فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
غنای محتوایی عناصر ساختاری و تزیینی بقاع متبرکه و امامزادگان، واجد اهمیت به سزایی از منظر رویکرد های معناکاوانه همچون روش آیکونوگرافی می باشد. بی تردید در بنای اماکن مقدس بکارگیری نقوش هندسی و دیگر آرایه های تزیینی در کنار کتیبه نگاری ها در ارتباط با مسأله ایمانی هنرمند مسلمان، امری اتفاقی نبوده و از این رو زمینه مهمی را در وادی تحلیل و تفسیر رقم خواهد زد. در پژوهش حاضر با توجه به قابلیت ها و ظرفیت های معناکاوانه روش آیکونوگرافی به بررسی نقوش هندسی و کتیبه در خاتم موجود در موزه حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) متعلق به دوره قاجار خواهد پرداخت. این مطالعه بر دو پویه توصیف و تحلیل آیکونوگرافیک استوار است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که، هنرمند خاتم کار عهد قاجار در طراحی و گزینش اجزای طرح در تلاشی آگانه کوشیده است باوری های شیعی را با زبان رمزی به تصویر کشیده و ثبت نماید. به نظر می رسد در جهت نیل بدین منظور نقوش هندسی و کتیبه نگاری به طور مکمل و معنادار به کار گرفته شده باشد.
چیدمان آیکونولوژی: بازنمود زحل و باورهای مربوط به آن در نگاره ها
حوزه های تخصصی:
این مقاله با به کارگیری روش بینارشته ای آیکون نگاری- آیکونشناسی در مطالعات تاریخ طبیعی، فلسفه، نجوم، دین و هنر در پی ارائهی چگونگی کاربردی کردن روش شناسی های علمی و جهانی در هنر ایرانی- اسلامی است. در این راستا موضوع تاثیر و تاثر زحل را در باورهای تاریخ فرهنگی ایران و بازنمایی آن در نگاره های هنری ایرانی- اسلامی که خود از طریق درک و دریافت جهان بینی سنتی اصل انطباق جهان کبیر و صغیر قابل فهم می شود، برگزیده ایم. سعی ما بر این است تا پس از بررسی تصویری صریح زحل در نگاره های آثار نجومی، با روش آیکون نگاری به طبقه بندی ویژگی های بازنمایی های مرتبط با آن بپردازیم و سپس در پیوند با منابع نوشتاری مرتبط با نجوم و تنجیم و منابع طبی در تبیین صفات و رفتارهای متاثر از زحل در جهان صغیر به بازنمایی های غیر صزیح زحل در برخی از نگاره ها از طریق آیکون شناسی تفسیری از آنها ارائه کنیم. در این راستا، پژوهش پانوفسکی، کلیبانسکی و زاکسل در باره زحل/ کیوان و مالیخولیا الگوی روش شناسی تحقیق در این مقاله قرار گرفته است. هدف از کاربست این روش می تواند ما را نه تنها به فهم مفاهیم کلیدی تاریخ علم و تاریخ فرهنگ رهنمون باشد، بلکه امکان روش شناسی تازه ای در ارتباط تاریخ ایده ها ی فرهنگی در پیوند با آیکون های تصویری در نگاره های هنری فراهم آورد و و ما را در فهم دقیق رابطهی میان ابژه های تاریخی و پدیده ها توانا میسازد.
بررسی نقوش حیوانی در آثار تمدن جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان در مسیر خلق می تواند دریافت هایش را برای بیان منظورهایش ترکیب یا تجزیه کند. نگرش نمادین به مخلوقات باعث شده است که هنرمندان ضمن رعایت جنبة واقع گرایی در نمادها، در آثار خود از نمادهای طبیعی نیز بهره ببرند؛ به طوری که متناسب با نیاز و نیات تصویر و محتوای مورد نظر، انواع نمادها با الهام از طبیعت و ویژگی هایی نزدیک به جهان مادی خلق و استفاده شدند. آثار منقوش، به عنوان نمادی از هنر ماندگار، همواره در دوران مختلف و در فرهنگ های بسیار، از گذشته تا اکنون مطرح بوده اند. در تمدن جیرفت نیز نقوش قابل بررسی بسیاری وجود دارد. با توجه به اینکه این نقوش شکل های متفاوت و متعدد دارند، این فرضیه ها مطرح می شود که پیدایش نقوش حیوانی تمدن جیرفت با محیط زندگی ساکنان آن تمدن پیوند دارد، محصول انگیزة آدمی در ثبت و انتقال دریافت ها و منبعث از طبیعت است و از سوی دیگر، تجسم پاره ای از باورها و اساطیر آن قوم است. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، فنون مشاهده و مطالعات کتابخانه ای کوشیدیم چگونگی تصویرگری نقوش حیوانی در تمدن جیرفت را بشناسیم.
نشانه هایی از اسطورة زایش در سنگ نگاره های نو یافتة تنگة بهرام چوبین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقة سیمره (شهرستان دره شهر) باوجود ارتفاعات کبیرکوه، از گذشته های دور تا کنون یکی از منابع غنی برای زیستن و تداوم حیات ساکنان بوده است. آثار فراوان برجای مانده از دوران مختلف تاریخی و فرهنگی گذشتگان، سندی بسیار محکم برای اثبات چنین ادعایی است. نگارندگان که برای بررسی آثار برجای مانده از دورة ساسانیان به تنگة بهرام چوبین رفته بودند، متوجه نگاره های صخره ای برجای مانده ای در این مکان شدند که قدیمی تر از آثار ساسانی این منطقه به نظر می رسیدند. بی گمان، این نگاره ها یادمان های مردمان ساکن در این منطقه بودند. این نگاره ها با توجه به شواهد، چرا و مسائل مربوط به دامداری و یا ارتباط بین انسان و حیوان (بز کوهی) را به ذهن منتقل می کنند. سؤالات اصلی پژوهش عبارت اند از:
- این سنگ نگاره ها به چه دورة تاریخی تعلق دارند؟
- آیا این نقوش علاوه بر مباحث مربوط به گذران معیشت، بیان کنندة اندیشه ای اساطیری در این سرزمین هستند؟
فرضیة پژوهش این است که قدمت این سنگ نگاره ها به هزارة اول ق.م برمی گردد و فراوانی نقش بز کوهی در سایر آثار موزه ای این منطقه، وجود یک اندیشة اساطیری به نام «اسطورة زایش» را در فرهنگ و هنر این مردمان نشان می دهد. مطالعات نشان می دهند که این سنگ نگاره ها به احتمال فراوان به هزارة اول ق.م متعلق هستند و در این هزاره، اسطورة زایش
براساس شواهد و مدارک، در آثار برجای مانده از آن ها نمود یافته است. این پژوهش را با روش توصیفی و تحلیلی و جمع آوری اطلاعات با مطالعات میدانی و کتابخانه ای انجام داده ایم.
مطالعه تطبیقی نمادهای مقاومت در نشانه های دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سنگ نگاره های باستانی اسبقته یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران شاهراه تمدن های باستانی و مهد فرهنگ های قبل تاریخ، هزاران راز نهفته در خود پنهان کرده است. در این میان، سنگ نگاره ها از نو یافته ترین هنرهای ایران هستند که در نقاط مختلف ایران پراکنده اند و هریک نشان و کلامی از دنیای باستان دارند. در این پژوهش، سنگ نگاره های اسبقته (هسبخته) را انتخاب و بررسی کردیم. این آثار که در روستای شواز استان یزد قرار دارند، ازلحاظ قدمت و تنوع نقوش قابل بررسی هستند و نوع بینش و آداب زندگی انسان در آن دوران را نشان می دهند. این مقاله را با روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، مشاهده و مصاحبه انجام دادیم. با بررسی انواع نقوش حکاکی شده در این منطقه، با نمادهای باروری و زایش (بز کوهی و قوچ)، نمادهای مهرپرستی (چلیپا و حلقه مهر)، نماد جهت نما و نقوش حیوانی، انسانی و گیاهی مواجه می شویم که قدمت زیاد سکونت در این منطقه و اعتقادات و آیین های اولیه ساکنان را نشان می دهند.
تطبیق نشانه- معناشناسی تصاویر دوزخ (در نگاره های معراج نامه شاهرخی و آثار دُره از کمدی الهی دانته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی گُذرا به آثار نگارین معراج نامه شاهرخی (840 ه.ق) و تصویرسازی های کمدی الهی به ویژه در بخش دوزخ توسط گوستاو دُره (1870م) در می یابیم که این تصاویر شباهت های بی نظیری با هم دارند.کمدی الهی دانته که بزرگ ترین اثر ادبی اروپا در قرون وسطی (1300م/699 ه.ق) است و معراج نامه (شرحی که به صورت نثر درباره پدیده معراج پیامبر اکرم (ص) نوشته شده) به عنوان دو الگوی سفر معنوی و روحانی به عوالم پس از مرگ آدمی، برخاسته از باورهای قومی و دینی در دو فرهنگ غرب و شرق است. صرف نظر از ارجاعات تاریخی (از طریق ممسیس) و بینامتنی موجود در خلق تصاویر دو اثر مذکور که بازگو کننده مراحل گُذار و چگونگی رخدادها در این گونه آثار هستند، می توان گفت این مقاله سعی در بررسی تطبیقی این تصاویر در حوزة نشانه - معناشناسی دارد تا از این طریق با تحلیل نشانه شناختی (ساختارگرا) و تقابل های بنیادین معناشناختی در نظام های تصویری مشابه به شناخت و کشف دلالت های مشترک معنایی در آنها پرداخته و همچنین نقش پویاتری در درک مفاهیم عمیق درونی آنها ایفا کند.
بنابراین از مهم ترین اهداف این پژوهش علاوه بر موارد فوق، شناخت و کشف نظام های تصویری مشابه در این دو نسخه از طریق تجزیه و تحلیل ساختارهای ژرف است که مقوله های معناشناسی بنیادین در آن مطرح می شود و سپس خوانش مشابه و توجه به دلالت پردازی آنها. این مطالعه به ما اجازه می دهد علاوه بر شناخت بهتر ساختارهای ژرف در نظام های تصویری مشابه میزان همگرایی و ارتباط این نظام ها نیز شناسایی و معلوم شود . پس از تطبیـق تصاویر با نمونه هایی عالی از دو متن همچون مجازات دروغ گویان و متکبران در معراج نامه شاهرخی و شکنجه فریب کاران و دزدان در کمدی الهی مواجه شدیم که دارای قطب های متقابل با دلالت پردازی های مشابهی هستند که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
بررسی نقش مایه گل لوتوس در هنر مصر، ایران و هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ویژگی های نقشمایه گل لوتوس، جنبه تقدس آن در تمدن های ایران، هند و مصر، سیر تحول لوتوس در سه تمدن نامبرده و اسطوره های این سه تمدن را بررسی کرده است که نماد نیلوفرین دارند. در هر تمدن، این گل ویژگی خاص اسطوره ها و ایزدانی است که به گونه ای در تصویرها به صورت لوتوس متجلی شد هاند. لوتوس نمادی از ایزدانی چون اهورامزدا، آناهیتا و مهر در تمدن ایران؛ لاکشمی، ویشنو، برهما و بودا در تمدن هند و رع، هوروس، نفرتوم و آزیریس در تمدن مصر باستان است. زندگی در آب و حالت خاصی که در روییدن این گل وجود دارد، همچنین وجود ایزدانی در کنار لوتوس که قابل ستایش افراد بوده اند، به گونه ای سبب تقدس این گل شده است. روش انجام این تحقیق از طریق روش های توصیفی، تاریخی و در مواردی مقایس های صورت گرفته است. روش گردآوری اطلاعات نیز از طریق روش کتابخانه ای و با تکیه بر مراجع و منابع مکتوب و موجود انجام گرفته است. به نظر می رسد، این گل از مصر به ایران و آ نگاه به هند رفته و به مرور حالت بومی به خود گرفته است. با توجه به بررسی های انجام شده، می توان لوتوس را نماد نجابت، رشد معنوی، کمال و چرخه تولد و رشد انسان نامید.
چندسویگی معناییِ آتش در معراج نامه تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معراج نامه تیموری، از نسخه های خطیِ ارزشمند و از منابع تصویریِ مهم برای فهم هنر دینیِ اسلامی است. عقاید، بینش و ایدئولوژیِ پدیدآورندگانِ این اثر به خوبی در آن متجلّی شده است. وفورِ شعله های آتشین در نظام های نشانه ایِ تصویریِ این معراج نامه و اطلاقِ آن ها به چندین مدلولِ متفاوت و حتی گاهی متقابل، نگاره های معراج نامه تیموری را بیش از پیش متمایز کرده است. این مقاله، با تطبیقِ این عناصر درون متنی، به مطالعه مفاهیم مختلف آتش و چگونگی تغییر کارکرد معناییِ آن در این معراج نامه پرداخته است و سعی دارد علاوه بر بررسیِ پیوند میان نار و نور در این نسخه، مراتب مختلف آتش در آن را نیز با بینش اسلامیِ نگارگر تیموری مطابقت دهد. همچنین معانیِ ضمنیِ متفاوتِ آتش در این نسخه خطیِ مصوّر، مسلماً نگارگر تیموری را وادار کرده است فرم و شکل آن را از نظر بصری تغییر بدهد. این پژوهش به مطالعه این مهمْ نیز خواهد پرداخت.
مضامین اساطیری و نمادهای آیینی در نگاره های سقانفارهای بابل (مطالعه موردی: سقانفارهای کیجاتکیه، شیاده، کبودکلا، کبریاکلا، چمازکلا)
حوزه های تخصصی:
مازندران سرزمینی است که از جمله خاستگاه های اولیه شیعیان علوی می باشد و نیز بناهای ارزشمند ایرانی ـ اسلامی را در خود به یادگار دارد و از این منظر شُهره گشته است. سَقانِفارها گونه ای از معماری بومی و مذهبی منطقه شمالی دریای مازندران می باشند که پس از مسجد، در کنار تکیه از اهمیت و اعتبار فرهنگی تاریخی برخوردار می باشند. بیشتر این بناهای مذهبی در دوره قاجار تصویرگری شده اند. این پژوهش با توجه به ماهیت آن؛ به بررسی و شناختِ مضامین نمادهای آیینی و نقوش به کار رفته در سقف های پنج سقانفار بابل (شامل: کیجا تکیه، شیاده، کبودکلا، چمازکلا، کبریا کلا)پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که این نقوش از دو منبع مهم دینی و اسطوره ای نشأت می گیرند و از تصویرگری برای انتقال و ثبت آموزه های دینی و مضامین اسطوره ای- آفرینش انسان؛ نقوش خیالی از نخستین پیش نمونه های گیتی، نخستین زوج انسانی (مشی و مشیانه)، تقسیم بندی مضامین خیر و شر (اورمزدی و اهریمنی)، ضحاک مار دوش، نبرد رستم و دیوسفید، اژدها و پهلوان اژدهاکش و نیز صور فلکی- بهره گرفته اند. این نقوش اگر چه از مضامین اعتقادی قبل از اسلام نشأت می گیرد اما در حال حاضر فقط ازجنبه موتیفی و تزیینی در هنر اسلامی برخوردار می باشند.
مطالعه نمادشناسانه و تطبیقی عناصر نقوش منسوجات ساسانی و صفوی
حوزه های تخصصی:
هنر دوران ساسانی به عنوان چکیده ای از هنر تمامی اعصار ایران به شمار می رود. بیشترین مشخصه هنر ساسانی، نقوش تزئینی آن است و یکی از تجلیات این نقوش در منسوجات ساسانی است که تأثیر عمیقی بر هنر ادوار و ملل مختلف تاریخ گذاشت. در دوره صفویه نیز به علت حمایت حاکمان وقت، صنعت نساجی به ویژه قالی بافی از پیشرفت چشمگیری برخوردار بوده است. قالی های سده دهم هجری در زمره باشکوه ترین نمونه های باقیمانده آن دوره است. بیشتر شهرهای صفوی پیشرفت قابل توجهی در پارچه بافی داشته اند. شماری از مستشرقان، بهترین منسوجات را متعلق به کاشان دانسته اند. در تحقیق حاضر، به رمز و ماهیت نمادشناسانه نقوش پرداخته شد. رمز یا نماد، بیانی ادراکی و مشهود است که باید جایگزین چیزی مخفی و مکتوم شود و این ماهیت در نقوش هر دو دوره کاملاً قابل مشاهده است. در این مقاله، با استفاده از روش های تاریخی، توصیفی و تطبیقی، عناصر نقوش منسوجات ساسانی با توجه به کیفیات فرمی و محتوایی آنها، در منسوجات دوره صفوی به عنوان دوران درخشان فرهنگ و هنر ایران و دوره اوج درخشش هنر پارچه بافی ، ردیابی شده است.
در انتها این پژوهش به بررسی علمی و نمادشناسانه و تطبیقی نقوش منسوجات در دوره پرداخته و با ذکر مقایسه عناصر با یکدیگر، به تاثیر پذیری عصر صفوی از این نقوش اشاره کرده است. نتیجه ای که در این نوشته حاصل شده آن است که بیشتر نقوشی که به عنوان نقوش تزیینی در پارچه های صفوی مورداستفاده قرار گرفته اند همان اشکال ساسانی اند که با کیفیت فرمی و محتوایی متفاوتی به کار رفته اند.
تجلی نمادهای رنگی در آیینه هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنرهای بصری در اسلام مانند دیگر هنرهای تصویری، ساختار و مبانی خاص خود را دارند. این اصول را در ماهیت کلی آموزه های اسلامی می توان یافت و در جوهره وجود معنوی رنگ ها مشاهده کرد. فرم ها و رنگ ها دربردارنده پیام هایی از دنیای ماوراء هستند. رنگ به فرم (شکل) و ترکیب های ساختاری آن کمال می بخشد و بدان نیرو می دهد. می توان گفت جوهر اصلی رنگ، انعکاسی از عالم خیال است که به واقعیت های عالم برون وفادار نیستند. بر همین مبنا سعی شده است، معانی رنگ ها و دیدگاه های اسلامی و نظری درباره رنگ مطرح شود تا با شناخت بیشتر از رنگ به منظور طراحی و سازماندهی آثار هنری با موضوع دینی در راستای بیان معنوی بهتر بتوان استفاده کرد. هدف اصلی این است که نمادپردازی برخی رنگ ها در آیینه نگرش اسلامی از دیدگاه قرآن و احادیث و چند تن از اندیشمندان مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد و نتیجه کلی آن (معناشناسی رنگ ها) از طریق روش توصیفی با دیدگاه های متنوعی بازگو شود. در هنرهای سایر ادیان، یک یا دو رنگ بیشتر از سایر رنگ ها مورد توجه کتب و اندیشه مکتب بر اساس تفکر خاص خود مورد نظر بوده است. حال آنکه طی بررسی های انجام شده در قرآن، احادیث و نظریه اندیشمندان مسلمان نیز دو رنگ از جمله سبز و سفید و بعد از آن ها به سیاه بیشتر از سایر رنگ ها توجه شده و بر اهمیت آن تأکید شده است. ارتباط نور و رنگ مبحث مهمی است. بین رنگ و نور در هنر اسلامی از لحاظ جلوه نمادین ارتباط تنگاتنگی وجود دارد؛ بدین سبب معانی این رنگ ها و نمادهای آن مورد مطالعه قرار گرفته است. در هنر اسلامی معانی رنگی نه تنها به مفهوم ابژکتیو (بیرونی) از جمال مطلوب، بلکه به روندهای سوبژکتیو (درونی) و روانشناختی درک زیبایی هم مرتبط است. در مجموع، هنر اسلامی زبان حقیقی خود را در نشانه ها و نمادها عرضه می کند. هر یک از نمادهای رنگی، خود گویای بخشی از عرفان دینی و مذهبی است که ندادهنده شهود باطنی از درک نامحسوس عوالم غیرجسمانی است.