فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۷۴۳ مورد.
حقوق شهروند ایرانی از عهد باستان تا امروز
حوزه های تخصصی:
بررسی چیستی سیاست و کیستی فرمانروا در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه، حاصل تلاش فردوسی در دورانی پرآشوب است. فروپاشی نظم سیاسی و ناامنی های سیاسی و اجتماعی ناشی از آن، آشکارترین جنبه زندگی اجتماعی آن دوران به شمار می آید. سرودن شاهنامه را باید تلاشی آگاهانه در راستای حفظ هویت ایرانی و کوشش در جهت استقرار امنیت اجتماعی، ثبات سیاسی و برقراری حکومت خردمندانه دانست. شاهنامه با شکل گیری حکومت آغاز می شود، با نقش حاکم در پیدایش مشاغل و تقسیم کاراجتماعی ادامه می یابد. سراسر شاهنامه بازگویی اقدامات و سرنوشت ادشاهان و نخبگان است براین اساس، این نوشتار با روش توصیفی تنها به ویژگی های حکمرانی و سیاست در شاهنامه عنایت دارد. به عبارت دیگر تلاش می شود برای این پرسش ها، پاسخ های مناسب ارائه شود: شاهنامه از کدام منظر به سیاست و حکومت می نگرد، اقتدار سیاسی برچه پایه هایی استواراست و انواع حکومت چگونه تقسیم بندی شده اند؟ است.
استادان اسلام امریکایی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دوره پهلوی اول و دوم
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی دین
سیاست متعالیه، سیاستی جامع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نجف لک زایی: در آغاز لازم می دانم که از جانب خود و همه دوستان پژوهش گر از الطاف و عنایت های حضرت عالی برای تشکیل این نشست ها تشکر و قدردانی کنم.
از آن جا که پرسش هایی که در گذشته تنظیم شده بود و به محضرتان تقدیم کرده بودیم، نیازمند بررسی های بیشتر بود، ا
پاسخی ناتمام به چالش های فکری
حوزه های تخصصی:
در این گفتوگو که در چهار قسمت منتشر شده است، آقاى باوند ابتدا مطالبى را پیرامون تاریخ مباحث هرمنوتیک در غرب ذکر مىکند و سپس به جهان هرمنوتیک ایرانى مىپردازد که خلاصه همین بخش در اینجا آمده است. به نظر ایشان روشنفکران ما نتوانستهاند تعامل درستى با سنت خود و اسلام داشته باشند و علت آن یا جهل یا خیانت است. اگر روشنفکران قدرى به منابع اسلامى روى آورند و از سر تأمل در آنها بنگرند، بسیارى مشکلات فکرىشان حل خواهد شد.
اسلام و نو شدن
حوزه های تخصصی:
از نظر نویسنده، نظریههایى که نسبت میان نوگرایى و توسعه را با عرفى شدن یک نسبت تام و مثبت قلمداد مىکنند، درست نیستند. یکى از پیشفرضهاى اثباتنشده این طرز تلقىها، معادل گرفتن دین با سنت و گذشتهگرایى ادیان و نفى نگاه به آینده است. نویسنده بر این باور است که بسیارى از ادیان، به ویژه اسلام، علاوه بر نگاه به گذشته، آرمان بلندى را در آینده جستوجو مىکنند.
به جز آن دسته از نظریاتى که عرفى شدن را در اهتمام به امر دنیا و اعتماد به توانایىهاى انسان جستهاند و برجسته کردهاند، دسته دیگرى از نظریهپردازان، این فرایند را در پیوند با تغییرات اجتماعى، توسعه و پیشرفت انسانى، نو شدن و مدرنیته یافتهاند.
پیشفرض نخست این دسته از تئورىها بر این پایه قرار دارد که اصولاً ادیان به واسطه تعلق روحى و معرفتى به مبدأ آغازین خویش در یک گذشته تاریخى یا اسطورهاى و همچنین تمایل به مطلقانگارى آموزهها و تقدسبخشى به خاطرات خود از آن عصر زرین که اینک به یک سنت متصلب بدل شده است، آمادگى و رغبت کمى براى تغییر، پیشرفت و نوسازى دارند. براى این اندیشمندان، واژه «دین و دیندارى» تداعىکننده مفاهیمى چون «سنت»، «محافظهکارى»، «تصلب» و «جمود» مىباشد. همین تداعى معانى نه چندان دقیق، موجب نتیجهگیرىهاى سهلانگارانهاى در پیوند زدن مفهوم عرفى شدن به نوگرایى و توسعه گردیده است.
مدعاى ما این است که اولاً بىمیلى، بلکه مخالفت با تغییر و توسعه و نوسازى را نمىتوان بهراحتى به تمامى ادیان و مشخصاً به دین اسلام نسبت داد و ثانیاً نمىتوان و نباید نسبت میان نوگرایى و توسعه با عرفى شدن را لزوماً یک نسبت تام و همواره مثبت قلمداد کرد. نوسازى و توسعه اگرچه براى همگان از مضمونى عام و مشترک برخوردار است، اما در مقام تحقق و در مرحله تبدیل شدن به ایدهها و برنامههاى راهبردى، مصادیقى بهشدت متنوع و بهکلى متمایز پیدا کرده است و در قالب الگوها و مدلهایى بس متفاوت عرضه شده است؛ لذا بر اساس نتایج حاصل از یک الگوى مشخص نمىتوان حکم قاطعى درباره نسبت آن با عرفى شدن صادر کرد.
الگوی پیوندی مشروعیت دولت و ظرفیت ها و محدودیت های مواریث فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با توجه به آسیب های ناشی از ادبیات دوگانه ساز رژیم های سیاسی به دو سنخ دیکتاتوری و دمکراتیک، تلاش شده است چارچوبی برای توصیف و فهم وضعیت نظام های سیاسی در کشورهای اسلامی، به ویژه در ایران تمهید شود. در این زمینه با تکیه بر الگوی رژیم های پیوندی فرض بر این است که بخش مهمی از کشورهای جهان در دنیای امروز، علاوه بر پذیرش مشروعیت ناشی از نهادها و مناسبات دمکراتیک مدرن، در عین حال از مشروعیت ناشی از بسترهای فرهنگی و تاریخی خود نیز بهره می برند و به این معنا، در شمار نظام های پیوندی قرار می گیرند. با توجه به این مفروضات، تلاش کرده ایم با کاوش در بستر فکری ایرانیان باستان و سنت اندیشه سیاسی اسلامی، ظرفیت ها و محدودیت های الگوی پیوندی مشروعیت را در بستر فرهنگی ایران شناسایی کنیم.