادرست 29 درصد و تجربه کودکی خشونت خانگی 23 درصد بر زن آزاری تأثیر مستقیم دارد. تجربه کودکی خشونت خانگی با میانجی گری نگرش های نادرست، 22 درصد بر زن آزاری تأثیر مستقیم دارد. تحصیلات همسر 29 درصد بر زن آزاری تأثیر معکوس دارد. درآمد زوجین 23 درصد بر زن آزاری تأثیر معکوس دارد. درآمد زوجین به عنوان متغیر تعدیل گر، تأثیر مستقیم نگرش های نادرست بر زن آزاری را 31 درصد کاهش می دهد. نتیجه گیری: افزایش آگاهی زوجین درباره حقوق و تکالیف خود باعث کاهش رفتار زن آزاری خواهد شد و از طرفی، توسعه اجتماعی- اقتصادی خانواده می تواند بر کاهش زن آزاری تأثیر بازدارنده داشته باشد.
بررسی تأثیرات سواد رسانه ای بر تحقق حوزه عمومی مجازی در بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
707 - 740
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با موضوع بررسی تأثیرات سواد رسانه ای بر تحقق حوزه عمومی در بحران کرونا در صدد است تا علاوه بر تأکید به توسعه سواد رسانه ای و ضرورت آن برای ارتقاء افکار عمومی، سازوکار شکل دهی به حوزه عمومی را ذیل عقلانیت ارتباطی در نسبت با رسانه و البته در موقعیت بحران توصیف نماید. تأکید و توصیف اینکه سواد رسانه ای به عنوان دانشی یا مهارتی راهبردی برای زیست در جامعه شبکه ای، مقوله ای غیرقابل انکار برای شهروندان دیجیتالی است که امروز در معرض انواع محتواها قرار می گیرند. رویکرد مذکور در ذات خود و بدون برنامه ریزی منجر به ایجاد و توسعه حوزه عمومی مجازی و به اصطلاح زیست جهان دیجیتالی شده و کاربران را در نسبتی هم افزا و مشبک، تبدیل به کلی اثرگذاری حدفاصل عامل و ساختار می کند. درواقع بر اساس عقلانیت ارتباطی و سناریوی این نوشتار مبتنی بر امتداد مجازی این نوع از عقلانیت، حوزه عمومی یا همان زیست جهان مجازی، مقام تفاهم عرفی بوده و ظرفیت و امکان مدیریت بحران با توسل به توافق کنشگران را ذیل اتصال سه جهان ذهنی و عینی و اجتماعی در فضای مجازی فراهم می کند. این پژوهش با روش مطالعات کتابخانه ای و تحلیل رفتارشناسی مردم و رسانه ها در فضای مجازی، مأموریت دارد تا نحوه مواجهه مردم و رسانه ها در همه گیری کرونا و در فهم اخبار و اطلاعات گمراه کننده و جعلی، شایعات، اینفودمی و چگونگی اثرگذاری حوزه عمومی مجازی در مدیریت یا تعمیق بحران را مورد واکاوی قرار داده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش حوزه عمومی مجازی و زیست جهان دیجیتال تشکیل شده در دوران کرونا به علت عدم آموزش کاربردی سواد رسانه ای در کشور و حجم بالای فیک نیوزها، معیوب بوده و الگوی مطلوب، ارتقای فرایندی این مهارت بر اساس نوع نوینی از عقلانیت ارتباطی در سطوح مردم، مسئولان و رسانه ها با تکیه بر «تفکر انتقادی» و دید 360 درجه به محتواهاست. براساس نتایج حاصل ازاین پژوهش حوزه عمومی مجازی و زیست جهان دیجیتال تشکیل شده دردوران کرونا به علت عدم آموزش کاربردی سواد رسانه ای درکشوروحجم بالای فیک نیوزها، معیوب بوده و الگوی مطلوب، ارتقای فرایندی این مهارت بر اساس نوع نوینی ازعقلانیت ارتباطی در سطوح مردم، مسوولان و رسانه ها با تکیه بر«تفکر انتقادی» و دید 360 درجه محتواهاست.
واکاوی تجارب زیسته والدین مشهدی از تربیت محیط زیستی فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
109 - 138
حوزه های تخصصی:
تربیت محیط زیستی والدین ضمن شکل دهی به نظام شناختی، ارزش ها و جهان بینی محیط زیستی فرزندان، نظام رفتار محیط زیستی آ نها را نیز هدایت می کند. در این راستا هدف اصلی این مطالعه، احصای تجربیات زیسته والدین از تربیت محیط زیستی فرزندانشان و کشاندن این تجارب به عرصه علم رسمی با خوانشی ازنظر علم جامعه شناسی محیط زیست است. رویکرد این پژوهش «کیفی»، روش آن «نظریه داده بنیاد» با رویکرد سیستماتیک، ابزار گردآوری داده ها «مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته» و پارادایم نظری حاکم بر آن، «تفسیرگرایی-اجتماعی» است. مصاحبه ها پس از گزینش 22 والد (11 زوج) به روش نمونه گیری «گلوله برفی»، انجام شد؛ سپس متن اظهارات به صورت کامل پیاده سازی و در سه فاز کدگذاری باز، محوری و انتخابی شد تا مقوله هسته پدید بیاید. همچنین برای اعتبارسنجی داده ها از روش «باورپذیر کردن گزینشی» استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد شرایط علی تربیت محیط زیستی والدین، «واکنش به بحران های محیط زیستی»، «احساس وظیفه والدینی»، «تأثیر نحوه تعامل فرزندان با طبیعت در دیگر ساحت های زندگی فردی و جمعی فرزندان»، «تعهد فرانسلی والدین»، شرایط زمینه ای «تجربیات شخصی والدین از تعامل سازنده با طبیعت در کودکی»، «داشتن امکان بالفعل تجربه طبیعت در خانه» و «باورهای مذهبی والدین» است. همچنین شرایط مداخله گر «تمرین مسئولیت پذیری برای فرزندان»، «دغدغه سلامت فرزندان» و «نگرانی از اعتیاد به رایانه و فضای مجازی» است. راهبردهای ارائه شده در چارچوب مدل پارادایمی این مطالعه نیز عبارت بودند از: «تسهیلگری بازی و تجربه ورزی در طبیعت»، «تفسیر طبیعت و آموزش محیط زیست»، «تشویق و تنبیه رفتارهای دوستدار و مخرب طبیعت» و پیامدهای آن شامل «حساسیت عملی فرزندان نسبت به محیط زیست»، «تمایل به مشارکت محیط زیستی پررنگ تر در بزرگ سالی» و «توسعه فردی» . درنهایت پدیدار هسته شناسایی شده، «تقویت هویت بوم شناختی فرزندان» است.
فرهنگ ملی و چالش های پیش روی توسعه با تأکید بر فساد اداری (تحلیل تطبیقی متغیر محور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
645 - 674
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه های توسعه با چالش های جدی به خصوص در کشورهای درحال توسعه روبه رو می باشد. یکی از این چالش ها فساد اداری است. همه کشورها از سطحی از فساد رنج می برند. وقتی بحث از دلایل فساد می شود، فساد را مسئله ای چند سطحی می دانند که تحت تأثیر عوامل مختلف قرار دارد. این عوامل در تعامل با یکدیگر موجب شکل گیری انواعی از فساد در جوامع می شوند. در این میان نقش فرهنگ در کاهش یا افزایش فساد در میان نظریه پردازان مناقشه برانگیز شده است. این مقاله تلاش دارد به رابطه و تأثیر شاخص های فرهنگ ملی بر ادراک فساد در میان کشورهای هدف بپردازد. هدف تحقیق با تأکید بر نظریه هافستد بررسی تأثیر ابعاد مقوله های فرهنگ ملی بر ادارک فساد در میان کشورهای منتخب می باشد. این تحقیق به روش تطبیقی از نوع متغیرمحور می باشد. در این تحقیق از داده های ثانویه موجود از 80 کشور دنیا استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی میان شاخص های فرهنگ ملی و ادراک فساد بیانگر معناداری رابطه فاصله قدرت، فردگرایی، آینده گرایی، خویشتن داری، و قطعیت با ادراک فساد در کشورهای هدف می باشد. همچنین رابطه ای معناداری میان مردگرایی و ادراک فساد مشاهده نگردید. تحلیل چندمتغیره بیانگر این است که متغیر فاصله قدرت (Beta=0/42) و آینده گرایی (Beta=-0/36). بیشترین تأثیر و عدم قطعیت کمترین تأثیر را بر ادراک فساد دارند. متغیرهای فرهنگی به کار گرفته شده توانسته اند 66 درصد از تغییرات متغیر وابسته (ادراک فساد) را تبیین کنند. نتایج این تحقیق نشان داد که هرچند فرهنگ ملی مقوله ای محوری در کاهش چالش های توسعه به خصوص مسئله فساد می باشد ولی باید به متغیرهای دیگر ازجمله متغیرهای اقتصادی و تأثیر همزمان آنها توجه داشت؛ زیرا با کنترل متغیر درآمد سرانه کشورها تنها دو متغیر فرهنگی فاصله قدرت و متغیر فردگرایی همچنان تأثیر معناداری بر متغیر ادراک فساد داشتند.
بررسی تفاوت احساس تعلق، احساس رضایت و احساس امنیت در مجتمع های مسکن مهر دولتی و خودمالکی در داخل و خارج محدوده شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
77 - 106
حوزه های تخصصی:
در پی سیاست مسکن مهر در ایران، از سال ۱۳۸۶ مجتمع های مسکونی مختلفی در سرتاسر کشور ساخته شد. مسکن علاوه بر تأمین سرپناه، باید نیازهای اجتماعی ساکنان را نیز برآورده نماید که حاصل آن را می توان به صورت احساس رضایت، احساس امنیت و احساس تعلق در ساکنان آن ها مشاهده کرد. با توجه به اینکه برخی از مجتمع های مسکن مهر، دولتی و برخی دیگر خودمالکی بودند؛ برخی در داخل محدوده و برخی دیگر در خارج محدوده شهر بودند، در این مطالعه به مقایسه احساس رضایت، احساس امنیت و احساس تعلق ساکنان در مجتمع های مسکن مهر مختلف (داخل/خارج محدوده و دولتی/خودمالکی) پرداخته شده است. بر این اساس، تمام مجتمع های مسکن مهر بزرگ در دو شهر بابل و بابلسر (درمجموع ۱۳ مجتمع) انتخاب شدند که بر اساس روش نمونه گیری طبقه بندی شده، تعداد ۳۴۶ پرسشنامه به روش سیستماتیک در این مجتمع ها تکمیل شد. به دلیل اینکه توزیع داده ها نرمال نبود، برای مقایسه متغیرها در مجتمع های مختلف، از آزمون های ناپارامتریک کراسکال- والیس و من- ویتنی و برای بررسی رابطه آن ها از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد. نتیجه تحقیق نشان داد که تفاوت احساس امنیت/رضایت/تعلق میان مجتمع های داخل و خارج محدوده معنادار است و هر چه از داخل به سمت خارج محدوده برویم از میزان احساس امنیت/رضایت/تعلق کاسته می شود؛ اما تفاوت معناداری میان مجتمع های دولتی و خودمالکی وجود ندارد.
تأثیر مناسک پیاده روی اربعین بر قدرتمندی هویت در جامعه عرب زبان خوزستان (نظریه ای داده بنیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
675 - 706
حوزه های تخصصی:
مناسک و آئین های دینی ازجمله پیاده روی اربعین در جوامع انسانی تأثیر مهمی در همبستگی اجتماعی و قدرتمندی هویت دارد. این پژوهش با هدف ادراک فهم نخبگان و فعالان سیاسی اجتماعی عرب زبان خوزستانی در سازوکار تأثیر پیاده روی اربعین بر روی همبستگی اجتماعی و تقویت هویت ملی عرب زبانان خوزستان انجام شده است. روش مورد استفاده در این تحقیق از روش کیفی نظریه زمینه ای چارمرزی استفاده شده و محقق داده ها را با استفاده از مصاحبه های عمیق با ۳۰ نفر از نخبگان و فعالان سیاسی اجتماعی عرب زبان جمع آوری کرده است. در مبانی نظری از نظریه های گیرتز، گافمن، تر و فارابی که بر تأثیر مناسک دینی بر هویت سازی و معناسازی دارند، استفاده گردید. یافته های محقق با استفاده از نزدیک به ۲6۰ کد اولیه استخراج شده هشت کد متمرکز برساختی «فرصت فقرزدایی و محرومیت زدایی»، «حس محرومیت تجربه شده»، «تدارک فضای شناختی از عرب زبانان»، «زدودن بدبینی و عرب ستیزی»، «الگوواره هویت ساز اربعین»، «هویت ملی قدرتمندتر» را استخراج و سپس داستان روایت را تدوین کرده است. نتیجه گیری: پیاده روی اربعین در تقویت هویت ملی و افزایش همبستگی اجتماعی و کاهش قوم گرایی در میان عرب زبانان تأثیر مثبت داشته است و پیاده روی اربعین را به مثابه فرصتی برای محرومیت زدایی و زدودن عرب ستیزی و تقویت سرمایه اجتماعی می دانند.
بازنمایی تحولات نام گذاری ها و باز نام گذاری های معابر و اماکن شهر تهران در مطبوعات از 1300 تا 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 19
حوزه های تخصصی:
نام گذاری و بازنام گذاری یکی از جنبه های هویت بخشی به فضا است. این مقاله تحولات بازنمایی نام گذاری ها و باز نام گذاری های معابر و اماکن شهر تهران را در آیینه مطبوعات در طول یک سده مورد بررسی قرار داده است و تلاش شده تا تولد و نقاط اوج نامگذاری ها و بازنامگذاری ها در گرایش های مختلف را نمایان سازد. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کمّی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. داده های این پژوهش از تمام شماره های چاپ شده روزنامه اطلاعات که حدود یک قرن چاپ آن تداوم داشته جمع آوری و پس از جمع آوری متون مرتبط با نام گذاری، داده ها طبقه بندی و تحلیل محتوا شدند. نام گذاری ها و بازنام گذاری ها بیش از هر چیز تابع قدرت و از طرفی تحولات اجتماعی و سیاسی هستند. یافته های تحقیق نشان دهنده این است که طی صد سال اخیر نام هایی با گرایش سیاسی بیشترین فراوانی را داشتند به شکلی که نام شخصیت ها یا وقایع سیاسی بعد از تغییرات ساختاری، به سرعت آماج حمله قرار گرفته است. در واقع اولین قدم بعد از تغییرات ساختاری، محو و ازبین بردن نام شخصیت ها و وقایع متناسب با نظام ارزشی گذشته است و بعد از این نام های همسو با ایدئولوژی وقت هستند که باید هم بر بستر بزرگ خیابان ها و معابر شهری و هم در خاطرات جمعی ثبت شوند به عبارتی؛ ایدئولوژی وقت خواهان تحریم هویت نظام گذشته و روی کار آوردن هویتی جدید است که این را با بذل توجه به برخی از نام ها و محو نام های ناهمسو با خود نشان میدهد.
جنسیت زدگی نشانه ها در خود - نگاره های زنان (مطالعه موردی: آثار هنرمندان پسامدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
14 - 25
حوزه های تخصصی:
کارکرد نظام های زبانی که یک پیام را توسط نشانه ها منتقل می کنند، تثبیت واقعیت و طبیعی سازی آن بوده که این امر خالی از ایدئولوژی و لایه های معنایی نمی باشد و افراد یک جامعه به جهت دریافت پیام، نشانه ها را در قالب قراردهای فرهنگی می آموزند. بازنمایی تصویری از طریق نظام زبانی بصری در طول تاریخ ایده ها و باورهایی از تمام امور، نظیر جنسیت و هویت را پدید آورده است و جامعه آن ها را فرا گرفته است. هنرمندان پست مدرن که همواره در پی ساختارشکنی و آشنایی زُدایی هستند، در آثار خود به نقد باور های طبیعی سازی شده در جامعه، از طریق بازنماییِ هنجارشکن و نامتعارف، می پردازند. در این پژوهش خودنگاره های عکاسان پست مدرن که توسط دال های بصری ، قراردادهای از پیش تعیین شده ی هویت و جنسیت را به چالش کشیدند، مورد توجه قرار گرفته و با اتکا به دیدگاه اُمبرتو اِکو تحلیل شده است. هدف از این کار کشف لایه های معنایی و وجوه اشتراکِ آثار و واسازی ایماژهای مسلط هویت و جنسیت در عصر حاضر است. نمونه مورد مطالعه، خودنگاره های سه عکاس پست مدرنِ زن، سیندی شرمن، کلود کائون و جیلیان ورینگ می باشد. نتایج نشان می دهد که خوانش عکس غالباً امری بین الاذهانی است و کیفیت خوانش به حلقه خوانندگان وابسته است. به علاوه، فهم متن همواره نوعی غیرطبیعی سازی آن است. نتایج همچنین بیانگر آن است که آثار مورد بحث صرفاُ ارجاع به خود نبوده و در آن ها از رمزگانی بهره برده شده که بر جنسیت زده بودن نحوه بکارگیری نشانه ها در بازنمایی زن تأکید دارد.
توانش ارتباطی بینافرهنگی در کلاس های آموزش زبان فارسی: دیدگاه فارسی آموزان غیر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک فرد از فرهنگ های جدید و هم چنین فرهنگ خود، نقش مهمی در موفقیت فرد در یادگیری زبان مقصد دارد. مسئله این است که مشخص نیست در کلاس های آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، چگونه و به چه میزان به آموزش جنبه های فرهنگی برای گسترش توانش بینافرهنگی فارسی آموزان پرداخته می شود. هدف این پژوهش بررسی دیدگاه های فارسی آموزان غیرایرانی در مورد آموزش فرهنگ و توانش ارتباطی بینافرهنگی است. این پژوهش که یک مطالعه کمی است، به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. شرکت کنندگان این پژوهش میدانی 104 فارسی آموز از کشورهای گوناگون هستند که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. داده های به دست آمده در این مقاله، به کمک یک پرسشنامه اعتبارسنجی شده به دست آمده است و با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد فارسی آموزان بر این باورند که مدرسان سطح مهارت های زبانی آنان را در یادگیری زبان فارسی افزایش می دهند تا بتوانند زبان فارسی را برای اهداف علمی استفاده کنند، ولی میزان انگیزه بخشی مدرسان برای آموزش زبان فارسی چندان رضایت بخش نیست. فارسی آموزان، به دلیل زندگی در کشور ایران، تا حد زیادی با کشور، فرهنگ و مردم ایران و زبان فارسی آشنا هستند. اما آنان از مدت زمان اختصاص یافته به آموزش فرهنگ و پرداختن به توانش ارتباطی بینافرهنگی در کتاب های آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان رضایت چندانی ندارند. از یافته های این پژوهش چنین می توان نتیجه گرفت که مدرسان فارسی آموزان را برای یادگیری زبان فارسی تشویق نمی کنند و نیز اطلاعاتی را در مورد شرایط تاریخی، جغرافیایی و سیاسی فرهنگ ارائه نمی دهند. که کلاس های درسی زبان فارسی نیازمند صرف وقت بیشتری به اهداف بینافرهنگی است تا فارسی آموزان بهتر بتوانند به توانش بینافرهنگی دست یابند.
اعتباریابی پرسشنامه ما بودن در افراد متأهل ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۷
24 - 39
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی اعتباریابی و ویژگی های روانسنجی پرسشنامه ما بودن بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات روانسنجی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی افراد متأهل در استان سیستان و بلوچستان بود که از این جامعه 314 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ما بودن (تاپکیو یوزر و همکاران ،2021)، مقیاس کیفیت زناشویی تجدید نظر شده( باسبی و همکاران، 1995) و پرسشنامه دلزدگی زناشویی(پاینز، 1996) بود. از تحلیل عاملی تاییدی، روایی محتوایی و روایی همگرا و واگرا برای بررسی روایی پرسشنامه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که نتایج تحلیل عاملی تأییدی برازندگی مدل و ساختار روابط درونی گویه ها را تأیید کرد. برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و روش بازآزمایی استفاده شد که نتایج به ترتیب(95/0 ، 68/0) نشان داد پرسشنامه ما بودن از ثبات درونی و پایایی مطلوبی در نمونه ایرانی برخوردار است. برای بررسی روایی همگرا از مقیاس کیفیت زناشویی تجدید نظر شده و برای بررسی روایی واگرا از پرسشنامه دلزدگی زناشویی استتفاده شده که نتایج به ترتیب(73/0 ، 59/0-) نشان داد پرسشنامه ما بودن از روایی ملاکی مطلوبی برخوردار است.
بررسی راهبردهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست گذاری جمعیتی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
771 - 810
حوزه های تخصصی:
نقش فرهنگ در تغییرات جمعیتی مهم و تاثیرگذار است. هدف پژوهش، بررسی راهبردهای فرهنگی سیاست های جمعیتی است. از این رو، می کوشد به این سوال پاسخ دهد که راهبردهای فرهنگی در حوزه سیاست گذاری جمعیتی دارای چه نقاط ضعف و قوتی است؟ این پژوهش کاربردی بوده و با روش کیفی و الگوی سوات تلاش می شود نقاط قوت و ضعف راهبردهای فرهنگی درحوزه سیاست های جمعیتی وهمچنین فرصت ها و تهدیدهای محیط بیرونی شناسایی و توصیف شود. در توصیف نقاط قوت و ضعف از متن سیاست های کلی جمعیت و اسنادبالادستی و نظرخبرگان استفاده می شود. تهدیدهای فرهنگی روز جامعه نیز براساس نظریه نوسازی شناسایی و تحلیل می گردد. سپس راهبردهای پیشنهادی با تمرکز بر نقاط ضعف و تهدیدهای فرهنگی ارائه می شود. شیوه جمع آوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است. نقش فرهنگ در تغییرات جمعیتی مهم و تأثیرگذار است. هدف پژوهش، بررسی راهبردهای فرهنگی سیاست های جمعیتی است. ازاین رو، می کوشد به این سؤال پاسخ دهد که راهبردهای فرهنگی در حوزه سیاست گذاری جمعیتی دارای چه نقاط ضعف و قوتی است؟ این پژوهش کاربردی بوده و با روش کیفی و الگوی سوات تلاش می شود نقاط قوت و ضعف راهبردهای فرهنگی درحوزه سیاست های جمعیتی و همچنین فرصت ها و تهدیدهای محیط بیرونی شناسایی و توصیف شود. در توصیف نقاط قوت و ضعف از متن سیاست های کلی جمعیت و اسناد بالادستی و نظر خبرگان استفاده می شود. تهدیدهای فرهنگی روز جامعه نیز براساس نظریه نوسازی شناسایی و تحلیل می گردد. سپس راهبردهای پیشنهادی با تمرکز بر نقاط ضعف و تهدیدهای فرهنگی ارائه می شود. شیوه جمع آوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است. یافته های پژوهش، نشان می دهد راهبردهای فرهنگی در حوزه سیاست گذاری جمعیتی با توجه به وضعیت فرهنگی جامعه (محیط بیرونی) در حالت تدافعی است؛ این وضعیت ناشی از غلبه نقاط ضعف سیاست های جمعیتی بر نقاط قوت (عوامل درونی) و چیرگی تهدیدهای فرهنگی بر فرصت ها (عوامل بیرونی) است. فاصله بین واقعیت های روز جامعه و سیاست های فرهنگی، نگاه کمّی و کم توجهی به موانع فرهنگی از مهم ترین ضعف های درونی سیاست ها و راهبردهای فرهنگی افزایش جمعیت است. مؤلفه های فرهنگی نوین مانند فردگرایی، مصرف گرایی، لذت گرایی، تن پرستی و جایگزینی حیوانات به جای فرزندآوری نیز مهم ترین تهدیدهای رشد جمعیت است که با وضعیت مطلوب فاصله دارد. دراین راستا، راهبردهایی همچون توجه به میزان پذیرش فرهنگی خانواده ها، اعتمادسازی فرهنگی، سرمایه گذاری بر مهارت انتخاب گری در مواجه با تحولات فرهنگی نوین، ضرورت انجام آمایش فرهنگی و برنامه ریزی براساس تراکم و تفاوت های فرهنگی پیشنهاد می شود.
الزامات تغییرات فرهنگی از طریق شهرت در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت تغییرات اجتناب ناپذیر فرهنگی در فضای مجازی محل نزاع جریان های قدرت به ویژه نظام شهرت است. دستیابی به تغییرات فرهنگی مطلوب و پایدار نیازمند توجه به الزامات تغییرپذیری است. کم توجهی به این الزامات می تواند فرایند و محتوای تغییرات را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس هدف مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که تغییرات فرهنگی از طریق شهرت سلبریتی ها در فضای مجازی چه الزاماتی دارد؟ روش مطالعه، پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی و مبتنی بر روش کولایزی است و جامعه پژوهش چهره های فعال در عرصه های مختلف علمی، هنر، ورزش و فعالان فضای مجازی هستند. از این میان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند وابسته به معیار تا سطح اشباع داده ها با 16 نفر به عنوان نمونه پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق صورت گرفت. اعتبار پ ژوهش از طریق ممیزان بیرونی، بازگشت به مصاحبه شوندگان و توصیف عمیق انجام شد. یافته ها نشان داد الزامات تغییرات فرهنگی از طریق سلبریتی ها در فضای مجازی را می توان در دو سطح کلی ساختاری و محتوایی و در ابعاد شبکه سازی بهینه، کنترل مقاومت ساختاری، تحولات خانواده، سرمایه سازی اجتماعی در قالب الزامات ساختاری و ابعاد جریان سازی فرهنگی، رهبری فرهنگی و توجه به منزلت اجتماعی در قالب الزامات محتوایی قرار داد. نتایج این مطالعه علاوه بر اینکه نقش سلبریتی ها را در تغییرات فرهنگی نشان می دهد، به عوامل تسهیل کننده نفوذ فرهنگ شهرت در جامعه ایران تأکید می کند.
کنش گرایی مادی: واکاوی کیفی جهت گیری ارزشی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش ها، مجموعه ای از اولویت هایند که اهداف، کنش ها و مسیر زندگی کنشگران اجتماعی را تعیین می کنند. پژوهش حاضر با هدف فهم جهت گیری ارزشی جوانان شهر یزد، با رویکرد کیفی و راهبرد نظریه داده بنیاد نظام مند اجرا شده است. برای جمع آوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده کردیم. مشارکت کنندگان شامل 49 نفر از جوانان محله های مختلف شهر یزد در بازه سنی 18 تا 34 سال است. نمونه گیری از نوع نظری و هدفمند است و مشارکت کنندگان با در نظر گرفتن حداکثر تنوع از مناطق اقتصادی و اجتماعی مختلف انتخاب شدند. تحلیل داده ها با شیوه کدگذاری داده بنیاد در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و در قالب ده مقوله اصلی و یک مقوله مرکزی دسته بندی شد. در فرایند تحلیل و کدگذاری به مقوله های اصلی نوین اندیشی، خودمداری، مادی گرایی، زیستواره مجازی، فشارهای چندجانبه، بازاندیشی، تعاملات بی مرز ابزاری، فقر چشم انداز، احساس بی هنجاری و ذهن مهاجر رسیدیم. کنش گرایی مادی نیز به عنوان مقوله مرکزی ساخته شد. براساس یافته ها، خودمحوری، مادی گرایی، عاملیت جویی و جهان گرایی (عام گرایی) مهم ترین مؤلفه های جهت گیری ارزشی جوانان مشارکت کننده در این مطالعه است. آنها به کنشگری و پیگیری عقاید و ارزش های جهانی/ مادی خود گرایش دارند و در پرتو اطلاعات دریافتی تازه از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات، اقدام به بازاندیشی می کنند. راهبردهای کنش جوانان، پیامدهایی چون فقر چشم انداز، احساس بی هنجاری و ذهن مهاجر را به دنبال دارد.
مفهوم شناسی و مطالعه تطبیقی دیپلماسی سایبر، دیجیتال و همگرا (با تأکید بر بند هفتم سیاست های کلی اطلاع رسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
511 - 550
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین حوزه های میان رشته ای فضای مجازی، ارتباط میان دو حوزه حکمرانی فضای مجازی و دیپلماسی است. نو بودن این حوزه میان رشته ای و ماهیت پویای هر دو ساحت، سبب بروز نوعی سیالیت، پویایی، عدم استقرار و حتی تشتت در چهارچوب مفهومی آن شده است. در این میان دو مفهوم «دیپلماسی دیجیتال» و «دیپلماسی سایبر» دارای بیشترین بسامد در کاربرد هستند که از عارضه تشتت و خلط مفهومی رنج می برند. مسئله این پژوهش ناظر به دو سؤال است: 1- با توجه به سپهر حکمرانی فضای مجازی مربوطه، مرز مفهومی میان دیپلماسی دیجیتال و دیپلماسی چیست؟ 2- در جهت پیوند و همگرایی دیپلماسی دیجیتال و سایبر، مفهوم «دیپلماسی همگرا» در سپهر معرفتی «حکمرانی عصر فضای مجازی» از چه چهارچوبی برخوردار است؟ این پژوهش با روش جمع آوری کتابخانه ای و روش تحلیل توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته ها و نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دیپلماسی دیجیتال و دیپلماسی سایبر ذیل دو سپهر اندیشه ای حکمرانی متفاوت تعریف می شوند (حکمرانی «با» فضای مجازی و حکمرانی «بر» فضای مجازی) و بر این اساس در شاخص هایی همچون چیستی، کنشگر، مورد کنش، هدف و نوع حکمرانی تفاوت معنادار دارند. از همین رهگذر، جنبه نوآورانه این پژوهش، پیشنهاد مفهوم «دیپلماسی همگرا» در سپهر حکمرانی «عصر» فضای مجازی است. در دیپلماسی همگرای عصر فضای مجازی، شاهد پیوند و تقارب دیپلماسی سایبر و دیپلماسی دیجیتال هستیم؛ به طوری که تأثیر و تأثرهای متراکم آن ها را شاهد هستیم. بر اساس این چهارچوب مفهومی می توان دلالت های نظری و سیاستی جدی برای حکمرانی عصر فضای مجازی جمهوری اسلامی پیشنهاد داد.
تفسیر گیرتزی فاصله خود واقعی و خود ایده آل در بستر واقعیت اشتغال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
83 - 98
حوزه های تخصصی:
مسئله محوری این پژوهش ادراک و تفاسیری است که افراد پس از ورود به عرصه اشتغال از فاصله خود واقعی و خود ایده آل شان پیدا می کنند، فاصله ای که به عنوان مسئله ای تولیدکننده سایر مسائل اجتماعی کمتر موردتوجه جامعه شناسان قرار گرفته است. این مطالعه به لحاظ روش شناسی کیفی و با کاربست تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. پژوهشگران از طریق مصاحبه با 33 دانشجو و دانش آموخته از دانشگاه تهران درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمده اند که پدیده ورود دانش آموختگان به عرصه اشتغال و تغییراتی که به تبع این امر در خودانگاره آنها حاصل می شود به پیدایش کدام نوع مسائل اجتماعی دامن می زند. نتایج نشان می دهد که بی هنجاری، ستیز فرهنگی و اختلال سه مسئله اجتماعی است که جامعه دچار بی سازمانی باید خود را برای مواجهه با آنها آماده کند. این مطالعه همچنین روشن می کند که فاصله خود واقعی تا خود ایده آل می تواند به بی سازمانی اجتماعی و بی سازمانی شخصیتی منتهی گردد. در بحث بی سازمانی اجتماعیِ اختلال، عدم تخصص گرایی، عدم توجه به مقررات کسب وکار، عدم وجود مقررات کسب وکار، فساد اداری و عدم شایسته سالاری و دربحث بی سازمانی اجتماعیِ ستیز فرهنگی، ورود به مسائل غیرقانونی، مهاجرت،عدم منزلت شغلی و مدرک گرایی مورد توجه قرار می گیرد. بی سازمانی شخصیتی هم در کدهای یأس فلسفی، خشم، احساس شرم، عدم استقلال،مادی گرایی و خساست علمی توصیف می شود. .در این پژوهش دانشجویان و دانش آموختگان رشته روانشناسی کمتر از سایر رشته ها مشکلات داشتند و این نشان می دهد که ساختار این رشته درمقام نماد علوم نرم صلابت بیشتری دارد.
سازمان های غیردولتی و برساخت مسائل محیط زیست: توقف طرح بایوجمی در تالاب انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: مقاله حاضر با هدف مطالعه نقش سازمان های غیردولتی در برساخت مسائل محیط زیست و با تمرکز به پروژه رسوب زدایی بایوجمی در تالاب انزلی، از منظری اجتماعی نوشته شده است. با آغاز مراحل آزمایشی پروژه بایوجمی، جنبش ضد بایوجمی در استان گیلان با مرکزیت شهر انزلی به راه افتاد که سازمان های غیردولتی یکی از مدعیان اصلی این جنبش بودند. ادعاسازی به عنوان بخشی از رویکرد برساخت گرایی اجتماعی، شیوه ای را که مشکلات محیط زیستی و همچنین ابزارها و شیوه های رسیدگی به آن ها از نظر اجتماعی ساخته شده و مورد مناقشه قرار می گیرند، برجسته می کند. این نوع برداشت از مشکلات محیط زیست به معنای تعریف این مسائل بدون توجه به ابعاد عینی آن ها نیست. بلکه منظور این است که باید به فرآیندهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی مربوط به پیدایش چنین مشکلاتی نیز توجه کرد. روش مطالعه: پژوهش با روش مطالعه موردی کیفی و مبتنی بر تحلیل مضمون متون حاصل از مصاحبه، مشاهده و اسناد انجام شده است. مشارکت کنندگان 26 نفر از مؤسسان و هیأت مدیره سازمان های غیردولتی محیط زیستی استان گیلان هستند و اطلاعات مورد نیاز به کمک مصاحبه عمیق از مشارکت کنندگان، مطالعه اسناد و مشاهده میدانی گردآوری شد. یافته ها: بر اساس مطالعه فعالیت های سازمان های غیردولتی در زمینه محیط زیست، بالاخص در زمینه مقاومت علیه اجرای بایوجمی، شش مضمون فراگیر شامل عملکردهای علمی، بلاغتی، آموزشی- ترویجی، رسانه ای، ارتباطات سازمانی و تاکتیک های عملی در مناقشه سیاسی، از داده های حاصل از تحقیق استخراج شد که بیانگر شیوه عمل سازمان های غیردولتی در فرآیند برساخت مسائل محیط زیستی است. نتیجه گیری: طی فرآیندی که شامل عملکرد سازمان ها در مضامین مذکور است، مسأله بایوجمی در عرصه عمومی مورد توجه قرار گرفته و تصمیم مبتنی بر خواست و ادعای سازمان های غیردولتی، برای حل آن گرفته می شود. با این وصف نتیجه کنشگری سازمان های غیردولتی در زمینه پروژه بایوجمی، در نهایت دستور توقف اجرای آن را به همراه داشت.
سنتز پژوهی عوامل مؤثر در آشفتگی ورزشگاه ها در حین مسابقات: رویکرد آمیخته متوالی (فراترکیب – دیمتل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، سنتز پژوهی و تحلیل روابط ساختارهای علی – معلولی مؤثر در آشفتگی ورزشگاه ها بود. پژوهش حاضر به روش آمیخته اجرا شد. شناسایی عوامل مدنظر با روش فراترکیب و تعیین روابط میان آ نها با تکنیک دیمتل انجام شد. پایگاه های اطلاعاتی – تحقیقاتی برای تحقیقات مرتبط منتشر شده در بازه زمانی سال های 2005 تا 2021 بررسی شد. این سنتز پژوهی از پیشینه آشفتگی اجتماعی، تعداد 3113 سند مرتبط را شناسایی کرد که طی فرآیندهای استاندارد غربال گری، 59 سند با گذراندن فرآیندهای ارزیابی کیفیت، تحلیل و بررسی شد. نتایج تحقیق نشان داد 15 ساختار مؤثر در آشفتگی ورزشگاه ها، در حین مسابقات وجود دارد که از این 15 عامل، هفت عامل، یعنی استدلال قیاسی، وابستگی تیم ها به قومیت ها، وجودنداشتن شایسته سالاری، عوامل اثرگذار بیرونی، سیاست زدگی ورزش، قانون گذاری ضعیف و نبود ساختمندهای ضروری، جزء ساختارهای علی در بروز آشفتگی در ورزشگاه ها هستند و هفت عامل دیگر، یعنی خصوصیات فردی، توزیع ناعادلانه منابع، فقر اقتصادی، تفکر برد- باخت، توافق نکردن بر ارزش ها، همکاری نکردن نهادها، تحولات جهانی و گذار فرهنگی، جزء ساختارهای معلولی در ایجاد آشفتگی در ورزشگاه ها در حین مسابقات به حساب می آیند.
سنخ شناسی انواع روش های مقایسه ای در پژوهش های اجتماعی با تأکید بر تحلیل های تجمیعی در مقایسه های درون کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: این مقاله معطوف به معرفی یکی از روش های مقایسه ای بسیار کاربردی و مفید در پژوهش های اجتماعی با سطح تحلیل کلان است که اصطلاحاً روش مقایسه ای درون کشوری با استفاده از تحلیل تجمیعی نامیده می شود. بدین منظور، پس از بیان چیستی روش های مقایسه ای و همچنین ایضاح مزیت های آن ها بر پژوهش های پیمایشی، اقدام به طبقه بندی و سپس سنخ شناسی انواع روش های مقایسه ای در پژوهش های اجتماعی با پنج معیار محدوده مقایسه، موارد مقایسه، آماج مقایسه، زمان مقایسه و واحد مشاهده شد تا جایگاه و خصایص روش مورد اشاره، با ارجاع به معیارهای مذکور، مکان یابی و ردیابی شود. روش مطالعه: با توجه به اینکه مقاله حاضر به معرفی یکی از روش های تحقیق در علوم اجتماعی می پردازد؛ از نظر روشی، یک کار روش شناسانه محسوب می شود. یافته ها: این مطالعه نشان داد که روش مقایسه ای درون کشوری با تحلیل تجمیعی اولاً معطوف به مقایسه موارد زیاد می باشد و لذا متغیرمحور است تا موردمحور؛ ثانیاً واحد تحلیل آن، واحد های جغرافیایی سیاسی در درون یک واحد ملّی است؛ ثالثاً دارای واحد مشاهده فردی می باشد و رابعاً از نظر زمانی لااقتضا است؛ یعنی هم می تواند برای مقایسه های مقطعی به کار آید و هم برای مقایسه های طولی. این روش در مقام مشاهده و گردآوری داده ها، هم می تواند معطوف به خصایل فردی (ویژگی های ذهنی) و هم خصایص فردی (ویژگی های عینی) کنش گران اجتماعی باشد. لذا خود به دو نوع مقایسه های پیمایشی و غیرپیمایشی قابل تقسیم است. وجه مشترک هر دو نوع از این روش مقایسه ای، بهره گیری آن ها از "تحلیل های تجمیعی" می باشد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر به معرفی مزایای مقایسه های درون کشوری نسبت به مقایسه های بین کشوری و نیز تحلیل تجمیعی نسبت به تحقیقات پیمایشی منتج شد. در پایان و در مقام جمع بندی، عطف به شرایط واقعی و موجود فراروی پژوهش گران اجتماعی در ایران، محاسن و مزایای استفاده از روش مقایسه ای درون کشوری با استفاده از تحلیل های تجمیعی مورد اشاره و تأکید قرار گرفته است.