غلامحسین کریمی دوستان

غلامحسین کریمی دوستان

رتبه علمی: استاد تمام زبان شناسی دانشگاه تهران
پست الکترونیکی: gh5karimi@ut.ac.ir
وب سایت شخصی: https://rtis2.ut.ac.ir/cv/gh5karimi/

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۰ مورد.
۱.

متغیرهای مؤثر در ظهور / عدم ظهور «را» در گفتار فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنی شناسی نشانه مفعولی «را» مشخصه های معنایی مفعول مشخصه های معنایی فعل تأثیر پذیری زبان فارسی معیار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۶۰
در پژوهشِ توصیفی-تحلیلی حاضر این پرسش مطرح است که وجود چه متغیرهایی سبب ظهور یا عدم ظهور «را» در گفتار گویشوران زبان فارسیِ معیار است. بنابراین، جمله هایی تک مفعولی مطابقِ شم زبانی نگارندگان تولید شد تا براساس آن ها متغیرهایِ مشخصه های معناییِ مفعول، مشخصه های معناییِ فعل، و تأثیرپذیری مفعول از فعل با استفاده از رویکردهای آیسن (Aissen, 2003)، نَس (Nass, 2004)، روستین (Rothstein, 2008a; Rothstein, 2008b)، وُن هویزینگر (Von Heusinger, 2008)، و بیورز (Beavers, 2011) توصیف و تحلیل شوند. در زبان فارسی معیار، نه تنها جان داری گروه اسمی مفعول مستقیم، بلکه معرفگی و مشخص بودن آن نیز در ظهور و عدم ظهور «را» نقش دارد، به گونه ای که مفعول مستقیم جان دار و معرفه با «را» نمایان می شود. بنابراین، پیوستار معرفگی و جان داری همواره معنادار نیست و جمله هایی وجود دارد که آن را نقض می کند. بنابراین، یافته های نگارندگان کاملاً همسو با یافته های آیسن (Aissen, 2003) نیست. یافته های مقاله حاضر هم راستا با نَس (Nass, 2004) نشان داد با کاهش میزان تغییر در موجودیت، میزان تأثیرپذیری نیز کمتر می شود و «را» باید در ساختار جمله حضور داشته باشد، ولی حضور مفعول مؤثر و متأثر در جایگاه نحوی مفعول تاثیری در امکان ظهور و عدم ظهور «را» ندارد. طبقه بندی وُن هویزینگر (Von Heusinger, 2008) نیز نمی تواند دلیل ظهور و یا عدم ظهور «را» را تبیین کند، زیرا افعالی وجود دارند که  مفعولشان هم با «را» و هم بدون آن نمایان می شود. طبقه بندی بیورز (Beavers, 2011) نیز ظهور و عدم ظهور «را» را نمی تواند تبیی ن کند، زیرا حتی افعال یک گروه نیز گاهی رفتار های متفاوتی در پذیرش «را» نشان می دهند. همچنین، هر چه تأثیرپذیری مفعول از فعل کمتر باشد، امکان تظاهر آشکار «را» بیشتر می شود.
۲.

نقشه جای نواختی فضای واکه ای در قشر شنوایی مغز(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۵۴
ویژه سپاری مراحل مختلف فرآیند پردازش داده های صوتی و به خصوص ادراک واجی یکی از موضوعات پژوهشی بحث برانگیز در حوزه مطالعات زبانشناسی عصبی بوده است. در این میان دو ناحیه از قشر شنوایی یعنی قشر شنوایی اولیه و شکنج گیجگاهی فوقانی به عنوان محل پردازش های حسی و پردازش های مقدماتی شناختی اهمیت ویژه ای دارند. هدف پژوهش حاضر کشف همبسته های مکانی پردازش واکه های موجود در نظام واکه ای زبان فارسی و بهره برداری از آنها جهت پرده برداشتن از محتوای فرآیند پردازشی صوتی در هر یک از این دو ناحیه از قشر شنوایی مغز است. در این مطالعه از 18 نفر از گویشوران زبان فارسی خواسته شد تا به توالی هایی از واکه های ساده زبان فارسی با ترتیب تصادفی گوش کنند و همزمان پاسخ دستگاه عصبی آنان به شنیدن این واکه ها با استفاده از روش الکتروانسفالوگرافی ثبت شد. سپس پتانسیل های وابسته به رخداد متناظر با پردازش هر واکه در قشر شنوایی اولیه مغز آنان با استفاده از روش دوقطبی های جریان معادل منشایابی و رابطه مختصات منشا هر یک از واکه های مذکور در دستگاهی سه بعدی از یک سو با مشخصات طیفی صوت شناختی و از سوی دیگر با ارزش های دو مشخصه انتزاعی واجی «محل تولید» و «ارتفاع زبان» سنجیده شد. بررسی و تحلیل نتایج به دست آمده از این آزمایش نشان می دهد برخلاف تحلیل های سابق، قشر شنوایی اولیه مغز به پردازش حسی اختصاص ندارد و بخشی از فرآیند پردازش شناختی مبتنی بر مشخصه های انتزاعی تولیدی در همین ناحیه و قبل از انتقال بار پردازشی به شکنج گیجگاهی فوقانی آغاز می شود.
۳.

پیکره ساخت های فعل سبک زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان فارسی منابع داده ای پیکره زبانی ساخت های فعل سبک پردازش زبان طبیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴ تعداد دانلود : ۱۷۸
پیکره زبانی مجموعه ای بزرگ از داده های زبانی مبتنی بر کاربرد سخنوران زبان هاست که الگوهای واقعی کاربرد زبانی را در اختیار پژوهشگران قرار می دهند. برتری پیکره ها در مقایسه با سایر منابع داده ای علاوه بر حجم زیاد داده ، ایجاد امکان به کارگیری رایانه در بررسی های زبانی است. مقاله حاضر به معرفی اولین پیکره ساخت های فعل سبک زبان فارسی می پردازد. آشنایی با ماهیت این ساخت ها و دسترسی به فهرستی از آن ها، علاوه بر اهمیت نظری به لحاظ کاربردی نیزحائز اهمیت است. این یافته ها در حوزه بررسی های هوش مصنوعی مرتبط با پردازش زبان های طبیعی، ترجمه ماشینی، آموزش زبان فارسی، دستورنویسی و فرهنگ نگاری کاربرد می یابد. پیکره هدف این پژوهش «پیکره زبانی ساخت های فعل سبک زبان فارسی» یا  LCP نام دارد. برای ایجاد آن پیکره تک زبانه پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات (بی جن خان، 1397) که حاوی 950000 فایل متنی است، به عنوان پیکره مبنا برگزیده شد. ساخت های فعلی مرکب مربوط به 21 فعل سبک زایای زبان فارسی از آن استخراج شده است و پس از برچسب زنی در چارچوب صرف توزیعی (Halle & Marantz, 1993; Marantz, 2013) در قالب پیکره ای مشتمل بر بیش از 6000 ساخت فعل سبک در بیش از 2000000 بافت زبانی ارائه شده است که در بیش از 200000 بافت زبانی ارائه شده اند. مقایسه تعداد فعل های واژگانی زبان فارسی با تعداد ساخت های فعل سبک موجود در پیکره حاضر، بدیهی ترین عاملی است که وجود چنین پیکره ای در میان منابع زبان فارسی را ضرورت می بخشد. از سوی دیگر، ماهیت این پیکره، یعنی نمایش ساخت های فعل سبک در بافت های زبانی متفاوت، می تواند به پژوهشگران در یافتن پاسخ پرسش های موجود در رابطه با این ساخت ها، رد یا تأیید فرضیه ها و طرح نظریه های جدید کمک کند.
۴.

تعیین معانی فعل «زدن»: تحلیل الگوهای پیکره ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل الگوهای پیکره ای فعل سبک پیکره زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۲۲
تحلیل الگوهای پیکره ای، روشی برای بررسی معنا و قالبِ افعال در زبان است که در بررسی زبان های گوناگونی مانند انگلیسی، اسپانیایی و ایتالیایی به کار رفته است. از آن جایی که در زبان فارسی از ساخت افعال سبک، استفاده گسترده ای می شود، در پژوهش حاضر کاربرد این روش در زبان فارسی و در مورد فعل «زدن»- یکی از پربسامدترین فعل های سبک زبان فارسی- مورد بررسی قرار گرفته است. از این رو، با استفاده از داده های مستخرج از پیکره زبان فارسی بیجن خان، در مرحله نخست، فهرستی از پایه هایی که همراه فعل سبک «زدن» به کار می روند، در پیکره تهیه گردید. سپس، روش تحلیل الگوهای پیکره ای بر روی این پایه ها به کار برده شد. با استفاده از 600 کاربرد ساختاری متفاوت و در حدود 500 معنای مختص به آن ها، چهار کاربرد برای فعل زدن از یک دیگر تمیز داده شد. در نتیجه در این مقاله، افزون بر کاربرد «زدن» به عنوان فعل سنگین و فعل سبک، دو کاربرد جدید در داده های به دست آمده از پیکره زبانی معرفی می گردد: نخست، [نوع معنایی] + فعل سبک «زدن»؛ و دوم، عبارت فعلی حاوی فعل سبک «زدن» که یک چارچوب معنایی را تشکیل می دهد و با افزوده شدن یک جزء معنایی متغیر، که معمولاً یک صفت است، معنای آن کامل می شود.
۵.

مجهول سازی محمول های سببی ساختواژی در ترکی آذری (گونه سریش آباد قروه): انفصال مسبب از رویداد سبب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترکی آذری ساختار رویدادی ساخت سببی جهت مجهول موضوع بیرونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷ تعداد دانلود : ۱۵۵
یکی از مباحث نظری مورد مناقشه درخصوص ساختار رویدادی محمول های فعلی، تعلّق یا عدم تعلّق موضوع بیرونی به ساختار رویدادی محمول است. به طور مشخّص، پرسش پژوهش حاضر این است که آیا موضوع بیرونی یک محمول فعلی به وسیله آن فعل به ساختار رویدادی معرّفی می شود یا اینکه موضوع بیرونی از ساختار رویدادی فعل جدا است و با هسته ای دیگر به ساختار رویدادی ملحق می شود. به منظور تعیین جایگاه ادغام موضوع بیرونی و ماهیت هسته معرّف آن، ساخت های سببی ساختواژی و تعامل آن ها با ساخت مجهول در زبان ترکی آذری شهر سریش آباد بررسی شده است. بررسی داده ها نشان می دهد که فعل های سببی ساختواژی که حاصل افزوده شدن وند سببی به صورت ضدّ سببی هستند، می توانند در ساختار مجهول شرکت کنند. صورت فعل سببی در ساخت مجهول نشان می دهد که وند سببی ساز و وند جهت (مجهول ساز) هردو به صورت هم زمان روی فعل ظاهر می شوند. تحلیل داده های آذری که مبتنی بر مجهول سازی فعل های سببی شرکت کننده در تناوب سببی است، به روشنی نشان می دهد که در بازنمایی ساختار رویدادی، هسته های سبب و جهت از هم مستقل و منفک هستند؛ و اینکه معرّف موضوع بیرونی به ساختار رویدادی، هسته جهت است.
۶.

نمود واژگانی در افعال مرکب مشتق از اسم در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نمود واژگانی کرانمندی فعل مرکب نحو مرحله نخست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۱۸
بررسی نمود واژگانی در افعال مرکب زبان فارسی یکی از موضوعات بحث برانگیز در سال های اخیر بوده است. در مطالعات این حوزه دو دیدگاه عمده به چشم می خورد: در برخی از آثار، «عنصر پیش فعل»، اعم از اسم، صفت، و گروه حرف اضافه ای عامل تعیین کننده ی کرانمندی فعل مرکب قلمداد شده، و در برخی دیگر، از نقش «فعل سبک» سخن به میان آمده است. هدف از پژوهش حاضر که به تحلیل «ویژگی های نمودی افعال مرکب مشتق از اسم» در زبان فارسی اختصاص دارد، بررسی نقش هر یک از اجزای فعل مرکب در ظهور و بروز ویژگی های نمودی آن است. در رسیدن به اهداف پژوهش، با استفاده از رویکرد «نحو مرحله ی نخست»، مقوله ی اسم بر حسب ساخت رویدادی که در خود واژگانی کرده، در قالب دو طبقه ی فرایندی و غایتمند طبقه بندی شده است. شواهد پژوهش نمایانگر آن است که کرانمندی در افعال مرکب مشتق از اسم رویدادی در زبان فارسی، اساساً تابعی از ساخت رویدادی عنصر پیش فعل آنهاست. از این رو، افعال مشتق از اسم فرایندی، ناکرانمندند، چرا که اسم فرایندی بر رویدادی دلالت دارد که فاقد نقطه ی پایانی است. در مقابل، افعال مرکب مشتق از اسم غایتمند، به اعتبار آن که اسم مذکور بر رویدادی دلالت دارد که مستلزم وجود یک نقطه ی پایانی است، از خوانشی کرانمند برخوردار خواهد بود. نتایج این پژوهش، از یکسو، نشان دهنده ی خنثی بودن فعل سبک در تعیین کرانمندی فعل مرکب است، و از سویی دیگر، برخلاف دیدگاهی است که در آن تمامی افعال مرکب مشتق از اسم رویدادی کرانمند انگاشته شده است.
۷.

ویژگی های درون مقوله ای 50 عبارت اصطلاحی زبان فارسی: مطالعه موردی بر روی دختران دبیرستان روشنگر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عبارات اصطلاحی ویژگی های درون مقوله ای زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۶ تعداد دانلود : ۴۱۶
یکی از عمده ترین موضوعاتی که در امر پردازش، درک، تولید، به کارگیری و آموزش عبارت های اصطلاحی امکان طرح می یابد، توصیف ویژگی های درون مقوله ای و تعیین رابطه و هم بستگی بین این ویژگی ها در عبارت های اصطلاحی است. پژوهش حاضر به بررسی ویژگی های درون مقوله ای 50 عبارت اصطلاحی زبان فارسی و توصیف آن ها و تعیین هم بستگی بین آن ها پرداخته است. شم زبانی گویشوران برای هر عبارت اصطلاحی از نظر متغیرهای آشنایی، مبهم بودن، شفافیت معنایی، مجازی بودن، انگیختگی، ملموس بودگی، بار عاطفی و اعتماد داشتن مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین توصیف های آن ها از معنی مجازی هر عبارت ارزیابی شد. نتایج نشان داد که عبارت های اصطلاحی مورد مطالعه دارای ویژگی های ذکرشده هستند و می توان آن ها را با استفاده از پیوستاری که یک قطب آن یکی از ویژگی های درون مقوله ای عبارت های اصطلاحی و قطب دیگر تقابل همان ویژگی است، طبقه بندی کرد . همچنین، آمار توصیفی نشان داد که عبارت های اصطلاحی مورد مطالعه، بیشتر مبهم، انگیخته، شفاف، مجازی و ملموس با بار عاطفی منفی ارزیابی شده اند. به علاوه ، نتایج نشان داد که بین آشنایی و شفافیت معنایی هم بستگی منفی وجود دارد. بین متغیر ملموس بودگی و شفافیت معنایی هم بستگی مثبت دیده می شود. همچنین، بین دانش با شفافیت معنایی و اعتماد داشتن هم بستگی منفی وجود دارد .
۸.

مفهوم پردازی اندام واژه «dam» در اصطلاح های استعاری کردی ملکشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان شناسی شناختی معناشناسی شناختی استعاره اندام واژه نگاشت کردی جنوبی کردی ملکشاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۰۸
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اصطلاح های استعاری کردی ملکشاهی بود که در آنها اندام واژه «dam»  به کار رفته است. کردی ملکشاهی، یکی از گونه های کردی جنوبی واقع در استان ایلام است. داده های پژوهش از گفتار سخنگویان گونه مذکور گردآوری شده است. در این پژوهش، بخشی از استعاره های رایج کردی ملکشاهی با تکیه بر مفهوم پردازی دو اندام واژه «دهان» و «صورت» در پرتو رویکرد شناختی، مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، بخش قابل ملاحظه ای از استعاره های مورد بررسی، ماهیتی ساختاری داشته اند. «جویدن»، «جنگ»، «فوران آتش» و «اسارت» از حوزه های مبدأ و «مباحثه»، «آزادی»، «بی اعتنایی»، «کتمان» و «غم» از حوزه های مقصد چنین استعاره هایی بوده اند. از نگاشت های صورت گرفته برای واژه «dam» در ساخت های استعاری مورد بررسی، می توان به «ظرف»، «آتش فشان»، «جاندار»، «قفس»، «احترام» و «ادعا» اشاره کرد. یافته ها همچنین نشان داده که «جنگ»، پربسامدترین حوزه مبدأ و «اعتنا»، پربسامدترین حوزه مقصد این استعاره ها بوده اند. علت تفاوت در فراوانی وقوع حوزه های مبدأ و مقصد، برخاسته از نگاشت های متفاوت و نو در حوزه های پربسامد بوده است. 
۹.

همسانی ساختاری بند و گروه حرف تعریف: حالت و مطابقه در ترکی آذری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترکی آذری تطابق گروه حرف تعریف ساختهای ملکی همسانی ساختاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۹
مقاله حاضر به بررسی حالت و مطابقه درون گروه حرف تعریف در ترکی آذری می پردازد. در ترکی آذری، بین هسته اسم (مملوک) و سازه مالک، در فرافکنی گروه حرف تعریف، نوعی همپراشی ساختواژی وجود دارد که از چند جهت مشابه مطابقه فعل و فاعل در فرافکنی گروه زمان/ متمم ساز است. این پژوهش ضمن برشمردن ویژگی های توصیفی این همپراشی، به تحلیل مطابقه هسته اسم و مالک در ترکی آذری، در چهارچوب نحو کمینه گرا، می پردازد. به طور مشخص، نتایج این پژوهش نشان می دهد که مطابقه هسته اسم (مملوک) با مالک، در گروه حرف تعریف ترکی آذری، مبتنی بر تبادل مشخصه های فای و حالت، در نتیجه رابطه تطابق، در همان پیکره بندی ساختاری است که مطابقه فعل با فاعل از آن بهره می گیرد. به این ترتیب، ضمن تایید فرضیه همسانی ساختاری فرافکن های گروه زمان و گروه حرف تعریف، استدلال خواهد شد که مطابقه و حالت در فرافکن های نحوی گوناگون از فرایندی واحد مشتق می شوند.
۱۰.

چندمعنایی فعل های «xesen» «انداختن» و «kæften» «افتادن» در کردی ایلامی از منظر معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چندمعنایی معناشناسی شناختی نظریه های شناختی کردی ایلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴ تعداد دانلود : ۱۷۶
پدیده چندمعنایی به ظرفیت واژه ها در برخورداری از معانی مختلف مربوط می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی چندمعنایی فعل « xesen » «انداختن»  و همچنین جفت لازم   « kæften » «افتادن» با بهره گیری از رویکرد معناشناسی شناختی است. رویکرد شناختی، زبان را به عنوان پدیده ای ذهنی معرفی می کند. جهت تحلیل چندمعنایی فعل « xesen » از نظریه های مقوله بندی، طرحواره های تصویری و استعاره در رویکرد شناختی بهره گرفته شده است. داده های پژوهش از طریق مشاهده، مصاحبه و ثبت و ضبط گفتار روزمره سخنگویان کردی ایلامی گردآوری شد. یافته ها نشان داد که فعل« xesen » علاوه بر قالب مرکزی «انداختن، فرونهادن»، قالب های معنایی «تقلیل دادن»، «تحقیر کردن»، «جابه جا کردن»، «قرار دادن» و «پرتاب کردن» را نیز داراست. یافته ها همچنین نشان داد که فعل « kæften »، جفت لازم تمام معانی فعل « xesen » نیست. سخنگویان بر اساس نگرشی که نسبت به پدیده ها دارند و همچنین با بهره گیری از تجربه های عینی خود، مفاهیم انتزاعی مربوط به این افعال را در قالب سه طرحواره حجمی، حرکتی و قدرتی، مفهوم سازی می کنند. با توجه به ماهیت معنایی فعل های  « xesen »  و « kæften » طرحواره های حرکتی، بسامد وقوع بالاتری دارد. چندمعنایی این دو فعل در کردی ایلامی پدیده ای نظام مند و قابل توضیح با بهره گیری از طرحواره های شناختی است. 
۱۱.

نمود واژگانی درگویش لکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نمود فعل نمود دستوری نمود واژگانی گویش لکی کرافت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴ تعداد دانلود : ۱۶۶
یکی از مقوله های معنا شناختی که در کنار سایر مقوله های دستوری متبلور شده در فعل (از قبیل وجه و زمان دستوری) دارای اهمیت بسزایی است، نمود فعل است. مقوله نمود را می توان نحوه نگریستن به فعل از لحاظ آغاز شدن، چگونگی تحقق، تداوم و یا پایان یافتن رویداد فعل دانست، در حالی که نمود دستوری معمولاً با عناصر تصریفی و غیرتصریفی در جمله بیان می شود، افعال حاوی نمود واژگانی بدون اخذ نشانه دستوری خاصی و با توجه به معنا و ویژگی های ذاتی فعل، چارچوب زمانی خاصی را به لحاظ شروع، چگونگی تحقق، ادامه و پایان رویداد نشان می دهند. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و با درنظر گرفتن ر ویکردهای نمودی و مدل های موجود در خصوص نمود، به بررسی و طبقه بندی انواع نمود واژگانی فعل در گویش لکی می پردازد و نشان می دهد که در چارچوب مدل کرافت ( 2012 ) گویش لکی دارای چهار گروه اصلی نمود واژگانی شامل ایستا، فعالیتی، غایتمند و حصولی و ده زیر گروه نمود واژگانی شامل ایستای گذرا، ایستای پایدار اکتسابی، ایستای پایدار ذاتی، فعالیتی مستقیم (جهت دار)، فعالیتی غیر مستقیم (چرخه ای)، غایتمند مستقیم (جهت دار)، غایتمند غیر مستقیم، حصولی بازگشتنی، حصولی غیربازگشتنی و حصولی دوره ای (چرخه ای) است.
۱۲.

مروری بر روش های اندازه گیری فهم متقابل بین کردی جنوبی و کردی میانی در دو پژوهش

کلید واژه ها: فهم متقابل کردی جنوبی و کردی میانی روش های اندازه گیری آزمون های عملکردی و نظرسنجی چندزبانگی پذیرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۲ تعداد دانلود : ۴۷۵
فهم متقابل به معنای آن است که شنونده ای از گونه زبانی (الف)، گفتار گوینده ای از گونه زبانی (ب) را بدون آموزش، بدون برخورد زبانی و بدون قصدی آگاهانه درک کند و برعکس. این میزان درک در اغلب موارد کامل نیست و یا از نوع متقارن/ دوسویه نیست و برای هر کدام از گونه های مورد بررسی، درجاتی دارد. زبان هایی که انتظار می رود دارای فهم پذیری باشند، زبان های مرتبط نزدیک یا گویش های متعلق به یک زبان هستند. در شرایطی که دو گویشور متعلق به دو گونه زبانی برای ارتباط با یکدیگر هر کدام از گونه زبانی خود استفاده کنند نه از زبانی میانجی، به این معناست که برقراری ارتباط زبانی آن ها در چارچوب اصل چندزبانگیِ پذیرا انجام گرفته است. مطالعات غیر ایرانی با استفاده از انواع آزمون ها و پرسشنامه ها میزان فهم متقابل بین زبان های مرتبط و گویش ها را به صورت تجربی بررسی کرده اند. این مقاله علاوه بر توصیف روش های رایج در این زمینه، مروری است بر روش های به کار رفته در پژوهش میرمکری و همکاران به عنوان نخستین پژوهش تحت نام «بررسی فهم متقابل بین گویش های کردی جنوبی و کردی میانی» در میان پژوهش های زبانی در ایران و معرفی روش های اندازه گیری فهم متقابل دو گویش اصلی کردی و جنبه های گوناگون آن است. مرور روش ها در پژوهش مذکور نشان می دهد پژوهش به لحاظ روش شناختی، کامل است و آزمون های بکار گرفته شده در آن دارای اعتبار علمی بوده و نتایج حاصل از آن در تطابق و تأیید دستاوردهای تحقیقات انجام شده حول محور موضوع فهم متقابل است.
۱۳.

هم نامی و نقش های مختلف تکواژ وابسته “-æ” در کردی ملکشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تکواژ -æ دستوری شدگی کردی جنوبی گونه ملکشاهی هم نامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۶۵
هم نامی پدیده ای است که در آن مقولات مختلف زبانی با نقش ها و معانی نامرتبط از صورت های آوایی و نوشتاری یکسان برخوردار هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش های مختلف تکواژ “-æ” در کردی ملکشاهی است. پیکره زبانی این پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته از سخنگویان کردی ملکشاهی به عنوان یکی از شهرستان های مرکزی استان ایلام گردآوری شد. برای بررسی نقش فرآیند دستوری شدگی در ایجاد هم نامی تکواژ “-æ” از اصول ارائه شده توسط هاپر (1996) و همچنین سازوکارهای معرفی شده هاینه و همکاران (1991) بهره گرفته می شود. یافته های مطالعه نشان داد که چند مقوله مستقل زبانی در کردی ملکشاهی به صورت تکواژ وابسته “-æ” بازنمایی می شوند. صورت مذکور ممکن است به عنوان پی بست، وند تصریفی و یا اشتقاقی در بافت های مختلف واقع شود. این تکواژ به عنوان وندی تصریفی با نقش «نشانه معرفه» به اسم یا گروه اسمی متصل می شود. تکواژ وابسته“-æ”  به صورت پی بستی و با نقش فعل ربطی و معین «است» نیز در کردی ملکشاهی به کار برده می شود. تکواژ “-æ” همچنین صورت الحاقی دو حرف اضافه مستقل «در» و «به» در گونه مذکور است که به برخی افعال به عنوان میزبان متصل می شود. علاوه بر این کارکردها، این تکواژ صورت دو پسوند اشتقاقی کردی ملکشاهی است که در تولید ساخت نام آوا و اسم به کار برده می شود. هر یک از نمودهای “-æ” در طول سازوکار دستوری شدگی تحت تأثیر تغییرات آوایی، ساختواژی ، نحوی و معنایی قرار گرفته اند و باعث ایجاد این هم نامی شده اند.
۱۴.

بررسی دستگاه واجی گویش لکی کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گویش لکی همخوان واکه ساختمان هجا خوشه همخوانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۲۶
پژوهش حاضر به بررسی و توصیف همخوان ها، واکه ها، ساختمان هجا و خوشه های همخوانی گویش لکی کوهدشت می پردازد. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. گردآوری داده های مورد مطالعه در این پژوهش به صورت میدانی با ضبط گفتار گویشورانی با محدوده سنی بین 30 -70 سال و با استفاده از منابع مکتوب و دانش زبانی یکی از نگارندگان صورت گرفته است که گویشور بومی است،. داده های این تحقیق براساس الفبای آوانویسی بین المللی IPA آوانگاری شده اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که دستگاه واجی این گویش دارای 27 همخوان است. فهرست واکه ای این گویش متشکل از 9 واکه ساده و شش واکه مرکب از منظر آواشناسی است. ساختمان هجا در این گویش به صورت C (C)V(C)(C) است، همچنین خوشه بیش از دو همخوان چه در جایگاه آغازی و چه در جایگاه پایانی هجا در این گویش وجود ندارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در این گویش و در ساخت های هجایی با یک همخوان در آغازه، همخوان های /L,ŋ,r/ نمی توانند در آغازه هجا قرار بگیرند و در ساخت های هجایی با دو همخوان در آغازه، همخوان دوم فقط می تواند  /w/یا /y/ باشد و هیچ همخوان دیگری نمی تواند باشد.
۱۵.

رده بندی نشانه شناختی «سوژه های تخیلی» در داستان های کودک: از منظر نظریه آمیختگی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضای آمیخته نشانه شناسی پرس فوکونیه معنی شناسی شناختی نقد داستان کودک سوژه های تخیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۰ تعداد دانلود : ۴۱۸
لیکاف، استعاره های مفهومی را نگاشتی بینِ دو حوزه می داند. فوکونیه و ترنر، الگوی شبک ه ایِ آمیختگی مفهومی را جایگزینِ الگوی دوحوزه ایِ استعاره مفهومی، نمودند. به باور آن ها این الگو، نخست، علاوه بر جنبه های استعاریِ درک آنی، جنبه های غیر استعاری را هم می تواند تبیین کند. دوم اینکه، مشتمل بر دو حوزه درون داد و نگاشتِ بین آن ها و همچنین فضای فراگیر و فضای آمیخته است. فضای آمیخته، فضایی است که از آمیزش ذهنیِ دو یا چند فضای درون داد پدید می آید. فضای فراگیر، میانجیِ ارتباطِ فضاهای درون داد با فضای آمیخته است. به سببِ ماهیتِ تخیلیِ فضای آمیخته، از رویکرد نظریه آمیختگی برای بررسی شخصیت های خیالی داستان های فانتزی، بهره گرفته شده است. منظور از سوژه ، کنش گر یا کنش پذیری است که به عنوان قهرمان یا یکی از شخصیت های اصلی، در پیش بردِ پی رنگِ داستان، نقش آفرینی می کند. هدف پژوهش پیشِ رو، رده بندی سوژه های تخیلی بر پایه دسته بندی نشانه شناختیِ پرس است. پِرس، انواع نشانه را، از منظر نوعِ رابطه اش با ابژه، به سه گونه نمادین، شمایلی، نمایه ای گروه بندی کرده است. در همین راستا، این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی بر آن است تا علاوه بر درآمیختنِ دو نظریه نشانه شناسی و آمیختگی مفهومی، چگونگی شکل گیری سوژه های تخیلی در داستان های کودک را از جنبه شناختی مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش، برای نخستین بار از نشانه شناسی برای بررسی فضاهای آمیخته و رده بندی سوژه های فانتزی بهره می گیرد. از دستاوردهای کاربردی پژوهش، ایده بخشی به نویسندگان برای سوژه آفرینی و آسان سازیِ آموزشِ شگردهای فانتزی نویسی برای کارگاه های نویسندگی خلاق است. در سطح نظری، نیز ضمن دسته بندیِ شناختیِ سوژه های تخیلی، تمهیدات نوینی را در اختیار نقد تطبیقی قرار می دهد.
۱۶.

واژه بست در کردی کلهری ایلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واژه بست وند مطابقه گویش کلهری کردی ایلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۰۳
واژه بست ها واحدهای زبانی حد واسط بین واژه و وند هستند که هم بعضی از خصوصیات واژه و هم بعضی از ویژگی های وند را دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی واژه بست در گویش کردی کلهری ایلامی صورت گرفته است. این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی است که داده های آن با مراجعه به منابع متعدد گویش کردی کلهری ایلامی و نیز شم زبانی نگارندگان این تحقیق تهیه شده است. الگوهایی که برای تشخیص این واژه بست ها در این مقاله به کار برده شده اند، همان معیارهایی هستند که شقاقی (1374) برای بررسی و طبقه بندی تکواژهای وابسته در زبان فارسی از زوییکی و پولوم (1983) اقتباس کرده است. بررسی داده های این پژوهش نشان می دهد که واژه بست های این گویش عبارتند از: ضمایر شخصی پی بستی، افعال ربطی، نشانه مفعول، نشانه معرفه، نشانه نکره، نشانه ماضی بعید و نشانه مجهول. در میان این واژه بست ها، واژه بست های ضمیری (ضمایر شخصی) نقش مطابقه ای دارند. همچنین، یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که می توان از الگوی زوییکی و پولوم (1983) به عنوان ابزاری علمی و البته مناسب برای تشخیص و مطالعه واژه بست های زبان کردی استفاده کرد. نکته تازه و دستاورد جدید این پژوهش شناسایی واژه بست « ɥ » به عنوان نشانه معین در فعل ماضی بعید و نیز استفاده از واژه بست « jâ » برای مجهول است. 
۱۷.

ساخت های دارای jɑ- در گویش لکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دستور ساخت مدار زبان شناسی شناختی ساخت jɑ- /-je متعدی لازم گویش لکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۴۰۱
نوشتار پیش رو به روش توصیفی – تحلیلی، نقش های معنایی و نحوی ساخت های دارای jɑ-در گویش لکی را برحسب جایگاه موضوعی شان در چارچوب دستور ساخت مدار گلدبرگ بررسی کرده است. در این پژوهش داده ها به صورت میدانی با ضبط گفتار گویشوران با محدوده سنّی بین 50 تا 60 سال گردآوری و برمبنای چارچوب نظری مقاله و شمّ زبانی یکی از نگارندگان به مثابه گویشور بومی زبان تجزیه و تحلیل شده است. یافته های پژوهش گویای آن است که هرگاه jɑ- با جملاتی همچون متعدّی، سببی، نافاعلی و نامفعولی همراه شود، مشارک عامل نمی تواند به منزله موضوع مستقیمی حضور داشته باشد، همچنین زمانی که این ساخت در جملات لازم مرکّب غیر کنایی که دارای عامل هستند همراه شود، سبب حذف مشارک عامل در سطح نحو جمله می شود. پس این ساخت نه تنها با افعال دوظرفیتی، بلکه با افعال مرکّب یک ظرفیتی نیز همراه می شود. در پژوهش حاضر ادّعا می شود گرچه حضور jɑ- در جمله موجب حذف مشارک عامل در سطح نحو می شود؛ ولی در سطح معنا همچنان باقی است.
۱۸.

مؤلفه های مؤثر بر تعیین نوع نمود واژگانی فعل در گویش لکی دره شهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نمود واژگانی (موقعیتی) پویایی کرانمندی دیرشی بودن همگن بودن گویش لکی دره شهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۱۵۲
در رویکردهای جدید به مقوله نمود واژگانی (موقعیتی)، معنای ذاتی فعل عامل مهمی در تعیین نوع نمود است. از مؤلفه های مؤثر در تعیین نوع نمود واژگانی، مشخصه های پویایی، دیرشی بودن، کرانمندی، همگن بودن و هسته ای بودن فعل است. درنتیجه، بررسی این ویژگی ها به عنوان عوامل تأثیرگذار بر نوع نمود در دستور زبان های طبیعی موردتوجه قرار گرفته است. این پژوهش که تحقیقی کیفی و به صورت توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مشاهده و مصاحبه با گویشوران لک زبان شهرستان دره شهر ایلام و با روش گردآوری داده ها از طریق مشاهده مشارکتی و مصاحبه های ساختار نیافته و نیمه ساختار یافته صورت گرفته است، می کوشد تا پس از تشریح این ویژگی های مهم مؤثر بر تعیین نوع نمود، با تکیه بر رویکردهای نمودی فیلیپ (2004, 2011, 2012) و کرافت (2012) به این پرسش ها پاسخ دهد: مؤلفه های مؤثر بر تعیین نوع نمود واژگانی در لکی کدامند؟ چنین مؤلفه هایی تا چه حد می توانند در تعیین انواع نمود موقعیتی در گویش مذکور از لکی، که از گروه زبان های غربی شمالی ایرانی است، کمک کنند؟ و نیز چگونه می توان به طور نظام مند قوانین و اصولی را برای مؤلفه های ذکر شده در لکی استخراج کرد؟ این پژوهش نشان می دهد در لکی گویش دره شهر براساس این مؤلفه ها می توان به طور نظام مند سیستم نمود واژگانی را در لکی پیاده و تبیین کرد.
۱۹.

ماهیت زمان حال در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان حال زبان فارسی (غیر)اشاره ای خوانش مطلق خوانش نسبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۵ تعداد دانلود : ۳۷۶
پژوهش حاضر بدنبال بررسی ماهیت زمان حال در زبان فارسی است. به منظور دستیابی به این هدف، (غیر)اشاره ای بودن زمان حال در زبان فارسی، تعبیر زمان حال در ساختارهای مختلف از جمله ساختارهایی که در آن ها زمان حال در بند متممی یا موصولی زیر زمان گذشته و آینده درونه شده است، و خوانش های مطلق و نسبی زمان حال در زبان فارسی مورد مداقه قرار گرفتند. نتایج نشان می دهند که زمان حال زبان فارسی را نمی توان مطلقاً اشاره ای یا غیراشاره ای دانست. در واقع، اگر اشاره ای بودن را به صورت یک طیف در نظر بگیریم که در سمت چپ آن زبان های اشاره ای و در سمت راست آن زبان های غیراشاره ای باشند، زبان فارسی در وسط قرار می گیرد. همچنین، نتایج موُید وجود خوانش ها و کاربردهای مطلق و نسبی برای زمان حال زبان فارسی می باشند. ساخت هایی که در آن ها زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته درونه شده است حاکی از وجود خوانش مطلق زمان حال هستند چرا که زمان حال علاوه بر همزمانی با زمان گذشته ی بند پایه می تواند با زمانی بیان جمله نیز همزمان باشد (خوانش دوگانه). ساخت هایی که در آن ها زمان حال در بندهای موصولی و متممی زیر زمان آینده درونه شده اند حاکی از کاربرد نسبی زمان حال زبان فارسی می باشند چرا که در این جملات زمان حال ضرورتی ندارد با زمان بیان جمله همزمان باشد. سرانجام، نشان داده شد که بخش مطلق و نسبی زمان حال دارای معنای "درون" می باشند بدین معنا که رویداد  بیان شده با زمان حال "درون" زمان ارزبابی قرار دارد.
۲۰.

تناوب سببی در گویش خوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تناوب سببی رویکرد پایه مشترک سببی سازی ضدسببی سازی گ ویش خوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۵
تناوب سببی نوعی تناوب گذرایی بین یک فعل سببی و همتای ضدسببی آن است. در مورد رابطه بین این دو گونه فعلی به طور کلی دو نوع رویکرد از سوی زبان شناسان اتخاذ شده است: اشتقاقی و غیراشتقاقی. در رویکرد اشتقاقی، یکی از دو گونه، پایه و دیگری مشتق فرض می شود. در رویکرد اشتقاقی پایه ناگذر (رویکرد سببی سازی)، فرض بر این است که گونه ضدسببی پایه و گونه سببی مشتق است. در حالی که در رویکرد اشتقاقی پایه گذرا (رویکرد ضدسببی سازی) گونه سببی پایه و گونه ضدسببی مشتق فرض می شود. در رویکرد غیراشتقاقی یا پایه مشترک رابطه مستقیم اشتقاقی بین دو گونه برقرار نمی شود و هر دو از یک منبع سوم یا ریشه نشأت می گیرند. هدف از مقاله حاضر بررسی کارآمدی رویکردهای یاد شده در تحلیل نشانه های ساختواژی فعل های تناوبی در گویش خوری از زبان های ایرانی شمال غربی رایج در کویر مرکزی ایران است. شواهد ساختواژی در این گویش نشان می دهد رویکردهای اشتقاقی به تناوب سببی دارای راهبرد تحلیلی کلی نیستند و تنها قادرند نشانه های ساختواژی در یکی از دو گونه سببی یا ضدسببی را توضیح دهند. در مقابل به نظر می رسد رویکرد غیراشتقاقی پایه مشترک می تواند تنوع ساختواژی در تناوب سببی (نشان داری یکی از دو گونه یا هر دو گونه) را در گویش خوری به طور جامع تحلیل کند. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان