فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف کلی تحقیق حاضر بررسی نحوه تصمیم گیری و ارتباط سنجی آن با خلاقیت سازمانی و سواد اطلاعاتی مدیران مس سرچشمه کرمان است؛ جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه کارکنان مس سرچشمه کرمان به تعداد 554 نفر می باشد حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 226 نفر محاسبه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات سه پرسشنامه؛ پرسشنامه سبک های تصمیم گیری مدیران برگرفته از نظریه های تننبام اشمیت و وروم – یتون، پرسشنامه سواد اطلاعاتی مدیران محقق ساخته مبتنی بر مؤلفه های تعیین شده توسط انجمن کتابخانه های دانشکده ای و تحقیقاتی آمریکا و پرسشنامه خلاقیت سازمانی رندسیپ است که پس از سنجش روایی و پایایی و اطمینان از آن در اختیار نمونه آماری قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. بدین ترتیب که برای طبقه بندی، تلخیص و تفسیر داده های آماری از روش آمار توصیفی و و در سطح استنباطی برای بررسی فرضیه ها، نخست با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، مدلهای اندازه گیری پژوهش در نرم افزار Amos Graphics برآورد و آزمون شدند؛ سپس، از طریق فن رگرسیون چندگانه، داده ها به مدلهای معادلة ساختاری برازش شدند. برای بررسی مدلهای پژوهش، شش شاخص مجذور کای، مجذور کای بهنجار شده، برازش افزایشی، برازش تطبیقی، توکر لوئیس و ریشه دوم مربعات خطای برآورد بررسی و ارزیابی شدند. نتایج حاصل نشان می دهد که نحوه تصمیم گیری مدیران (آمرانه، مشورتی، مشارکتی) با خلاقیت سازمانی کارکنان و سواد اطلاعاتی، همچنین سواد اطلاعاتی با خلاقیت سازمانی کارکنان در مس سرچشمه کرمان رابطه دارد؛ رابطه ای که به وسیله سواد اطلاعاتی مدیران میانجیگری می شود.
بررسی رابطه بین جو اخلاقی سازمانی و خلق دانش در بین کارکنان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر سازمان های آموزشی را به عنوان یکی از انواع مهم سازمان ها از نظر فعالیت مورد مطالعه قرار داده است. در این تحقیق به بررسی رابطه جو اخلاقی و ابعاد آن با خلق دانش پرداخته شده است. تحقیق مورد نظر از جهت ارتباط بین متغیرهای تحقیق، از نوع همبستگی است. روش انجام تحقیق نیز به صورت پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی کارمندان شاغل در حوزه ستاد مرکزی و معاونت های دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در اردیبهشت ماه 1393 به تعداد 290 نفر بوده و حجم نمونه برمبنای جدول مورگان 165 نفر تعیین گردید که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد جو اخلاقی سازمانی ویکتور و کالن مشتمل بر 26 گویه و خلق دانش همتی مشتمل بر 7 گویه و با مقیاس پنج گزینه ای لیکرت بوده است. برای اطمینان از روایی پرسشنامه ها، آنها به روش اعتبار صوری مورد تأیید 3 نفر از اساتید قرار گرفت و پایایی آنها با ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد که این مقدار برای پرسشنامه جو اخلاقی سازمانی 809/0 و برای پرسشنامه خلق دانش 821/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها به طور عمده با استفاده از آزمون های همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه و به کمک نرم افزار spss 19 انجام شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در سازمان مورد مطالعه بین جو اخلاقی سازمانی و خلق دانش رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین شش بعد جو اخلاقی(ابزاری، مراقبتی، استقلال اخلاقی، قوانین اخلاقی، ضوابط اخلاقی و کارایی اخلاقی) با خلق دانش رابطه مثبت و معناداری دارند. بنابراین برمبنای نتایج این تحقیق جو اخلاقی به عنوان یک عامل در ایجاد و ارتقاء دانش در سازمان، نقش ایفا می کند. بر این اساس پیشنهاد می گردد با مدیریت مناسب و ارتقای جو اخلاقی در سازمان ها، شرایط مساعدی برای فرآیندهای خلق دانش در آنها فراهم شود.
بررسی رابطه ی آوای کارکنان با تسهیم دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تسهیم دانش مکانیزمی است که با انتشار و کمک به کاربرد دانش، کارکنان را در تحقق وظایف شغلی خود یاری می کند. این مکانیزم می تواند تحت تأثیر عوامل مختلف فردی و سازمانی باشد . از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین آوای کارکنان با تسهیم دانش انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و روش جمع آوری داده ها شامل بررسی پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل تمامی اعضای هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (بر حسب جنسیت، مرتبه علمی و رشته آموزشی) تعداد 183 نفر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور بررسی متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های آوای کارکنان و تسهیم دانش استفاده شد. برای تعیین پایایی از آزمون آلفا کرونباخ استفاده شد که مقدار ضریب برای آوای مطیع 85/0، آوای تدافعی 81/0 و آوای نوع دوستانه 79/0 و برای تسهیم دانش 87/0 به دست آمد . برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه همزمان با کمک نرم افزار SPSS21 استفاده شد. نتایج نشان داد مقدار ضریب همبستگی آواهای: مطیع، تدافعی و نوع دوستانه با تسهیم دانش به ترتیب 577/0-، 409/0- و 671/0 بود (001/0 p< ). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که آوای کارکنان 3/52 درصد از واریانس تسهیم دانش را تبیین می کند (001/0 p< ) که از بین آوای کارکنان، آوای نوع دوستانه با مقدار β (516/0) اثر مثبت و آوای مطیع با مقدار β (329/0-) اثر منفی بر تسهیم دانش دارد (001/0 p< ). بنابراین با افزایش آواهای مطیع و تدافعی از میزان تسهیم دانش کاسته می شود اما با افزایش آوای نوع دوستانه بر میزان تسهیم دانش افزوده می گردد.
ارائه ابزاری جهت شناسایی و سنجش مشاغل دانشی؛ پژوهشی با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ﻧیﺮوی اﻧﺴﺎﻧی دانش مدار مهم ترین ﻋﻀ ﻮ سازمان ها در ﻗ ﺮن بیست و یک ﻢ ﻣﺤﺴ ﻮب می شود. از این رو مدیریت صحیح کارکنان دانشی یکی از اصول مدیریت موفق سازمان های دانشی می باشد. یکی از گام های اولیه و اساسی در مدیریت کارکنان دانشی، شناسایی مشاغل دانشی است. هدف این پژوهش مطالعه کار دانشی و ارائه یک ابزار برای سنجش و شناسایی مشاغل دانشی می باشد. در این مطالعه جایگاه مشاغل در یک فضای دو بعدی از معیارهای «شدت کار دانشی» و «الزامات شغلی» مشخص می شود. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته انجام شده است که در مرحله کیفی از استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد و در مرحله کمّی از استراتژی پیمایش استفاده شده است. ابزار مورد استفاده در مرحله کیفی، اسناد و داده های متنی و در مرحله کمّی، پرسشنامه می باشد. جامعه مورد مطالعه، مشاغل صفی پژوهشگاه صنعت نفت می باشد که به روش سرشماری انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و MATLAB تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به معیار ""شدت کار دانشی"" و ""الزامات شغلی"" ابزار تهیه شده قابلیت شناسایی و سنجش مشاغل دانشی را داراست و از اعتبار قابل قبولی برخوردار می باشد. نتایج مطالعه کمّی چهار خوشه شغلی را در بین مشاغل پژوهشگاه صنعت نفت شناسایی نمود که تفاوت معناداری بین آنها وجود دارد.
تحلیل اثر سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی با نقش میانجی مدیریت دانش در شرکت پایانه های نفتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد سازمان ها را نمی توان صرفاً بر اساس معیارهای مالی مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد؛ زیرا پژوهش ها نشان داده است، ارزش بازاری شرکت ها و مؤسسات مالی را عمدتاً دارایی های غیرمالی که به آن ها دارایی های نامشهود یا سرمایه های فکری اطلاق می شود، تعیین می کند. بر این اساس تحقیقِ حاضر با هدف شناسایی تأثیرِ ابعاد سرمایه فکری و مدیریت دانش و تأثیر آن ها بر عملکرد سازمانی در شرکت پایانه های نفتی ایران انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظِ روش، توصیفی تحلیلی و از لحاظِ هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران، رؤسا و سرپرستان (رتبه های بالای 17) و پرسنل ستادی می باشد که در زمان تحقیق 214 نفر بوده اند و به روش سرشماری انجام گرفته است. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که مدل اصلی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. در این مدل سرمایه انسانی و ساختاری و رابطه ای بر عملکرد سازمان تأثیر مثبت داشته و از سوی دیگر این اجزاء به طور غیرمستقیم با نقش میانجی مدیریت دانش بر عملکرد سازمان تأثیر مثبت دارند، که با نتایج به دست آمده میزان تأثیر هر یک از عوامل، مشخص و رتبه بندی شده و بر این اساس پیشنهاداتی مطرح شدند.
بررسی تأثیر توانمندسازی بر تسهیم دانش و طراحی مدل چندسطحی برای تبیین تأثیر فرهنگ سازمانی مشارکتی بر تسهیم دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فرهنگ سازمانی به عنوان یک زیرساخت، نقش بسیار کلیدی در پیاده سازی مدیریت دانش در هر سازمان دارد. تحقیق حاضر برای بررسی تأثیر توانمندسازی بر تسهیم دانش بین کارکنان با درنظرگرفتن نقش فرهنگ سازمانی مشارکتی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعة آماری پژوهش حاضر کارکنان اداری دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات به تعداد 700 نفر بود و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 248 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. برای گردآوری داده ها پرسشنامه به کار گرفته شد که پایایی آن با محاسبة آلفای کرونباخ و شاخص CRو روایی آن با روش های روایی محتوا، روایی همگرا و واگرا تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار 3.2.6 SmartPLSانجام گرفت. نتایج نشان داد توانمندسازی کارکنان بر فرهنگ سازمانی مشارکتی (با ضریب 52 /0) تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین، فرهنگ سازمانی مشارکتی بر تسهیم دانش کارکنان (با ضریب 92 /0)، و توانمندسازی کارکنان بر تسهیم دانش (با ضریب 64 /0) تأثیر معنادار می گذارند. به عبارت دیگر، موفقیت سازمان در اجرای هر استراتژی از جمله تسهیم دانش تا حد زیادی به توانمندسازی کارکنان بستگی دارد. در نهایت، اثرگذاری فرهنگ سازمانی مشارکتی بر تسهیم دانش در یک سطح و از طرفی تعداد افراد کارکنان دانشکده ها در سطح سازمانی بررسی شد. تأثیر کمّی تعداد کارکنان بر افزایش تسهیم دانش با مدل سازی چندسطحی و نرم افزار HLM تأیید شد.
ارزیابی وضعیت موجود دوره های آموزشی و ارائه الگوی کیفی ارتقاء اثربخشی دوره های آموزشی (مورد: سازمان امور مالیاتی کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی وضعیت موجود دوره های آموزشی و ارائه الگوی کیفی ارتقاء اثربخشی دوره های آموزشی سازمان امور مالیاتی کشور به روش آمیخته انجام گرفته است. در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیه کمک ممیزان، ممیزان و سرممیزان کشور است که به روش نمونه گیری خوشه ای در برخی از استان ها انتخاب شدند. همچنین دوره های آموزشی مالیاتی که طی دو سال اخیر برای کارشناسان اجرا شده است، مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی پرسشنامه مورد تائید صاحب نظران آموزشی و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 96/0 گزارش گردید. تحلیل داده ها بیانگر آن بود که وضعیت موجود نیازسنجی دوره های آموزشی، اهداف دوره های آموزشی، محتوای دوره های آموزشی، مدرسان دوره های آموزشی، سازماندهی دوره های آموزشی، ارزشیابی دوره های آموزشی و انگیزش از دید کارشناسان سازمان امور مالیاتی در حد متوسط بوده است. نتایج فوق و انجام مصاحبه با خبرگان مالیاتی، نتایج نشان داد که عمده ترین آسیب های نظام آموزش سازمان امور مالیاتی شامل؛ نیازسنجی (سیستماتیک و علمی نبودن، جامع نبودن، کاربردی نبودن و عدم همکاری پرسنل سازمان در نیازسنجی)، اهداف دوره ها (عدم اطلاع رسانی، کلی بودن و محتوای نامناسب)، آسیب های محتوا (گستردگی سرفصل ها، نبود تیم تدوین محتوا و نظری بودن محتوا)، مدرسان (عدم صلاحیت، پرداخت نامناسب، روش تدریس نامناسب و معیوب بودن سیستم انتخاب مدرسان)، محیط و شرایط برگزاری دوره-ها (امکانات و تجهیزات ضعیف و زمان نامناسب برگزاری دوره ها)، آسیب های اجرای دوره ها (عدم تفکیک کارآموزان، عدم حمایت مدیران، زمان اجرای دوره ها و اجرایی نبودن برخی دوره ها)، ارزشیابی آموزشی (پیگیری نکردن اثربخشی آموزش، واقعی نبودن نمرات ارزیابی دوره ها و عدم همکاری سرپرستان در خصوص ارزیابی دوره ها)، انگیزه (نبود مکانیزم های برای تشویق و تنبیه افراد، انگیزه ناکافی کارآموزان و انگیزه ناکافی مدرس ها)، مشکلات فرهنگی (عدم باور سرپرستان به آموزش و نگاه نامناسب مدیران ارشد به آموزش) و نیروی انسانی (کمبود نیروی انسانی و استفاده نادرست از تخصص ها در آموزش) می باشد.
ارزشیابی اثربخشی برنامه های آموزش ضمن خدمت کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی اثربخشی برنامه های آموزشی عمومی و تخصصی برگزار شده در دانشگاه فردوسی مشهد است. در این تحقیق برنامه های آموزشی عمومی و تخصصی برگزار شده در هشت ماه اول سال 1390 مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق، پژوهش ارزشیابی است که از رویکرد ارزشیابی هدف مدار و از مدل کرک پاتریک جهت انجام این مهم استفاده شده است. جامعه آماری این پ ژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد که تعداد آن ها 421 نفر می باشند. برای ارزشیابی سطح واکنش فراگیران از پرسشنامه کرمی (1386)، برای ارزشیابی میزان یادگیری از پیش آزمون و پس آزمون و برای ارزشیابی میزان تغییر رفتار فراگیران از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که فراگیران واکنش مطلوبی به دوره های عمومی و تخصصی از خود نشان داده اند. سطح یادگیری در دوره های تخصصی و عمومی اثربخش بود و فراگیران دانش لازم را کسب کردند. از نظر تغییرات ایجاد شده در رفتار فراگیران نتایج نشان داد که دوره های تخصصی در سطح اثربخشی معناداری قرار نداشتند. در خصوص میزان تفاوت در تغییر رفتار فراگیران براساس نظر سه گروه (خود فراگیران، مافوق و همکاران شان) نتایج نشان داد که به جز در یک مورد بین این سه گروه تفاوت معناداری وجود نداشت.
قابلیت های رقابتی در شرکتهای دانش بنیان مدلی برای تبیین نقش چابکی استراتژیک و یادگیری استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل عدم وجود قطعیت و ثبات در محیط کسب و کار از یک سو و ظهور مستمر نوآوری های یکباره حاصل از فعالیت شرکتهای دانش بنیان از سوی دیگر، مفهوم رقابت در میان شرکتهای فعال در صنعت متفاوت شده است. برمبنای این تغییر پارادایم، شرکت ها بایدبه منظور باقی ماندن و موفقیت در بازار، بر ایجاد نقاط قوت و قابلیت های رقابتی خود تمرکز نمایند. هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین الگوی تاثیرگذاری چابکی استراتژیک و یادگیری استراتژیک بر قابلیت های رقابتی شرکتهای دانش بنیان، در شرکت های دانش بنیان پارک علم و فناوری بوشهر می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها، پیمایشی است. جامعهآماری اینپژوهشراکلیهشرکتهایفعالدرپارکعلموفناوریشهربوشهر تشکیل می دهد. به منظور بررسی فرضیات پژوهش و آزمون مدل نیز از نرم افزار SMART PLS استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که، یادگیری استراتژیک و چابکی استراتژیک تأثیر مثبت و معناداری بر قابلیت های رقابتی شرکت های دانش بنیان دارند، هم چنین یادگیری استراتژیک بر چابکی استراتژیک این شرکت ها تأثیر مثبت و معناداری دارد.
آینده پژوهی در علوم انسانی با رویکرد مدیریت دانش؛ ملاحظات، دستاوردها و اثرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم انسانی یکی از عوامل تأثیر گذار در حوزه آینده پژوهی است. از اینرو، خود علوم انسانی هم می تواند موضوع آینده پژوهی باشد. در این مطالعه، سعی بر آن بوده تا به نقش آینده پژوهی در مدیریت دانش حوزه علوم انسانی پرداخته شود. لذا به مطالعه ای موردی با استفاده از مصاحبه عمیق با خبرگان (که شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه از پنج رشته تحصیلی مختلف حوزه علوم انسانی بوده اند) پرداخته ایم. در این پژوهش از رویکرد گلوله برفی برای انتخاب نمونه ها و از روش اشباع تم ها به عنوان استانداردی برای پایان نمونه گیری استفاده گردیده است. از آنجایی که تم های برگزیده با بهره گیری از نظرات خبرگان، احصاء شده، روایی مصاحبه ها مورد تأیید قرار گرفته و برای تأیید پایایی مصاحبه ها نیز از روش بازآزمایی استفاده شده است. با توجه به نظرات احصاء شده در این پژوهش، سوگیری علوم انسانی، پیچیدگی های رفتار انسان و موانع شناخت انسان، بعنوان مهمترین ملاحظات اثرگذار علوم انسانی بر فرایند آینده پژوهی شناسایی شده است. از سویی دیگر. تحقق پیش بینی ها، رسیدن به آینده مورد نظر و ارتقای دانش آینده پژوهی، مهمترین دستاوردهای تعامل دو سویه آینده پژوهی و مدیریت دانش حوزه علوم انسانی تشخیص داده شده است. همچنین پیش بینی آینده، ایجاد تغییرات مطلوب در آینده و شناسایی عوامل تغییر، مهمترین اثرات ناشی از فرایند آینده پژوهی بر علوم انسانی قلمداد گردیده است.
تاثیر قابلیت مدیریت دانش بر خلاقیت سازمان ها
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، استفاده از کاربردی ترین نوع مدیریت یعنی مدیریت دانش است که بیشتر سازمان ها امروزه، با رعایت و اختصاص دادن دانش در پروژه های خود به بالاترین سطح ممکن خواهند رسید، در این مقاله، ما در ابتدا از تعریف دانش شروع خواهیم کرد و بعد به معرفی مدیریت دانش می پردازیم؛ هدف ما در این مقاله قرار دادن قابلیت و توانایی مدیریتی به عنوان متغیر مستقل و خلاقیت و نوآوری به عنوان متغیر وابسته و فناوری اطلاعات در نقش تعدیل کنندگی است. در این بررسی ما به تعریف هر کدام از مستقل ها خواهیم پرداخت و بیان ساز و کارهای استفاده نوین از این متغیر ها و رابطه ایی که بین این متغیر ها وجود دارد و در آخر استفاده از نظر سنجی معتبر و رسیدن به نتیجه بهبود عملکرد کارکنان با استفاده از تاثیر دانش در سازمان ها.
رابطه بین مدیریت دانش با خودکارآمدی و خلاقیت معلمان مراکز پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین مدیریت دانش با خودکارآمدی و خلاقیت معلمان مراکز پیش دبستانی ناحیه دو شهر شیراز در سال تحصیلی 1393-1392 بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان مراکز پیش دبستانی ناحیه دو آموزش و پرورش شهر شیراز به تعداد 78 نفر بود و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان تعداد 66 نفر به عنوان اعضای نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار های گردآوری داده ها شامل پرسش نامه مدیریت دانش جاشپارا (2004) که پایایی آن بر اساس محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برابر 89/0 بود، پرسش نامه خودکارآمدی معلمان شوارتزر و همکاران (1991) که پایایی آن بر اساس محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برابر 82/0 بود و پرسش نامه خلاقیت رندسیپ با آلفای کرونباخ 76/0 می باشد. برای بررسی رابطه بین ابعاد گوناگون مدیریت دانش شامل خلق، سازماندهی، بکارگیری و تبادل دانش با خودکارآمدی و خلاقیت معلمان از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. هم چنین، برای تعیین قدرت پیش بینی ابعاد مدیریت دانش برای خودکارآمدی و خلاقیت معلمان از تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین تمام ابعاد مدیریت دانش با خودکارآمدی و خلاقیت معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین، از بین ابعاد مدیریت دانش بعدسازماندهی دانش از قدرت پیش بینی معناداری برای خودکارآمدی معلمان و ابعاد سازماندهی و بکارگیری دانش از قدرت پیش بینی معناداری برای خلاقیت معلمان برخوردار بودند.
بررسی تاثیر ابعاد رویکردهای سازمان بر موفقیت محصولات جدید از طریق متغیرهای مدیریت دانش مشتری و دانش بازار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رقابت در بازار امروزی و ماندن در این صحنه پر تلاطم نیازمند جهت گیری های مناسب شرکت ها و سازمان هاست. شرکت ها و بالاخص شرکت های نوآور باید بتوانند با دانش و اطلاعاتی که از مشتریان، بازار و رقبا بدست می آورند، محصولات متناسب با شرایط محیط و بازار را تولید نمایند تا ماندن آن ها در صحنه رقابت تضمین گردد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر رویکردهای سازمان بر موفقیت محصولات جدید از طریق متغیرهای مدیریت دانش مشتری و دانش بازار می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی و همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارشناسان موسسات دانش بنیان پارک های علم و فناوری خلیج فارس تشکیل می دهد. حجم نمونه پژوهش 96 نفر می باشد که از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوا و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که رویکرد بازارمحوری سازمان بر مدیریت دانش مشتری و دانش بازار؛ رویکرد تکنولوژی محوری سازمان بر مدیریت دانش بازار، رویکرد کارآفرینی محوری سازمان بر مدیریت دانش مشتری؛ مدیریت دانش بازار بر موفقیت محصولات جدید و مدیریت دانش مشتری بر موفقیت محصولات جدید تاثیر مثبت و معناداری دارد. اما رویکرد تکنولوژی محوری سازمان بر مدیریت دانش مشتری و رویکرد کارآفرینی محوری سازمان بر دانش بازار تاثیر مثبت و معناداری ندارد.
تبیین نقش های مثبت و منفی منتورینگ در بهبود تسهیم دانش: موانع و راهکارهای پیاده سازی منتورینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین نقش مثبت و منفی منتورینگ در بهبود تسهیم دانش است. به دلیل رقابت شدید بین شرکت های فعال در صنعت بازار سرمایه، جابه جایی زیاد کارکنان مستعد و باتجربه را در این صنعت شاهد هستیم، به همین منظور جهت حفظ و تسهیم دانش در شرکت قبل از ترک پرسنل کلیدی روش منتورینگ پیشنهاد و مورد بررسی قرار گرفت. نمونه آماری این پژوهش کارکنان کلیدی باتجربه و کارشناسان منابع انسانی سه شرکت تأمین سرمایه امین، لوتوس پارسیان و بانک ملت می باشد که با موضوع مورد تحقیق آشنایی دارند. نمونه پژوهش از طریق روش گلوله برفی انتخاب شده است. روش تحقیق نیز کیفی و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه می باشد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. به طور کلی هدف پژوهش حاضر رسیدن به پاسخ سه سوال مهم ذیل می باشد: 1. موانع تسهیم دانش در سازمان کدام اند؟ 2. راه های اجرای داوطلبانه منتورینگ در سازمان کدام اند؟ 3. چه راهکارهایی جهت پیشگیری از ترک سازمان توسط کارآموز پیشنهاد می کنید؟ با توجه به نتایج به دست آمده، از دیدگاه افراد مصاحبه شونده موانع تسهیم دانش به سه قسمت موانع فردی، سازمانی و فرهنگی تقسیم می شوند. راهکارهای اجرای داوطلبانه منتورینگ در سازمان شامل سه بخش آموزش، جبران خدمات و تعیین متصدی اجرای منتورینگ می شوند. راهکارهای پیشگیری از ترک سازمان توسط کارآموز نیز در چهار بخش طبقه بندی شده است که عبارت است از: استخدام، امتیازات شغلی بعد از منتورینگ، برند سازی و رویه اجرایی منتورینگ.
تأثیر همترازی راهبرد سرپرستی و راهبرد مدیریت دانش بر توان اجرایی در شرکت های مادر تخصصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توان اجرایی ابزاری است برای سنجش سلامتی سازمان. تحقق اهداف سازمانی و اجرای راهبردهای سازمانی درگرو توان اجرایی بالاست. بدون توان اجرایی نمی توان عملکرد قابل قبولی را انتظار داشت. همترازی به مفهوم ایجاد هماهنگی، برازش، و چسبندگی بین راهبردهای سطوح مختلف، یکی از عوامل مؤثر بر ارتقای توان اجرایی است. امروزه، شرکت های مادر تخصصی در مدیریت شرکت های تابعه خود، به تدوین راهبردهای سرپرستی اقدام می کنند، اما برای پیاده سازی این راهبرد سطح سازمانی باید راهبردهای کسب وکار و راهبردهای وظیفه ای خود را همتراز با راهبرد سرپرستی انتخاب و به اجرا بگذارند. این پژوهش سعی دارد میزان همترازی بین دو راهبرد سرپرستی و مدیریت دانش را در شرکت های مادر تخصصی ایران مورد کنکاش قرار داده و تأثیر آن را بر توان اجرایی مدل سازی کند.
هوشمندی سیستم مدیریت دانش مبتنی بر زوجی شدن ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش به عنوان یک سیستم دارای دو جنبه سازمان و ساختار می باشد که موفقیت و هوشمندی آن در سازمان را بر اساس میزان زوجی شدن ساختاری آن با سایر سیستم ها و زیرسیستم های سازمانی تعریف می نمایند. آنچه در این مقاله مورد توجه قرار می گیرد شناسایی عوامل زوجی شدن و موفقیت سیستم مدیریت دانش در سازمان بر اساس زوجی شدن با سایر زیرسیستم های موجود در سازمان می باشد.در این پژوهش، ابتدا مؤلفه های زوجی شدن ساختاری سیستم مدیریت دانش شناسایی و پس از بررسی و تحلیل عاملی تأییدی میزان اهمیت هر یک از زیرسیستم های مربوط با سیستم مدیریت دانش بررسی و در مقایسه با یکدیگر با بهره گیری از تکنیک های آماری میزان اهمیت زیرسیستم ها در زوجی شدن اولویت بندی می گردد. در این پژوهش موفقیت سیستم مدیریت دانش در سازمان با نگرش زوجی شدن ساختاری مورد توجه قرارگرفته و زمینه تطبیق و سازگاری بیشتر مدیریت دانش با سایر سیستم های و زیرسیستم های دارای اولویت زوجی شدن را میسر نموده و موجبات هوشمندی سیستم مدیریت دانش در سازمان را فراهم می آورد.
الگوی روابط بین سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش با گرایش های کارآفرینانه کارکنان شرکت صنایع کاشی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی «روابط بین سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش با گرایش های کارآفرینانه کارکنان شرکت صنایع کاشی اصفهان» پرداخته است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه، کارکنان شرکت صنایع کاشی اصفهان به تعداد 420 نفر بودند که با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان (1970) تعداد 200 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. ابزارهای اندازه گیری، پرسشنامه های سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998)، مدیریت دانش فونگ و چوی (2009)، کارآفرینی صمد آقایی (1378) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن شناختی، ساختاری، ارتباطی با گرایش های کارآفرینانه رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. بین مدیریت دانش و تعدادی از ابعاد آن از جمله کسب، خلق، ذخیره، توزیع دانش با گرایش های کارآفرینانه رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که سرمایه اجتماعی بر گرایش های کارآفرینی تأثیر مستقیم با ضریب 52/0 و غیرمستقیم از طریق مدیریت دانش با ضریب 19/0 داشته است.
بررسی تأثیر یادگیری زدایی سازمانی بر عملکرد سازمان با توجه به متغیر میانجی چابکی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تکیه بر دانش قدیمی ضامن دستیابی و حفظ مزیت رقابتی پایدار نبوده و سازمان ها باید طرح های تازه ای را مطرح نمایند. یادگیری زدایی نقطه مقابل یادگیری بوده و سازمان ها برای یادگیری دانش جدید باید حافظه ی خود را از موارد قدیمی پاک نمایند. یادگیری زدایی یعنی برای حرکت به سوی تطبیق با محیط، نیازمند رها کردن قواعد قدیمی غیر مفید است که عملکرد سازمان را تحت تاثیر قرار می دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات عملکردی سازمان ناشی از یادگیری زدایی می باشد، لذا این پژوهش بر حسب هدف از نوع کاربردی و بر اساس روش گردآوری داده ها از نوع توصیفی همبستگی است (زیرا هدف بررسی تأثیر و درک الگوهای رفتاری متغیرها می باشد.) جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان بانک تجارت استان لرستان می باشد که از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، نمونه 320 نفری مورد بررسی قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه با سه گویه یادگیری زدایی سازمانی، چابکی سازمان و عملکرد سازمان با رویکرد کارت امتیازی متوازن با پایایی (90/0=α )استفاده گردید. داده ها با استفاده ازSPSS20 AMOS18, از طریق روش تحلیل عاملی تاییدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که یادگیری زدایی بر عملکرد سازمان و چابکی تاثیر مثبت و معناداری دارد و یادگیری زدایی زمانی بیشترین تاثیر را بر عملکرد سازمان دارد که از آن در راستای چابکی سازمان استفاده گردد.
طراحی مدل مفهومی برای سنجش فرهنگ دانش سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعة حاضر ترسیم چارچوب مناسب برای طراحی و اجرای پروژه های مدیریت دانش در سازمان های تحقیقاتی و دانش بنیان با تأکید بر فرهنگ دانش است. ابتدا به روش کتابخانه ای متون نظری تحقیق بررسی شد. سپس، با استخراج شاخص ها و مؤلفه های مؤثر بر فرهنگ دانش، مدل مفهومی برای سنجش فرهنگ دانش طراحی شد. در پایان برای اعتبارسنجی ابزار تحقیق از طریق نظرسنجی و مصاحبه با خبرگان و در مرحلة بعد به منظور اعتبارسنجی ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بین محققان و کارکنان کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران توزیع و به روش اعتبار محتوا و اعتبار عاملی بررسی شد. برای پایایی ابزار اندازه گیری دو معیار همسازی درونی و آلفای کرونباخ به کار گرفته شد. از طریق مطالعة متون نظری و تحقیقات حوزة مدیریت دانش، اجزا، ابعاد، و عوامل مؤثر بر فرهنگ دانش شناسایی شده، سپس، مدل مفهومی فرهنگ دانش طراحی شد. نتایج ارزیابی متغیرهای ابزار نشان داد بین همة مؤلفه های مورد بررسی رابطة معناداری وجود دارد که نشان دهندة همسازی درونی بالای ابعاد پرسشنامه است. از طرفی، معیار آلفای کرونباخ با ضریب بالای 7/0 نشان دهندة پایایی ابزار بود.
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و خلاقیت کارکنان شرکت سهامی آب منطقه ای کرمانشاه: ارائه راهکارهای عملی کاربرد مدیریت دانش در شرکت های دولتی
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر با توجه به اهمیت کاربرد ابتکار جدید »مدیریت دانش« در سازمان ها، خصوصاً سازمان های خدماتی و لزوم ایجاد و پرورش »خلاقیت و نوآوری« در کلیه راهبردها، منجر به پرورش کارکنانی خلاق و پویا می گردد. دراین پژوهش علاوه بر بررسی رابطه بین کاربرد مدیریت دانش توسط کارکنان با خلاقیت آنان، تعریف جامعی از مدیریت دانش به همراه مولفه های آن، چگونگی کاربرد مدیریت دانش در سازمان های خدماتی، همچنین بررسی چند جانبه خلاقیت و نوآوری و روش های آموزش و ایجاد خلاقیت مورد بحث قرارگرفته است. نمونه تحقیق شامل 150نفر از کارکنان است که به روش نمونه گیری «خوشه ای« و »تصادفی ساده« انتخاب شده اند. ابزار تحقیق مورد استفاده شامل پرسشنامه مدیریت دانش و پرسشنامه خلاقیت که توسط رندسپ تهیه شده است، می باشد. همچنین روایی هردو پرسشنامه با چندین روش آماری مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که بین مدیریت دانش و خلاقیت کارکنان رابطه معنا داری وجود دارد و مولفه های برداشت، پالایش، سازماندهی، اشاعه وکاربرد دانش بر خلاقیت کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین مولفه های مدیریت دانش می تواند بر میزان خلاقیت کارکنان آب منطقه ای کرمانشاه تأثیرگذار باشد.