گردشگران بالقوه بر اساس برداشت ها، پنداشت ها و تصویر ذهنی از یک مقصد تصمیم سفر را اتخاذ می کنند. هدف اولیه مطالعه حاضر این است که به سنجش ابعاد سازه ی تصویر ذهنی ادراک شده از مقصد کشور پرداخته و سپس تاثیر تصویر ذهنی ادراک شده را بر نیت سفر به ایران مورد مطالعه قرار دهد. به این منظور، گردشگران سفر نکرده به ایران که عضو شبکه مجازی کوچ سرفینگ می باشند،به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند.با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 620 پاسخگو در مطالعه شرکت نمودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی ، تاییدی و آزمون t مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که سازه ی تصویر ذهنی کلی ادراک شده شامل دو بعد تصویر ذهنی شناختی و عاطفی است و گردشگران سفر نکرده به ایران تصویر ذهنی عاطفی مثبتی نسبت به کشور دارند . همچنین تصویر ذهنی شناختی از کشور پایین تر از سطح متوسط می باشد.دیگر نتایج نشان داد که تصویر ذهنی کلی نیز بر نیت گردشگران نسبت به سفر به کشور تاثیر گذار است.
هدف تحقیق حاضر مطالعه و بررسی تأثیر هوش هیجانی بر عملکرد کارکنان از طریق نقش میانجی استراتژی های بازیگری کار هیجانی و فرسودگی هیجانی در صنعت هتل داری است. جامعه آماری این تحقیق کارکنان هتل های چهار و پنج ستاره در شهر تهران بوده که از طریق روش نمونه گیری دردسترس، تعداد 270 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر پرسشنامه استاندارد می باشد که برای بررسی روایی آن از روایی صوری و برای بررسی پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. مدل مورد مطالعه با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که هوش هیجانی تأثیر مثبت معناداری بر بازیگری عمیق و عملکرد کارکنان و تأثیر منفی معناداری بر بازیگری سطحی دارد. همچنین، بازیگری سطحی و فرسودگی هیجانی تأثیر منفی معناداری بر عملکرد کارکنان داشته و بازیگری عمیق نیز تأثیر مثبت معناداری بر عملکرد کارکنان دارد.
در محیط رقابتی کنونی شناخت جایگاه برند برای هر شرکتی امری ضروری است. با توجه به تمایل بالای مدیران هتل ها به افزایش سودآوری از طریق جذب مشتریان صنعتی-تجاری خود، لازم است هتل ها برای تقویت جایگاه خود نزد این دسته از مشتریان خود، عوامل مربوطه را مدنظر قرار دهند. هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین جایگاه رقابتی هتل های پنج ستاره شهر مشهد نسبت به یکدیگر با توجه به نگرش و ادراکات مدیران آژانس های مسافرتی، به عنوان مشتریان صنعتی-تجاری آنها است. مدیران آژانس های مسافرتی تهران که به طور مستقیم خدمات سفر به شهر مشهد با اقامت در هتل های پنج ستاره» را ارائه می دهند، جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دهند. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد حجم نمونه 228 نفر تخمین زده شد. در پژوهش حاضر از «نمونه گیری خوشه ای (گروهی)» استفاده شده است. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Lisrel، و آزمون تحلیل عاملی تأییدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نقشه های رادار مربوطه نیز با استفاده از نرم افزار Microsoft Excel ترسیم شد. با توجه به نقشه های رادار حاصل شده و نتایج آزمون های انجام شده، متغیرهای «هسته اصلی محصول»، «خدمات تسهیل کننده» و «خدمات فزاینده» به عنوان عوامل تعیین کننده جایگاه برند هتل ها شناسایی شدند. بر اساس این متغیرها، پنج هتل مورد مطالعه به شدت با یکدیگر در حال رقابتند. به طور کلی، دو هتل را می توان در یک دسته قرار داد. سه هتل دیگر نیز رقبای مستقیم هم می باشند. در پایان، به منظور بهبود جایگاه برند هتل های مورد مطالعه، پیشنهاداتی ارائه شده است.