در این گفتگو به تاریخچه و تبیین مفهوم روشنفکرى دینى و دستهبندى گفتمانهاى روشنفکرى دینى پرداخته شده است. در این تقسیمبندى روشنفکران دینى در پنج گفتمان دینى گنجانده شدهاند که عبارتند از: گفتمان لیبرالى اندیشه دینى به نمایندگى مهندس بازرگان؛ گفتمان اصلاحطلب (رفرمیست) به نمایندگى مرحوم مطهرى؛ گفتمان نوسنتگرا به نمایندگى سید حسین نصر؛ گفتمان نولیبرال به نمایندگى سروش و گفتمان رادیکال - انتقادى به نمایندگى شریعتى. نویسنده این گفتمان را بهترین گفتمان معرفى مىکند سپس این دستهبندى را قابل تطبیق بر روشنفکرى دینى جهان اسلام دانسته است. وى معتقد است که آینده روشنفکرى دینى در ایران بستگى شدید به عملکرد نظام دینى ایران دارد که اگر موفق نباشد روشنفکرى غیردینى بر روشنفکرى دینى مسلط خواهد شد.
در این مقاله کوشش خواهد شد با کاوش در اندیشه های 6 اندیشمند، رابطه چند مفهوم پایه ای در عرصه اندیشه سیاسی و نظریه بین المللی مورد بررسی قرار گیرد. کوشش ما بر این است دریابیم آیا برداشت خاص اندیشمندان از جامعه مدنی و دولت، به گونه خاصی از نظریه بین المللی می انجامد؟ آنچه به عنوان فرضیه در این بحث مورد نظر قرار گرفته این است که کل گرایی در تعریف از جامعه مدنی و دولت و اصالت بخشیدن به کلیت جامعه در مقابل حقوق افراد بشر، به نوعی نگرش ستیزه جویانه در عرصه روابط خارجی می انجامد و فردگرایی و اصالت بخشیدن به فرد در تعریف جامعه مدنی و دولت، به نوعی بینش مسالمت جویانه در حیطه روابط جهانی منجر خواهد شد. در گروه اول از نظریه پردازان، اندیشه های هگل، مارکس و گرامشی به عنوان نمونه برگزیده شده و مورد تحلیل قرار خواهند گرفت. در گروه دوم، نظریه لاک، کانت و پوپر در زمینه موضوع مقاله بررسی خواهند شد. این بررسی، نوعی سنخ شناسی نیز خواهد بود که می تواند روابط میان مفاهیم و معانی مختلف در درون یک نظریه با فلسفه سیاسی را نشان دهد و بر ما آشکار سازد که گونه های متفاوت اندیشه چگونه می توانند زمینه ساز نگرش ها و عملکردها در عرصه سیاست خارجی باشند
در این مقاله نویسنده با اشاره به مؤلفههای معرفتشناسانه و هستیشناسانه نظام فکری در گذشته، چنین نتیجه گرفته است که به نظر پیشینیان، دانش دینی تولید و توجیهکننده قدرت بوده است؛ درحالیکه به نظر نویسنده با دست برداشتن از آن مبانی سنتی، میتوان گفت: این قدرت است که هر دانشی، از جمله دانش دینی را سامان میبخشد.