فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها گونة خاصی از گفتمان هستند که مانند اصطلاحات عمل می کنند و با وجود فراوانی لغات، در آن ها یک واحد ثابت معنایی به وجود آمده که حتی مفهوم آن از نظر معناشناسی غیر قابل تغییر و از پیش تعیین شده است.
اما مسئله ای که قابل توجه و تأمل به نظر می رسد این است که با شنیدن ضرب المثل و یا خواندن آن، مخاطب در چه زمانی در گفته پردازی قرار می گیرد؟ چگونه ضرب المثل ها قادرند زمان متفاوتی مانند زمان حالتی را خلق کنند؟ با توجه به اینکه عمل گفته پردازی پویا است و هر پویایی ای باید دارای بعد زمانی باشد، چگونه مخاطب ضرب المثل، در این تعامل گفتمانی می تواند در وضعیت جدیدی قرار بگیرد؟
روشی که ما برای پاسخ به این سؤالات برگزیده ایم، روش نشانه- معنا شناسی است که فونتنی، برتراند، بوردرن و دیگر نشانه شناسان مکتب پاریس، در چند سال اخیر تحت عنوان «نظام زمانیت در گفتمان ها» مطرح کرده اند. با تکیه بر این روش و همچنین با استفاده از فلسفة پدیدار شناسی، نظام زمانی ضرب المثل ها را تحلیل خواهیم کرد.
هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهیم چگونه مخاطب ضرب المثل می تواند از وضعیت انفصال وجودی به وضعیت اتصال حالتی که عامل تجربه آن را ایجاد می کند، انتقال یافته و در سطحی از آگاهی و شناخت قرار بگیرد که بتواند «اکنون» را درک کند و همچنین تبیین این مسئله که چگونه زمان دستوری می تواند در این نوع گفته ها که اغلب «زمان حال» است، دخالت داشته باشد.
زبان، شناخت و واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه میان زبان و واقعیت از دیرباز مورد توجه فلاسفه بوده است و آنها با اتخاذ فرازبان منطقی بیشتر سعی در توصیف چگونگی نظام زبان برای بیان امور دنیای خارج یا واقعیت های بیرونی داشته اند. از طرف دیگر، روانشناسان به بررسی ارتباط میان زبان و نحوه حصول شناخت درباره واقعیتهای پیرامون اشتغال داشته اند. به عبارت دیگر، بررسی نقش زبان در مفاهیم پروری و یادگیری، خصوصا توسط کودکان، حوزه کار روانشناسان را تشکیل می داده است. نکته مشترک میان اغلب فیلسوفان و روانشناسان این بوده است که رویکردهای مزبور زبان را منفک از واقعیت و شناخت فرض می کرده اند، یعنی شناخت واقعیتها را مقوله ای کاملا جدا از ماهیت زبان می پنداشتند و زبان را ابزاری جهت بیان واقعیتها می دانستند. در حالیکه رویکرد نوین زبانشناسان به این مسئله کاملا متفاوت است. این دسته از زبانشناسان معتقدند که نظام شناختی و ادراکی انسان از ساختار زبانی منفک نیست. به تعبیری، زبان نه تنها در بیان واقعیات و شناخت پیرامون خنثی نیست بلکه در ساخت واقعیت ها تأثیرگذار است یا به تعبیری دیگر، زبان مستقیما دنیای بیرون را بازگو نمی کند بلکه مفاهیم و تعامل انسانی از جهان را بازگو میکند. بنابراین، مقاله حاضر درصدد است نحوه تکوین دیدگاههای زبانشناختی در مورد نقش زبان در نمود واقعیت ها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
مجازها در زبان و ادبیات آلمانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجاز به معنای به کارگیری کلمه و کلام در معنای غیرحقیقی، از جمله مقولاتی است که در زبان و ادبیات همه ملل دیده می شود؛ اما تمامی شیوه های به کارگیری واژه و سخن که در یک زبان و ادبیات به عنوان مجاز تلقی می گردند، در زبان و ادبیات دیگر الزاماً به عنوان مجاز شناخته نمی شوند و در مواردی میان مجاز های شناخته شده نیز شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. در زبان و ادبیات آلمانی ?? گونه مجاز تمیز داده می شود: استعاره، مجاز مرسل [کیفی]، مجاز مرسل علی، مجاز مرسل کمی، دگرگویی، دگرگویی خاص و عام، وارونه گویی، بزرگ نمایی، کوچک نمایی، تأکید [روی معنای نهفته] ؛ درحالیکه در زبان و ادبیات فارسی از 2 تا ? مجاز: تشبیه، استعاره، مجاز مرسل، کنایه سخن گفته می شود. در این مقاله به بررسی مجازها در زبان و ادبیات آلمانی و فارسی پرداخته می شود که در حقیقت به شکلی نیز بررسی مجاز ها در زبان و ادبیات مغرب زمین و مشرق زمین خواهد بود.
تطبیق نشانه- معناشناسی تصاویر دوزخ (در نگاره های معراج نامه شاهرخی و آثار دُره از کمدی الهی دانته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی گُذرا به آثار نگارین معراج نامه شاهرخی (840 ه.ق) و تصویرسازی های کمدی الهی به ویژه در بخش دوزخ توسط گوستاو دُره (1870م) در می یابیم که این تصاویر شباهت های بی نظیری با هم دارند.کمدی الهی دانته که بزرگ ترین اثر ادبی اروپا در قرون وسطی (1300م/699 ه.ق) است و معراج نامه (شرحی که به صورت نثر درباره پدیده معراج پیامبر اکرم (ص) نوشته شده) به عنوان دو الگوی سفر معنوی و روحانی به عوالم پس از مرگ آدمی، برخاسته از باورهای قومی و دینی در دو فرهنگ غرب و شرق است. صرف نظر از ارجاعات تاریخی (از طریق ممسیس) و بینامتنی موجود در خلق تصاویر دو اثر مذکور که بازگو کننده مراحل گُذار و چگونگی رخدادها در این گونه آثار هستند، می توان گفت این مقاله سعی در بررسی تطبیقی این تصاویر در حوزة نشانه - معناشناسی دارد تا از این طریق با تحلیل نشانه شناختی (ساختارگرا) و تقابل های بنیادین معناشناختی در نظام های تصویری مشابه به شناخت و کشف دلالت های مشترک معنایی در آنها پرداخته و همچنین نقش پویاتری در درک مفاهیم عمیق درونی آنها ایفا کند.
بنابراین از مهم ترین اهداف این پژوهش علاوه بر موارد فوق، شناخت و کشف نظام های تصویری مشابه در این دو نسخه از طریق تجزیه و تحلیل ساختارهای ژرف است که مقوله های معناشناسی بنیادین در آن مطرح می شود و سپس خوانش مشابه و توجه به دلالت پردازی آنها. این مطالعه به ما اجازه می دهد علاوه بر شناخت بهتر ساختارهای ژرف در نظام های تصویری مشابه میزان همگرایی و ارتباط این نظام ها نیز شناسایی و معلوم شود . پس از تطبیـق تصاویر با نمونه هایی عالی از دو متن همچون مجازات دروغ گویان و متکبران در معراج نامه شاهرخی و شکنجه فریب کاران و دزدان در کمدی الهی مواجه شدیم که دارای قطب های متقابل با دلالت پردازی های مشابهی هستند که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
نقد و بررسی ترجمه فارسی رمان «قلب اللیل» با عنوان «دل شب» بر اساس الگوی گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوها و مدل های متفاوتی که از سوی نظریه پردازان ترجمه ارائه شده است، به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیق تری برای سنجش ترجمه ها به کار می رود. میزان مقبولیت ترجمه یک اثر ادبی زمانی مشخص می شود که طبق این الگوها نقد و بررسی گردد تا جوانب مثبت و منفی ترجمه آشکار شود؛ چراکه جوانب و ویژگی های مثبت و منفی ترجمه، به میزان کیفی متن ترجمه شده دلالت دارد. در این جستار برآنیم تا بر اساس الگوی پیشنهادی گارسس، ترجمه سه بخش از رمان « قلب اللیل» نجیب محفوظ را با عنوان «دل شب» از کاظم آل یاسین، با در نظر گرفتن متن اصلی رمان بررسی نماییم. مدل گارسس شامل چهار سطح «معنایی لغوی»، «نحوی صرفی»، «گفتمانی کارکردی»، «سبکی منظورشناختی (عملی)» و نیز زیرمجموعه های خاص هر سطح می باشد. دستاورد این پژوهش مبیّن آن است که آل یاسین در دو سطح «معنایی لغوی» و «نحوی صرفی (واژه ساختی)» نسبت به دو سطح دیگر الگوی گارسس، موفق تر عمل کرده است؛ به عبارتی ترجمه وی از این لحاظ، کفایت لازم را دارد، به طوری که دو سطح «گفتمانی کارکردی» و «سبکی منظورشناختی» نیز تنها از مقبولیت و نه کفایت برخوردار است.
فرهنگ: فرهنگ چند صدایی و فرهنگ تک صدایی
منبع:
بخارا مرداد ۱۳۷۷ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
نقش اصل همکاری گرایس در دستیابی به تعادل در ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعادل همواره به عنوان یکی از مفاهیم اصلی نظریه ترجمه مورد توجه بوده و بیشترین بحث را به خود اختصاص داده است. هدف از انجام این پژوهش، تاکید بر نقش اصول کاربردشناختی بر روانی و قابل فهم بودن ترجمه برای مخاطب و یا به زبانی دیگر دستیابی به تعادل ترجمه ای است. در این مقاله تنش سه شرط از اصل همکاری گرایس (کمیت، شیوه بیان، ارتباط) - به عنوان عواملی مهم در حفظ پیوستگی متن - بر اساس میزان موفقیت سه متن ترجمه شده از کتاب «پیامبر» اثر «جبران خلیل جبران» مورد بررسی قرار گرفت و تاثیر آن در ارایه ترجمه ای متعادل بر اساس پرسشنامه ای سنجیده شد. آزمودنی های این پرسشنامه چهل نفر از دانش آموختگان رشته مطالعات ترجمه بودند. نتایج به دست آمده بدین شرح است: آزمودنی ها بیش از همه به نمونه های ترجمه ای ناقض شروط ارتباط و شیوه بیان حساسیت نشان داده و رعایت آنها را در انتقال پیام متن مبدا و ارایه ترجمه ای متعادل و مطلوب موثر می دانند، اما نقض شرط کمیت را مانعی جدی در انتقال پیام متن مبدا و ارایه ترجمه ای متعادل و مطلوب محسوب نمی کنند.
بررسی برخی از حروف اضافه روسی بیانگر مناسبات سببی و مقایسه آنها با زبان روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، حروف اضافه زبان روسی بیانگر مناسبات سببی “благодаря”، “ из” ، “ из-за” ، “ от” ،” по” ، “ с”، به لحا ظ ساختار، نقش، معنا و چگونگی ترجمه آنها به زبان فارسی بررسی می شود. اشکال لغوی و معنایی این حروف اضافه به کمک فرهنگ های لغات و کتاب هاِی درسی مشخص شده است. اشکال لغوی، دستوری و صرفی حروف اضافه، دشواری های استفاده از آنها در عمل، تجزیه و تحلیل دلایلی که می تواند باعث بکارگیری نادرست کلمات شوند، مورد بررسی قرار گرفته و توصیه هایی نیز جهت به کار گیری صحیح این حروف اضافه در ترجمه شفاهی و کتبی از روسی به فارسی ارایه شده است. دراین تحقیق، توصیه هایی برای ترجمه و معادل های فارسی حروف اضافه پیش گفته به همراه مثال های بسیار برگرفته شده از آثار ادبی، کتاب های آموزش زبان روسی و دیگر متون این زبان، ارایه گردیده است.
خودکارآمدی معلمان انگلیسی در ایران:آیا مدرک تحصیلی و تجربه باعث تفاوت میشود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودکارآمدی معلمان به اعتقاد معلمان به تواناییشان در بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اشاره دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی روابط بین تجربه، مدرک تحصیلی و خودکارآمدی معلمان زبان انگلیسی بود. چهارصد و چهل و هفت معلمی که در این مطالعه شرکت کردند پرسش نامه ای را پر کردند که حاوی اطلاعات شخصی و مقیاس خودکارآمدی معلمان بود. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که معلمان با تجربه (با بیش از سه سال سابقه تدریس) در مقایسه با معلمان کم تجربه به طور معناداری از خودکارآمدی بالاتری در زمینه های کلی، مشارکت دانش آموزان، اداره کلاس، و استراتژی های آموزشی برخوردار بودند. در مقابل معلمانی که مدرک مرتبط با زبان انگلیسی داشتند به جز در مورد مشارکت دانش آموزان در سایر موارد از خودکارآمدی بالاتری نسبت به معلمانی که مدرک مرتبط نداشتند برخوردار نبودند. این یافته ها با توجه به سرچشمه های خودکارآمدی معلمان کم تجربه و با تجربه و نیز ماهیت برنامه های مرتبط با زبان انگلیسی در دانشگاه ها مورد بحث قرار می گیرد.
بررسی نحوی و معنایی فعل های ایستا در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل در دستور زبان به عنوان هستة گروه فعلی و عنصر عمده و اصلی است. این مقوله دستوری در زبان های مختلف دارای ویژگی های نحوی و معنایی خاصی است. در برخی نظریه های دستوری مانند دستور نقش و ارجاع، افعال را به طبقاتی تقسیم نموده اند. در این نظریه، افعال به پنج طبقه شامل ایستا، کنشی، پایا، لحظه ای و کنشی-پایا طبقه بندی شده اند. هدف ما در این تحقیق بررسی افعال ایستا در زبان فارسی است. افعال ایستا افعالی هستند که بیانگر کنش نبوده و بر خلاف فعل هایی که هنگام انجام گرفتن در هر مرحله نیازمند گذر زمان هستند، به مطلق زمان مربوط می شوند. این فعل ها از لحاظ زمانی نامحدود هستند، به عبارت دیگر نمود پایانی ندارند. با وجود اینکه این دسته از افعال لحظه ای نیستند و برای به انجام رسیدن، نیازمند گذر زمان هستند، قابلیت استمرار ندارند؛ چون یک فعل ایستا دارای مراحلی نیست که یکی پس از دیگری انجام گیرد. در این مقاله طبقه بندی افعال بر اساس نظام دستور نقش و ارجاع صورت می پذیرد و با استفاده از آزمون های نحوی و معنایی خاصی افعال ایستا از دیگر طبقات فعل متمایز شود و ویژگی های خاص این دسته از فعل های زبان فارسی را مشخص می شود و رفتار دستوری متفاوت این دسته از افعال با توجه به ویژگی های طبقه ای توجیه می شود.
درآمدی بر جاینام شناسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامهای جغرافیایی واژگانی هستند که در طول تاریخ برای نامیدن یک مکان ساخته شده و به کار رفته اند. بررسی این نامها از دیدگاه زبان شناسی تاریخی می تواند ما را در به دست آوردن آگاهیهای تاریخی از زبان و فرهنگ مردمان ساکن در آن ناحیه یاری دهد.
این مقاله، پس از تعریف جاینام، جاینام شناسی و رابطه آن با زبان شناسی تاریخی و ریشه شناسی را نشان می دهد. پس از آن به دسته بندی جاینامها پرداخته و در هر مورد مثالهایی به ویژه از استان همدان ارائه می کند. سپس روشی برای مطالعه جاینامها ارائه نموده و به تشریح منابع مورد استفاده در جاینام شناسی ایران و ضرورت تدوین فرهنگ جاینامها می پردازد.
معنای تلویحی گفتاری و نمود آن در ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن کریم بررسی موردی داستان حضرات یوسف و موسی (علیهما السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار درنظر دارد نظریه معنای تلویحی گفتاری زبانشناس و انسان شناس آمریکایی، گرایس (Grice) را در گفتگوهای شخصیت های داستان های حضرات یوسف و موسی (علیهماالسلام) و ترجمه های فارسی و انگلیسی آن در قرآن کریم موردیابی و تحلیل نماید. بدین منظور معنای تلویحی گفتاری در گفتگوهای این دو داستان در چهار ترجمه فارسی و چهار ترجمه انگلیسی از آیات مورد نظر مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. ابتدا موارد معنای تلویحی گفتاری که در بردارنده اصول کیفیت (quality) در گفتار، کمیت در گفتار (quantity)، حالت در گفتار (manner) و ربط در گفتار (relation)، در این داستان های قرآنی می باشد، ارایه و سپس ترجمه هایی از آنها بررسی می شود. با توجه به اینکه معانی تلویحی گفتاری در این گفتگوها به صورت ضمنی بیان می شوند، مترجمان با به کارگیری راهبردهای شفاف سازی ترجمه، باید آنها را تصریح کرده تا خواننده بتواند معنا و منظور نهفته در این جملات را به سادگی درک کند. راهبردهای شفاف سازی ترجمه به کار گرفته شده توسط مترجمان مورد نظر در این مقاله عبارتند از: استفاده از پاورقی، قلاب، کمانک و هیچ یک از این سه راهبرد.
بررسی افزایش و کاهش معنایی در ضرب المثل های زبان فارسی راحله گندمکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیندهای «افزایش و کاهش معنایی» که نخستین بار از سوی صفوی (1379: 247) معرفی شد، از جمله ابزارهای مناسب برای توجیه و تبیین بسیاری از پدیده های معنایی از جمله چگونگی شکل گیری معنی برخی ساخت ها و نحوه درک آنها از سوی شنونده است. عملکرد فعال این دو فرایند در مکالمات روزمره سخنگویان زبان باعث شده تا «افزایش و کاهش معنایی» به عنوان یکی از فرایندهای مهم معناشناختی و پدیده ای انکارناپذیر در مطالعه همزمانی و درزمانی معنی تلقی شود. چگونگی عملکرد این فرایند و کارایی آن را در مورد ده ضرب المثل مطرح و مصطلح در زبان فارسی با استناد به «امثال و حکم» دهخدا (1376) و «کتاب کوچه» شاملو (1377) بررسی کردیم. آنچه از نتایج این ارزیابی به دست آمد حاکی از کارآمد بودن فرایندهای افزایش و کاهش معنایی در توجیه و تبیین چگونگی شکل گیری معنی ضرب المثل های زبان فارسی است.
گسترش واژگانی و ساختاری زبان نوشتاری دانشآموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درباره بررسی تأثیر متغیر طبقه اجتماعی در گسترش واژگانی و ساختاری زبان نوشتاری دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر مشهد است. در این مقاله، در چارچوب نظریه بازیل برنشتاین که به بررسی تأثیر متغیر طبقه اجتماعی بر روی گونه زبانی دانش آموزان مقطع ابتدایی و کاربرد تعدادی از مقوله های دستوری شامل : تعداد واژه ، اسم ،... می پردازد، پرداخته شد تا به سؤالات تحقیق پاسخ داده شود. برنشتاین (1975) در نظریه خود دوگونه زبانی محدود و گسترده را که متأثر از ساختارهای اجتماعی متفاوتند مطرح می کند و به مفهوم کنترل اجتماعی ، نقش انواع خانواده ، توزیع طبقاتی متغیر توالی های پایانی ، توالی های خود محور و جامعه محور در کاربرد دو گونه زبانی محدود و گسترده اشاره می کند. نتیجه به دست آمده از مقاله حاضر نشان می دهد که تفاوت های طبقاتی و ساختارهای اجتماعی می توانند به عنوان عاملی مهم برای تمایز نوع گونه زبانی و در نهایت میزان مهارت دانش آموزان مقطع ابتدایی در به کارگیری زبان باشد.
چند مفهوم بنیادی در زبانشناسی معاصر: تحلیل از دیدگاه دستور گشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بعضی از مفاهیم بنیادی زبانشناسی معاصر از دیدگاه دستور گشتاری را مورد بحث قرار داده و سعی کرده ایم که سوء تفاهم های غیرعلمی موجود در مورد این مفاهیم را روشن نماییم. بعد از مقدمه ای کوتاه در زمینه نظرات چامسکی در مورد مطالعه زبان و ذهن، در فصل دوم سعی کرده ایم روشن کنیم که چرا به قول چامسکی زبان آیینه ای از ذهن انسان باید تلقی شود. در این زمینه سه تئوری مربوط به هم در مورد زبان را مورد بررسی و تحلیل قرار داده ایم: الف) تئوری در مورد ساختار زبان ب) تئوری در مورد فراگیری زبان و ج) تئوری در مورد کاربرد زبان. در فصل سوم روشن ساخته ایم که مفاهیمی نظیر "درست"، "قابل پذیرش"، "خلاف قاعده از نظر کاربرد" و "بدساخت از نظر معنایی" را نباید با مفهوم توصیفی "دستوری" اشتباه کرد. در فصل چهارم سعی کرده ایم به این سوال مهم پاسخ دهیم که چرا فراگیری زبان فعالیتی خلاق و قاعده مند بوده و چرا وظیفه یک زبانشناس در تدوین دستور یک زبان در واقع فرض مجموعه محدودی قواعد واجی، صرفی، نحوی و معنایی است که مجموعه بی نهایتی از جملات خوش ساخت زبان را می تواند تولید نماید. در فصل پنجم اشاره کرده ایم که زبانشناسی باید مجموعه مناسبی از داده های زبانی را در زمینه خوش ساختی گردآوری نموده و در عین حال سعی نماید که فرضیه جامعی را در مورد اصول حاکم بر زبان ارایه نماید.
زبان در گفتمان طنز احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد ویژه زبان، همان عنصری است که متن ادبی را از غیر ادبی متمایز می سازد و آن را از سطح زبان عادّی فراتر می برد. هر شاعری متناسب با توانایی خود، زبان خاصّی دارد که او را از دیگر شاعران متمایز می سازد. در گفتمان کاوی شعر باید ویژگیهای این زبان شعری را شناخت تا به تحلیلی صحیح از افکار، اندیشه ها وتجربه شاعر دست یافت؛ زیرا تجربه شعری معادل همان تجربه بشری است که به زبان شعر سروده شده است. مهمترین ویژگی شعر احمد مطر، زبان خاص اوست که دارای طنزی تلخ با واژگانی ساده و به دور از ابهام و غموض است. زبانی که نشان دهنده تجربه تلخ زندگی شاعر است که قالب شعر نو یا آزاد را برای بیان آن انتخاب کرده است.
نقش حافظه در فرایند یادگیری زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلاسفه جزء اولین کسانی بودند که به حافظه توجه نمودند و سعی در کشف ویژگی ها و ارائه مفهومی روشن از آن داشتند. نگاه فلسفی صرف‘ پاسخگوی سایر سؤالات بشر در خصوص توانایی های حافظه در امور مختلف نبود. از این رو‘ روانشناسی با هدف بررسی دنیای ذهنی انسان ازدرون فلسفه زاده شد و تلاش کرد تا جایگاه حافظه را در فرایند یادگیری‘ بررسی و تبیین کند. بسیاری از شناخت علمی انسان از حافظه خود‘ مبتنی بر یافته های یک قرن و نیم پیش است. در دهه های اخیر ‘ بعداز گذر از مکتب رفتارگرایی و پیدایش مکتب شناخت گرایی‘ تحول عظیمی در شناخت انسان از عملکرد حافظه به هنگام یادگیری ایجاد شد. در پی تحقیقات فراوان‘ بخش های مختلف مغز و حافظه ‘ مانند حافظه کوتا مدت‘ حافظه کاری‘ حافظه بلند مدت‘ حافظه معنایی که ارتباط تنگاتنگی با فرایند یادگیری زبان خارجی دارند‘ شناسایی شدند. در این مقاله‘ نقش حافظه درفرایند یادگیری زبان خارجی بررسی می شود.