فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
بررسی نشانه- معناشناختی ساختار روایی داستان کوتاه «لقاء فی لحظة رحیل»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش شرایط تولید و دریافت معنا در«لقاءٌ فی لحظة رحیل»، از نسرین ادریس، نویسندة معاصر لبنانی را بررسی می کنیم. این داستان به دلیل منطق روایی حاکم بر آن، قابلیت مطالعه از دیدگاه نشانه- معناشناسی نوین را دارد و شامل دو گفتمان کنشی عکاس و مبارزان است. کنشگر گفتمان عکاس، حمزه، تابع برنامه است و توانش مهارتی او در هنر عکاسی، موتور اصلی کنش او را به وجود میآورد. البته فرمانده، به عنوان شَوِشگزار، نقش مهمی در کسب توانش عاطفی حمزه دارد. در گفتمان دوم، مبارزان هم بعد از قرارداد و کسب توانش وارد کنش میشوند. از آنجا که دو گفتمان درهم تنیده اند، کنشهای اصلی همزمان انجام میشود؛ مبارزان عملیات را شکل میدهند و حمزه به ثبت تصویری لحظات میپردازد. به ترتیب مراحل فرایند تحولی و روایی به انجام میرسد. هرچند گفتمان غالب هوشمند است، فرایند عاطفی گفتمان، نقش مهمی در شکلگیری ساختار معنایی و روایی داستان، به ویژه در گفتمان عکاس دارد.
بدین ترتیب هدف مقاله، مطالعة فرایند معناشناسی داستان و ویژگیهای روایی آن است تا سازکارهای تولید معنا و عناصر اصلی شکلگیری معنا را به دست آوریم. همچنین چگونگی تأثیرگذاری فرایند عاطفی بر فرایند معناسازی را بررسی می کنیم.
توصیف مشخصه های تصریفی زمان، شخص و شمار در فعل های بسیط زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصریف یکی از پدیده های مهم زبانی است که پژوهش درباره آن در حوزه زبان مازندرانی، جز به گونه ای مختصر و یا در حاشیه مباحث دیگر صورت نپذیرفته است؛ درحالی که این نوع پژوهش، برای روشن کردن نقطه های تاریک صرف این زبان، ضروری می نماید. در این راستا، در مقاله حاضر توصیف و بررسی ویژگی های تصریفی زمان، شخص و شمار را در فعل های بسیط مازندرانی مبنای کار خود قرار داده ایم. پس از توضیحی مختصر درباره فرایند تصریف و مفاهیم بنیادین آن، این سه ویژگی و شیوه های تبلور آنها را شناسایی کرده ایم و از این رهگذر کوشیده ایم مسائل مبهم و شبهه ناکی چون پسوند مصدر سازِ /essen/، کیفیت شناسه ها، کیفیت پیشوند های تصریفی و تغییر های آوایی حاصل از افزودن این وند ها در ستاک فعل و همچنین چگونگی تصریف گذشته نقلی را روشن کنیم.
ساختار متن سرمقاله های روزنامه های ایرانی (بر اساس الگوی حل مسئلة مایکل هوی 2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی متن شاخه ای از تحلیل گفتمان است که به بررسی زبان در سطح جمله و فراتر از جمله می پردازد. رویکردهای مختلفی برای تشخیص ساختار درونی متون و چگونگی تولید و درک آن ها ارائه شده که یکی از آن ها رویکرد حل مسئله مایکل هوی است. این رویکرد دارای چهار رکن است: موقعیت، مسئله، پاسخ ، و ارزیابی. در تحقیق حاضر، سعی بر آن است تا، با استفاده از زبان شناسی متن، این رویکرد توضیح و به این پرسش ها پاسخ داده شود که ساختار متن سرمقالة روزنامه های ایرانی تا چه میزان بر اساس الگوی مایکل هوی تعمیم پذیر است و چگونه می توان میزان انتظار وقایع آن را توسط خوانندگان با استفاده از این الگو مشخص کرد. بر این اساس، در تحقیق حاضر، تعداد 20 متن سرمقاله (سخن سردبیر)های روزنامه های ایرانی از دو روزنامة سراسری کشور، اعتماد و آفتاب یزد، انتخاب و بررسی شده است. تحلیل داده ها بر اساس این رویکرد حاکی از این امر است که ساختار تولید متن روزنامه های بررسی شده تا حد زیادی با چهار رکن الگوی حل مسئله مایکل هوی یعنی موقعیت، مسئله، پاسخ و ارزیابی منطبق است و با استفاده از این الگو میزان انتظار و ضریب پیش بینی و درنتیجه درک سریع تر متن روایی عرضه شده به خواننده مشخص می شود.
وندهای واژه ساز و تفاوت های ساختی- نحوی ضمایر منفی و مبهم در زبان های روسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضمایر منفی و مبهم به لحاظ ویژگی های ساخت واژی، معنایی و کاربرد آن ها در ساختار های نحوی روسی و فارسی را می توان به نوبه خود یک تفاوت زبانی به شمار آورد. همواره یکی از مشکلات زبانی برای فراگیران زبان روسی و مترجمین آن، درک و کاربرد این ضمایر در کلام می باشد. فراگیران زبان روسی عموماً حتی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، در استفاده یا ترجمه ساختارهای نحوی با ضمایر مذکور دچار نوعی سردرگمی هستند. این مقاله سعی دارد با بررسی ضمایر «منفی» و «مبهم» در زبان های روسی و فارسی و نشان دادن تفاوت های ساختاری آن ها در قالب مواد و وقایع زبانی و ساختارهای نحوی، علت این مشکل را بیابد و با توضیح تفاوت های معنایی- کاربردی، برای رفع آن تلاش نماید. با مطالعه منابع دستور زبان فارسی مشخص شد گاه دستورنویسان فارسی در درک و توضیح ضمایر منفی و مبهم، عملکرد ضعیفی داشته اند. لازم به ذکر است که ایشان در دسته بندی معنایی و گرامری ضمایر هرگز اسمی از ضمایر منفی به عنوان گروه مستقلی از ضمایر به میان نیاورده اند که این خود یکی از دلایل عدم درک آن ها توسط فراگیران زبان روسی است. فراوانی وند های واژه ساز ضمایر مبهم در زبان روسی که موجب محدودیت معنایی و کاربردی آن ها در زنجیره گفتار می شود، در مقایسه با عناصرِ بسیار اندکِ همگون آن ها در زبان فارسی و برخی تفاوت ها در ساخت های نحوی جملات منفی در زبان های مورد مطالعه را می توان از مهم ترین دلایل مشکلات درک و کاربرد این ضمایر در زبان روسی دانست. نگارنده این مقاله سعی دارد با اشاره به شباهت ها و تفاوت های این مقوله دستوری در زبان های مورد مطالعه، در جهت رفع مشکلات آموزشی و کاربرد صحیح آن ها تلاش کند.
پژوهشی در شخصیت پردازی، شیوه، و نوع توصیف موضوعات در ادبیات روسیه (بررسی موردی داستان های آنتون چخوف در مقایسه با آثار نیکلای گوگول، فئودور داستایفسکی و لف تالستوی)
حوزه های تخصصی:
برخلات تالستوى و داستایفسکى، که شخصیت هاى خارق العاده و حوادث بزرگ و مهم روسیه و جهان را در آثارشان وصف مى نمودند چخوف در آثارش به توصیف موضوعات و اتفاقات عادى و روزمرهء شخصیت هایى از طبقهء متوسط جامعه مى پرداخت. چخوف موضوعات سنتى و قدیمى را، که قبلا در آثار نویسندگان دیگرى مانند گوگول مطرح شده بود، به صورت طنز در داستان هاى کوتاه خود مطرح و بررسى مى کرد. او نه تنها برخورد انتقادى با موضوعات سنتى ادبیات داشت، بلکه آنها را با روش جدیدى مطرح و بررسى مى کرد و، به این ترتیب، نظر خود را راجع به دیدگاه هایى که در آثار نویسندگان دیگر مطرح شده بود بیان مى کرد.
فارسی کنونی به عنوان یک زبان جنسیت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، زبان فارسی کنونی را از منظر علم جامعه شناسی زبان به عنوان زبانی جنسیت گرا بررسی کرده ایم. فرضیه این پژوهش، آن است که اگرچه زبان فارسی کنونی مانند زبان هایی جنسیت گرا همچون انگلیسی، آلمانی، فرانسه، و... از نظر نحوی ، از نوع جنسیت گرا نیست، در برخی موارد، کار برد این زبان در حوزه زبانی واژگان ، ساخت واژه و گاه از نظر معنایی و استعاری ، جنسیت گرا بودن آن را آشکار می کند؛ بنابر این، در راستای اثبات این فرضیه، شواهد زبانی متعددی را از طریق ضبط گفتار فارسی زبانان، و خواندن روز نامه ها و مجلات و... جمع آوری کرده و پس از طبقه بندی منظم، آنها را تجزیه و تحلیل کرده ایم؛ در ادامه، متغیر یا متغیر های زبانی- اجتماعی مؤثر در باز تاب مسئله تبعیض جنسی را در زبان فارسی کنونی، از طریق تهیه پرسش نامه منظم یافته ایم.
مطالعه مقایسه ای بین دو روش بازخورد در مهارت نوشتاری فراگیران زبان خارجی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به مقایسه عملکرد نوشتاری فراگیران ایرانی زبان خارجی در حالی که دو روش بازخورد یعنی: بازخورد با صدای ضبط شده (ATF) و کمترین نشانه گذاری (MM) را دریافت می کردند، می پردازد. 84 شرکت کننده مرد از میان 136 فراگیر زیر متوسط مهارت یادگیری زبان، که خود توسط موسسه کیش انتخاب شده بودند. در این تحقیق حضور داشتند. کلاس های مورد بررسی به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه دریافت کننده ATF و گروه دریافت کننده MM که هر گروه شامل 42 نفرد افراد واجد شرایط می باشند که مجددا توسط یک آزمون همسان سازی، برای یکسان بودن افراد مورد بررسی قرار گرفته اند. در طول مدت این تحقیق 36 جلسه شرکت کنندگان موظف بودن تا پاراگراف های توصیفی 150 کلمه ای در مورد هشت موضوع ر ا نگارش کنند. یکی از گروه ها در متن شان بازخورد ATF و دیگر گروه بازخورد MM دریافت کردند. دو آزمون برای مقایسه عملکرد نوشتاری گروه ها استفاده شد: یکی «پیش آزمون » که قبل از انجام آزمایش برگزار شد و دیگری « پس آزمون» که بعد از آزمایش انجام پذیرفت که هر کدام شامل نوشتن پاراگراف های 150 کلمه ای سر کلاس در حد فاصل زمانی 40 دقیقه ای بود. تحلیل داده ها و حساب آماری نشان داد که: الف، گروه دریافت کننده ATF در پس آزمون بهتر عمل کردند. ب. گروه دریافت کننده MM در پس آزمون هیچ نوع پیشرفت نسبت به پیش آزمون نشان ندادند. ج. گروه دریافت کننده ATF در پس آزمون بهتر از گروه دریافت کننده MM عمل کردند.
دستور زایشی: بازگشتی دیگر به نقطه عزیمت
حوزه های تخصصی:
بهبود زبان فارسی از منظر ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدیهی است که زبان ادبی و اصولاً ادبیات هر کشور به نوبه خود باعث بهبود آن زبان از جمله از منظر زیباییشناسی است. منظور ما از کلمه بهبود آن نیست که زبان به بنبست رسیده و آسیب پذیرفته است؛ بلکه مراد آن است که ادبیات هر کشور باعث بهتر شدن و زیباتر شدن و غنای زبان آن کشور میشود. علت پرداختن به این مسأله این موضوع است: با علم بر اینکه آگاهیم که کارایی واژگان و گستره معنایی آنها محدود است و گفته پرداز غالباً نمیتواند افکار خود یا تجربههای خود را به کمک واژگان بیان کند، زیرا وسعت معنایی واژگان کم است، به این فکر افتادیم تا راه حلی برای آن بیابیم. با تقسیم زبان به دو زبان خودکار (محاوره) و زبان هنجار گریز یا ادبی، نگارندگان مقاله سعی دارند بیشتر روی قسمت دوم آن بحث کنند و راهکارهایی را برای بهبود زبان خودکار ارائه دهند.
تأثیر معرفگی بر نشانة مفعولی در زبان های تاتی، تالشی و بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از زبان ها که نظام حالت نمایی آشکار مفعول های مستقیم دارند، همة مفعول ها را به شیوة یکسان نشان نمی دهند و تنها حالت زیرمجموعه ای از مفعول های خود را بسته به ویژگی های معنایی و کاربردی آن نشان می دهند؛ این پدیده، مفعول نمایی افتراقی نامیده می شود. ویژگی های مرتبط با مفعول نمایی افتراقی شامل جانداری و معرفگی مفعول های مستقیم است. در این مقاله مفعول نمایی افتراقی در سه زبان ایرانی نو شمال غربی، یعنی تاتی، تالشی و بلوچی بررسی شده و از تحلیل آیسن (2003) از مفعول نمایی افتراقی بر اساس نظریه بهینگی و بر مبنای دو پیوستار جانداری و معرفگی برای بررسی نظام حالت نمایی در این سه زبان استفاده شده و استدلال شده که در هر سه زبان مفعول نمایی افتراقی وجود دارد و نقطة برش در امتداد دو پیوستار معرفگی و جانداری در آن ها نشان داده شده است.
از مناسبات بینامتنی تا مناسبات بینارسانه ای بررسی تطبیقی متن و رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت و بینارسانه هر دو پدیده های گفتمانی هستند که نظام های نشانه-معنایی را با آشناییزدایی یا تعامل متن و رسانه، تحت تاثیر قرار میدهند. کاربست بینامتنیت از زمان ظهور آن تا به حال بیشتر در مورد ادبیات و خط تمایز آن تنها رمان های چندرسانه ای بوده است؛ اما در مورد هنرهای گوناگون خصوصا سینما، تئاتر و فضای سایبری به نظر میرسد به خوبی نتوانسته است -خصوصا در حوزه نقد- وضعیت تراگفتمانی تکنیکی و رسانه ای را توجیه کند تا اینکه بینارسانه در ادامه آن ارائه شده است. بینارسانه حکایت از تعامل خصوصیات مختلف رسانه های گوناگون در کنار یکدیگر با حفظ همهی ویژگی های نشانه ای آن ها و سپس تراموقعیتی دارد که ویژگی های اولیه به حالت تعویق و تعلیق درمی آیند. مهم ترین ویژگی این تلاقی رسانه ای استقرار یک ماده و فرم بیان در کنار ماده و فرم بیانی دیگر است. هدف این مقاله علاوه بر بررسی گفتمان بینارسانه ای، مطالعهی نقش آن در نشانه -معناشناسی و هنر میباشد. به همین منظور پس از بازخوانی بینامتنیت، مرزهای تمایز متن و رسانه و در نهایت جلوه های حاصل از تعامل رسانه ها، جهت دستیابی به نظریهی منسجمی در مورد بینارسانه مورد بررسی قرار میگیرد.
بررسی شناختی شبکه معنایی حرف اضافه «با» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«با» یکی از حروف اضافه پرکاربرد زبان فارسی است که نقش های دیگری از جمله ادات صفت و نقش وندی را نیز می پذیرد. مقاله حاضر در چارچوب معنی شناسی واژگانی شناختی به بررسی مفاهیم گوناگون مقوله «با» در نقش حرف اضافه می پردازد. اهداف اصلی این مطالعه، نشان دادن تصادفی نبودن معانی گوناگون حرف اضافه «با» و ارائه شبکه معنایی حرف اضافه «با» است. نتایج حاصل از این تحقیق مؤیّد آن است که حرف اضافه «با» دارای شبکه معنایی منسجمی است که در آن ، مفاهیم گوناگون این حرف اضافه در قالب سه خوشه معنایی مختلف، شامل خوشه توافقی، تقابلی، و وضعیتی، حول محور یک معنای سرنمونی، که همان معنای مجاورت و همراهی است، در قالب ساختاری شعاعی قرار گرفته اند.
تاثیر متنهای ساده شده و تعدیل شده از طریق تعامل شفاهی بر خواندن و درک مطلب زبانآموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش جرح و تعدیل متن بر درک مطلب میباشد. سنت سادهسازی متون تاکنون به تعدیل زبانی آنها محدود میشده است. ایده تعدیل متن از طریق تعامل که ابتدا در حوزه ارتباط شفاهی مطرح شد پیشرفت جدیدی است که میتواند بالقوه در سازماندهی آموزش خواندن مفید باشد. در تحقیق حاضر بین متون تعدیل شده از طریق تعامل شفاهی و متون ساده شده با استفاده از طرح تحقیق تکرار سنجش مقایسهای به عمل آمد. نتایج کاربرد متون تحت شرایط آزمایشی فوق و شرایط کنترل استفاده از متون اصلی ساده نشده نشان داد که درک مطلب زبانآموزان در شرایط تعدیل از طریق تعامل شفاهی در بالاترین سطح و در شرایط کاربرد متون اصلی ساده نشده در پایینترین سطح و در شرایط کاربرد متون ساده شده در بین دو حالت فوق قرار داشت. در مقاله حاضر نتایج پژوهش مورد بحث قرار گرفته و پیشنهاداتی برای بهبود آموزش خواندن ارائه شده است.
رابطة زبان و ژنتیک و یافته های جدید علمی در مورد ژن زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پانزده سال اخیر این مسئله که آیا زبان پایة ژنتیکی دارد یا خیر به شدت مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است. علت این توجه هم پیدا شدن خانواده ای بود که نیمی از اعضای آن در سه نسل دارای مشکلات زبانی بودند. طبیعتاً مسئلة تکرار یک بیماری در نسلهای متفاوت در یک خانواده این ایده را به ذهن متبادر می کند که مسئله باید مربوط به ژنها باشد. مقالة حاضر به بررسی مطالعاتی می پردازد که بالأخص دربارة اعضای این خانواده برای اثبات یا رد نظریة ژنتیکی بودن زبان انجام گرفته است و نتایج این تحقیقات را پیش روی خوانندگان قرار می دهد. با توجه به یافته های کنونی، با وجود شواهدی که در تأیید دخالت احتمالی ژنها در زبان آموزی وجود دارد، به نظر نمی رسد بتوان ادعا کرد که ژنی مختص زبان پیدا شده است؛ فقط می توان گفت ژنی یافت شده است که با زبان ارتباط دارد. بدین صورت که اختلال در کار آن سبب بروز برخی اختلالات زبانی می شود؛ اما حتی اینکه آیا این اختلالات عارضة اولیة حاصل از اختلال در این ژن هستند یا عارضة ثانویه کاملاً معلوم نیست.
گروه اضافه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" ""ساخت اضافه"" بعنوان یکی از ساخت های نحوی زبان فارسی پیوسته مورد توجه دستوریان و زبان شناسان بوده است و از دیدگاه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه این ساخت را از دیگر ساخت های نحوی فارسی متمایز ساخته است، ویژگی های منحصر به فرد آن است که توسط اهل فن و براساس پایگاه های نظری مختلف تجزیه و تحلیل شده است. این مقاله، ساخت اضافه را از مقوله ای کارکردی (functional category) که هم سطح دیگر گروه های پیشینه (XPs) قرار دارد فرض می کند که آن را ""گروه اضافه"" (Ezafe Phrase) یا (EzP) می نامد. هسته گروه اضافه تکواژی که از نظر آوایی بصورت ye e یا تهی ? جلوه گر می شود. این تکواژ، وقوع بیش از یک متمم (Complement) را در گروه های اسمی (NPs) و گروه های صفتی (APs) میسر می سازد. این پژوهش رویکرد کمینه گرا (چامسکی 1995، 2000، 2001) را راهنمای عمل قرار داده است. این رویکرد همراه با قاعده تطابق خطی (Linear Correspondence Axiom:LCA) که توسط ""کین"" (1994) ارایه شده و ارتباط ساخت سلسله مراتبی و نظم خطی را می آزماید، راهنمای عمل این پژوهش است. این مقاله پس از بررسی دقیق این ساخت، به این نتیجه می رسد که ""گروه اضافه"" همان گونه که قاعده تطابق خطی (LCA) پیشنهاد می کند از ساخت مخصص هسته- متمم SPee-Head-Comp پیروی می کند.
"
مارسل پروست و زبان افشاگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه نام مارسل پروست را بلند آوازه کرد، تحلیل های روانشناختی او بود که در رمان ماندگار در جستجوی زمان از دست رفته می خورند. با این همه، غنای زبان شناختی این اثر کمتر مورد توجه ناقدان قرار گرفته است. در واقع پروست به گوناگونی های زبان توجه ویژه ای داشت تا آنجا که وی نیز در نوشتن از سبک نویسندگان بزرگ دیگر تقلید می کرد. در عین حال او اولین داستان پرداز فرانسوی است که به هر یک از شخصیت های رمان شگفت انگیزش زبانی خاص بخشیده: لحن، لهجه ،واژه ها و شیوه صرف و نحوی که می تواند محل تولد، موقعیت اجتماعی و طرز تفکر آن ها را بارز گرداند و نیز خصلت های اخلاقیشان را آشکار سازد. وانگهی پروست مشاهدات و بررسی های خود را درباره زبان، با توضیحات و اندیشه هایی همراه می سازد که به صورتبندی قوانینی کلی گرایش دارند. به همین سبب می توان مارسل پروست را زبان شناسی - البته نه حرفه ای - تلقی کرد که می کوشد از خلال گفتار اشخاص به روحیه و ذهنیت آن ها پی ببرد. و از این نقطه نظر، زبان شناسی این نویسنده بزرگ، با تحلیل های روان شناختی او در هم می آمیزد.
مقایسه دستوری شدگی و دستوری زدایی در فارسی کنونی (مطالعه موردی: تبدیل برخی وندهای تصریفی به اشتقاقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستوری شدگی فرایندی است که طی آن اجزای زبانی خصوصیات دستوری بیشتری را کسب می کنند. این اجزا در مسیر دستوری شدگی مراحل خاصی را با ترتیب مشخصی پشت سر می گذارند. این مراحل را با نمودار مرحله ای دستوری شدگی باز می نمایند. مراحل در نظر گرفته شده برای دستوری شدگی جهانی نیست؛ با این حال، بسیاری از محققان قائل بر ترتیب مشخصی برای این مراحل هستند. رایج ترین ترتیب ذکر شده عبارت است از: جزء واژگانی آزاد> کلمه نقشی> واژه بست> وند اشتقاقی> وند تصریفی (مسیر دستوری شدگی با توجه به خط فارسی از راست به چپ است که با علامت > نشان داده شده است). اگر تغییری در جهت مخالف در زبان صورت گیرد، آنگاه در زمره دستوری زدایی طبقه بندی می گردد. دستوری زدایی نسبت به دستوری شدگی از نظم کمتری برخوردار است، با این حال زبان شناسان انواعی را برای آن قائل شده اند. در مقاله حاضر، ضمن توصیف دستوری شدگی و دستوری زدایی به یکی از این انواع دستوری زدایی، یعنی تصریف زدایی در زبان فارسی می پردازیم. در تصریف زدایی وندهای تصریفی با از دست دادن بعضی خصوصیات دستوری خود تبدیل به وندهای اشتقاقی می شوند. وندهای ﺑ- و ﻧ- فارسی نمونه خوبی برای این نوع تغییر هستند. این دو پیشوند در بعضی از کاربردهای خود تبدیل به وندهای اشتقاقی شده اند. در اینجا ما سیر تکوین و تغییر این دو پیشوند را در فارسی جدید (یعنی فارسی دوران اسلامی) با توجه به نمودار دستوری شدگی نشان خواهیم داد و سپس با توجه به شواهد، ثابت خواهیم کرد علی رغم اینکه ﺑ- و ﻧ- خصوصیات دستوری خود را در بعضی کاربردها از دست داده اند، ولی مسیر دستوری زدایی این دو جزء الزاماً خلاف همان مسیر طی شده هنگام تکوین آنها نیست