پژوهش های زبان شناسی
پژوهش های زبان شناسی سال چهاردهم بهار و تابستان 1401 شماره 1 (پیاپی 26) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که گذار سازه ای همخوان به واکه حاوی یکی از سرنخ های آکوستیکی برای تشخیص محل تولید همخوان است، بررسی میزان گذار سازه های یک واکه که همان شیب صعودی یا نزولی سازه در بافت cv است هدف اصلی پژوهش حاضر است. جهت نشان دادن مسیر تغییر مقادیر سازه های F1 و F2 هر یک از واکه های پیشین و پسین ترکی، شکل ها با نرم افزار اکسل ترسیم شد و از آنجایی که فضای سازه ها با توجه به ماهیت واکه در زنجیره گفتار تغییر قابل توجهی دارند تاثیر بافت آوایی برروی مقادیر فرکانسی سازه های F1 و F2 در ناحیه گذار مربوط به همخوان های لبی، تیغه ای و بدنه ای مورد بررسی قرار گرفت، به عبارتی با دسته بندی و تعمیم گذار سازه ها می توان پارامتری را تعیین کرد که به تشخیص محل تولید همخوان ها کمک کند. در نهایت مشخص شد گذار F1همه واکه ها به صورت صعودی است. افزایش مقدار گذار F1 واکه پس از پایان رهش همخوان های لبی، تیغه ای و بدنه ای یک سرنخ آکوستیکی برای بازبودن مجرای دهان و عدم وجود گرفتگی در دستگاه گفتار است. تحلیل های آماری برای مقایسه فرکانس سازه دوم هر یک از واکه ها در دو نقطه آغاز و مرکز گذار همخوان های لبی، تیغه ای، بدنه ای نشان داد که تنها در واکه های [o، u، a] تفاوت معناداری بین فرکانس سازه دوم در دو نقطه آغاز و مرکز گذار پس از همه همخوان های لبی، تیغه ای و بدنه ای وجود دارد و در بقیه موارد اختلاف این دو متغیر معنادار نیست.
تحلیل بینانشانه ای نقاشی اکفراستیک «تقدیر» از مهدی زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه بیناوجهی و بینانشانه ای از بصری به کلامی، به طور سنتی، از دوره یونان، اکفراسیس نامیده شده است. با نظر به توسع انواع انتقال معنی از طریق ترجمه، اکفراسیس نیز تنوع و گستردگی یافته و امروزه انتقال معنی از بازنمود کلامی به بصری را نیز شامل می شود. پژوهش های موجود ترجمه بینانشانه ای کلامی-بصری را از منظر تفاوت ماهوی میان گسسته و پیوسته بودن دو نظام نشانه ای و یا از منظر تفاوت در رمزگان نگریسته اند. مسأله اصلی در این پژوهش این است که تولید کننده هر کدام از متن ها چگونه معنا را بازنمایی نموده و انتقال می دهد. در مقاله حاضر با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی، مبتنی بر زبانشناسی نقشگرای هلیدی و گرامر بصری کرس و لیوون (2006)، اکفراسیس نقاشی خط از مهدی زمانی با عنوان «تقدیر» -که برگردان یک متن شعری (هنر کلامی) است- بررسی شده است. فرضیه تحقیق این است که بازنمایی و انتقال معنا در هر کدام از متن مبدأ و مقصد با تکیه به گرامر خاص هر کدام و با بهره گیری از ظرفیت های سطوح فرانقشی رخ می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهد در برگردان از متن کلامی به بصری، معنی نه به صورت تطابقی بلکه به صورت سازواره ای از گرامر کلامی به بصری ترجمه شده و فرانقش های سه گانه به صورت غیرتطابقی به یکدیگر ترجمه شده اند. ترجمه فرانقش منطقی، دامنه استعاری ترجمه را در متن مقصد افزایش داده است.
بررسی تأثیر ویژگی معنایی جانداری و نقش های موضوعی بر آرایش جمله در بیماران زبان پریش فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب های مغزی و زبان پریشی ناشی از آن بسیار شایع بوده و شناخت سریع آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. توصیف توانمندی های گفتار و زبان در بیماران زبان پریش، به تشخیص اختلالات مربوطه، ارزیابی و غربالگری آنان کمک می کند. از این رو، به منظور تعیین اختلالات زبانی ناشی از آسیب مغزی در بیماران زبان پریش و نیز برای نشان دادن تأثیر تفاوت های ساختاری زبان ها بر ماهیت علائم زبان پریشی این تحقیق انجام گرفته است. روش بررسی در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. نمونه های مورد مطالعه، هفت بیمار آسیب مغزی بودند که با تشخیص قطعی زبان پریشی در مراکز گفتاردرمانی تهران تحت درمان بودند. گروه شاهد شامل ده فرد سالم بود که ازنظر سن، زبان و میزان تحصیلات با گروه مورد همخوانی داشتند. متغیر مورد بررسی در این مطالعه، آرایش جمله و تأثیر ویژگی معنایی جانداری و نقش های موضوعی بر ترتیب قرار گرفتن گروه اسمی در جمله های بیماران زبان پریش بود. آزمون شامل دو بخش شفاهی و کتبی بود. بخش شفاهی آزمون توصیف تصاویر و بخش کتبی آزمون جمله های به هم ریخته بود که می بایست توسط بیمار مرتب می شد. داده های به دست آمده در دو گروه مورد قضاوت آماری قرار گرفت. در تمامی آزمون ها صد در صد افراد شاهد بدون در نظر گرفتن ویژگی جانداری، برای توصیف تصاویر از توالی کنش گر/کنش پذیر استفاده کردند، اما در مورد بیماران، ویژگی جانداری بر ترتیب قرار گرفتن گروه های اسمی مؤثر بود و در برخی موارد سبب پیشی گرفتن کنش پذیر بر کنش گر شد. بر اساس داده های به دست آمده به نظر می رسد که افراد دچار آسیب مغزی علاوه بر استفاده از نقش های معنایی در تعیین توالی گروه های اسمی قادر به درک و تشخیص ویژگی معنایی جانداری در گروه های اسمی نیز بوده و در کنار نقش های موضوعی از آن به عنوان عاملی مؤثر بر ترتیب قرارگرفتن گروه های اسمی استفاده می کنند.
تحلیل مسیر جهت یابی در حرکات خیالی فارسی در چارچوب معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت خیالی نقش مهمی در زبان و شناخت داردکه بواسطه آن می توان به بررسی مسیر جهت یابی درحرکت خیالی از دیدگاه معنا شناسی شناختی پرداخت. حرکتی است که در آن، تصویری ممتد از حرکت شئ ثابت در ذهن ایجاد می شود. تالمی (2000a:103) با دیدگاه شناختی به معرفی انواع دسته بندی های حرکت خیالی در زبان انگلیسی در قالب چندین جمله می پردازد. بر این اساس، پژوهش حاضر در بررسی مسیر جهت یابی در حرکت خیالی ابتدا حرکت دار بودن جملات مورد بررسی را از دیدگاه گویشور فارسی زبان ارزیابی می کند و سپس عنصرحرکت دار جملات را ازدیدگاه آنان مشخص می نماید. برای نیل به این مقصود، شانزده جمله به طور تصادفی از هریک از دسته بندی های تالمی استخراج و ترجمه شدند. برای هر جمله، جمله ای مشابه به لحاظ معنایی و متفاوت به لحاظ حرکت خیالی ساخته شد و همراه نه جفت جمله پرکننده در اختیار شرکت کنندگان قرارگرفت تا جمله های حاوی حرکت خیالی و عنصر حرکتی مشخص شود. برای برای بررسی کیفیت روایی محتوای آزمون ترجیحی و میزان انطباق جمله های ترجمه شده با هدف پژوهش، ارزیابی و آزمون مقدماتی با پنج زبانشناس و هشت شرکت کننده صورت گرفت. در این پژوهش صدوپنج نفر دانشجو براساس روش نمونه گیری در دسترس شرکت کردند که طی دو مرحله به انتخاب جمله و واژه حرکت دار پرداختند. نتایج حاکی از آن است که 9/86 درصد از شرکت کنندگان، جملات حرکت دار را انتخاب کرده اند که گروه حرف اضافه ای با بالاترین میانگین بیشترین حرکت را برای شرکت کنندگان تداعی کرده است. همچنین، فعل مرکب پس از گروه حرف اضافه ای تداعی گر بیشترین حرکت برای شرکت کنندگان بوده است. با استناد به کثرت وقوع حرف اضافه وگروه حرف اضافه ای، مسیر تداعی گر بیشترین حرکت خیالی در زبان فارسی است.
بررسی ساختارهای خرد و کلان در داستان های دارای طرحواره فعال و بدون طرحواره فعال در کودکان فارسی زبان با اختلالِ طیفِ اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولید داستان های منسجم و پیوسته برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم موضوعی پرچالش است. با این وجود، تفاوت های بین داستان های روایت شده توسط کودکان با و بدون اختلالِ طیفِ اُتیسم ممکن است با کاهش نیازهای شناختی و زبانی کاهش پیدا کند. از این رو، پژوهش حاضر بر آن است تا مشخص کند که آیا استفاده از طرحواره فعال که داستان را حول رویدادهای مشترکی سازماندهی می کند، می تواند منجر به کاهش مشکلات کودکان در روایت داستان شود یا خیر. در راستای دستیابی به این هدف، توانایی 19 کودک با اختلال طیف اُتیسم و 26 کودک سالم در بازگویی دو داستان که یکی از آن ها دارای طرحواره فعال (طرحواره فعال سینما رفتن) و دیگری بدون طرحواره فعال بود، ارزیابی شد. داستان ها از نظر ساختارهای ریز و کلان و نوع رویدادهای دارای طرحواره فعال و بدون طرحواره فعال رمزگذاری شدند. یافته های پژوهش نشان داد که عملکرد کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم به طور معنی داری هم در داستان دارای طرحواره فعال و هم در داستان بدون طرحواره فعال برحسب تولید ساختارهای ریز و ساختارهای کلان ضعیف تر بود. به طورکلی، داستان های روایت شده توسط کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم انسجام و پیوستگی کمتری داشتند. مقیاس کامل ضریب هوشی تعیین کننده انسجام و پیوستگی داستان در کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم بود. علاوه بر این، بررسی داستان دارای طرحواره فعال نشان داد که میزان استفاده از جزئیات مربوط به طرحواره فعال توسط کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم مانند کودکان سالم بود. با این وجود، میزان استفاده از جزئیات بدون طرحواره فعال در کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم در مقایسه با کودکان سالم کمتر بود. نتایج پژوهش نشان می دهد آسیب در روایت داستان ممکن است در انواع داستان ها وجود داشته باشد.
اسم سازی و کاهش ادراک عاملیت در گفتمان: مطالعه ای تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا نوع صورت بندی زبانی یک رویداد می تواند بر ادراک افراد از میزان مسئولیتی که متوجه عامل رویداد است تأثیر بگذارد؟ در این پژوهش تأثیر اسم سازی بر قضاوت افراد از میزان مسئولیت عامل در گفتمان بررسی شده است. برای پاسخ به پرسش پژوهش، دو تکلیف طراحی شدند. در تکلیف اول تعداد 331 آزمودنی دو سناریو با موضوع حادثه در رستوران و آلودگی محیط زیست را یک بار در قالب افعال معلوم و یک بار در قالب افعال اسم سازی شده خواندند و میزان مقصر بودن عامل و میزان خسارت واردشده را در قالب طیف لیکرت قضاوت کردند. نتایج نشان داد آزمودنی ها عامل نسخه دارای اسم سازی از سناریوی «رستوران» را به طور معنی داری کمتر مقصر شناختند. اما در سناریوی «محیط زیست» تفاوت معنی داری در مقصر دانستن عامل در حالت اسم سازی و فاقد اسم سازی مشاهده نشد. همچنین، میزان صدمه واردشده نیز در هر دو نسخه از سناریوهای «رستوران» و «محیط زیست» فاقد تفاوت معنی دار بود. به منظور اطمینان از پایایی اثر مشاهده شده در سناریوی «رستوران»، تکلیف دومی مشابه با تکلیف نخست و با موضوع حادثه در جلسه مصاحبه طراحی شد و پرسش خسارت این بار با گزینه های ریالی طرح شد. در این تکلیف 146 آزمودنی غیر از آزمودنی های تکلیف اول به پرسش ها پاسخ دادند. نتایج نشان داد، همانند سناریوی «رستوران»، آزمودنی ها به طور معنی داری میزان مقصر بودن عامل در نسخه دارای اسم سازی را کمتر ارزیابی کردند؛ اما تفاوت معنی داری در پاسخ به میزان خسارت یافت نشد. یافته های این پژوهش نقش اسم سازی در کم رنگ سازی میزان عاملیت در گفتمان را تأیید می کند.
بررسی عناصر ریزساختار و کلان ساختار داستان های روایت شده توسط کودکان دو زبانه کردی-فارسی زبان با اختلالِ طیفِ اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تأثیر دوزبانگی و اختلالِ طیفِ اُتیسم بر روایت داستان را در کودکان بررسی کرده است. به این منظور، داستان های روایت شده توسط کودکان دوزبانه کردی-فارسی زبانِ با اختلالِ طیفِ اُتیسم و بدون اختلالِ طیفِ اُتیسم و کودکان تک زبانه با اختلالِ طیفِ اُتیسم و بدون اختلالِ طیفِ اُتیسم ارزیابی شدند. آزمودنی های پژوهش، یک داستانِ مصورِ سه صحنه ای را که هر صحنه از آن، روی یک کارت نشان داده شده بود، نگاه می کردند و همزمان با مرتب کردنِ ترتیبِ آن صحنه ها، شروع به روایت داستان کردند. تولید زبان (تعداد پاره گفتار ها، تعداد کل واژه ها)، عناصر کلان ساختار (ترتیب مناسب رویدادها، تعداد رویدادهای ذکرشده و پیوستگی) عناصر ریزساختار (معرفی شخصیت، حفظ ارجاع و استفاده از حروف ربط) ارزیابی شدند. یافته های پژوهش نشان داد که از نظر تولید زبان کودکان دوزبانه در مقایسه با کودکان تک زبانه، پاره گفتارهای بیشتری تولید کردند. از نظر عناصر کلان ساختار، کودکان طبیعی داستان های پیوسته تری تولید کردند. بین گروه ها از نظر عناصر ریزساختار تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد. همچنین، یافته های پژوهش نشان داد که تعداد پاره گفتار های داستان های روایت شده توسط آزمودنی های دوزبانه (با اختلالِ طیفِ اُتیسم و بدون اختلالِ طیفِ اُتیسم) در مقایسه با تعداد آن ها در کودکان تک زبانه (با و بدون اختلالِ طیفِ اُتیسم) با افزایش همراه بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که دوزبانگی تأثیر منفی بر مهارت های کودکان با اختلالِ طیفِ اُتیسم ندارد.
ساخت های تشبیهی و همسانی در لری سیلاخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم مقایسه در قالب ساخت های زبانی متنوعی بیان می شود. از انواع مختلف ساخت های مقایسه ای می توان به ساخت های تشبیهی و ساخت های همسانی اشاره کرد. در این ساخت ها دو گروه ارجاعی که مقایسه شونده و معیار نامیده می شوند، به علت داشتن یک ویژگی یا صفت با یکدیگر مقایسه می شوند. در ساخت های همسانی مقایسه از جهت میزان یا اندازه صفت در دو گروه ارجاعی است؛ اما در ساخت های تشبیهی مقایسه از جهت شیوه یا حالت است. در جستار حاضر تلاش شد تا انواع ساخت های همسانی و تشبیهی در گویش لری سیلاخوری بحث و بررسی شود. در این راستا، به طور عمده از آرا و روش شناسی هسپلمت (2017) بهره برده ایم. داده های پژوهش حاضر متشکل از 117 جمله از ساخت های همسانی و 81 جمله از ساخت های تشبیهی از شش گویشور در منطقه سیلاخور هستند که ازطریق مصاحبه شفاهی تهیه شده اند. یافته ها مؤید آن است که گویشوران عمدتاً از سه نوع راهبرد برای بیان مفهوم تشبیه و هشت نوع راهبرد برای رمزگذاری مفهوم همسانی در لری سیلاخوری استفاده می کنند. همچنین، داده ها نشان می دهند که گرایشی در جهت حذف پارامتر در هردو ساخت و به خصوص ساخت های تشبیهی وجود دارد.
پیکره ساخت های فعل سبک زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیکره زبانی مجموعه ای بزرگ از داده های زبانی مبتنی بر کاربرد سخنوران زبان هاست که الگوهای واقعی کاربرد زبانی را در اختیار پژوهشگران قرار می دهند. برتری پیکره ها در مقایسه با سایر منابع داده ای علاوه بر حجم زیاد داده ، ایجاد امکان به کارگیری رایانه در بررسی های زبانی است. مقاله حاضر به معرفی اولین پیکره ساخت های فعل سبک زبان فارسی می پردازد. آشنایی با ماهیت این ساخت ها و دسترسی به فهرستی از آن ها، علاوه بر اهمیت نظری به لحاظ کاربردی نیزحائز اهمیت است. این یافته ها در حوزه بررسی های هوش مصنوعی مرتبط با پردازش زبان های طبیعی، ترجمه ماشینی، آموزش زبان فارسی، دستورنویسی و فرهنگ نگاری کاربرد می یابد. پیکره هدف این پژوهش «پیکره زبانی ساخت های فعل سبک زبان فارسی» یا LCP نام دارد. برای ایجاد آن پیکره تک زبانه پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات (بی جن خان، 1397) که حاوی 950000 فایل متنی است، به عنوان پیکره مبنا برگزیده شد. ساخت های فعلی مرکب مربوط به 21 فعل سبک زایای زبان فارسی از آن استخراج شده است و پس از برچسب زنی در چارچوب صرف توزیعی (Halle & Marantz, 1993; Marantz, 2013) در قالب پیکره ای مشتمل بر بیش از 6000 ساخت فعل سبک در بیش از 2000000 بافت زبانی ارائه شده است که در بیش از 200000 بافت زبانی ارائه شده اند. مقایسه تعداد فعل های واژگانی زبان فارسی با تعداد ساخت های فعل سبک موجود در پیکره حاضر، بدیهی ترین عاملی است که وجود چنین پیکره ای در میان منابع زبان فارسی را ضرورت می بخشد. از سوی دیگر، ماهیت این پیکره، یعنی نمایش ساخت های فعل سبک در بافت های زبانی متفاوت، می تواند به پژوهشگران در یافتن پاسخ پرسش های موجود در رابطه با این ساخت ها، رد یا تأیید فرضیه ها و طرح نظریه های جدید کمک کند.
همبستگی تابوهای جنسی در فیلم های کمدی ایرانی و فروش گیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش مهم سینما در شکل گیری فرهنگ و زبان هر جامعه و همچنین، استقبال زیاد مخاطبان از فیلم های کمدی، استفاده از تابوها در پرفروش ترین فیلم های کمدی سینمایی می تواند باعث تغییر ارزش های جامعه شود. بنابراین، بررسی آن ها در سینمای کمدی موضوعی مهم در جامعه شناسی زبان است. هدف اول پژوهش حاضر بررسی موضوعات تابوهای جنسی در سینمای کمدی ایران است. بدین منظور با مراجعه به وبگاه cinetmag.com و بررسی فروش گیشه، پرفروش ترین فیلم های کمدی در تهران در بازه سال های ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۸ مشخص شدند و در هر سال سه فیلم کمدی که بیشترین میزان فروش در تهران را داشتند انتخاب شدند. پس از مشاهده دقیق ۵۱ فیلم ، ۱۰۰۵ تابوی جنسی کلامی و کنشی استخراج و براساس موضوع به شش طبقه اندام جنسی، اعمال جنسی، پوشاک جنسی، شرایط فیزیولوژیک زنانه، بازار جنسی و فحش و اصطلاحات جنسی طبقه بندی شدند. هدف دیگر این پژوهش بررسی همبستگی بین رخداد این تابوها با فروش فیلم بود. تحلیل های آماری نشان می دهد تابوهای جنسی با فروش فیلم همبستگی مثبت معناداری به میزان ۰.۴۸۲ دارد. همچنین، در بین طبقات مختلف تابوهای جنسی میزان فروش فیلم به ترتیب بیشترین همبستگی را با تابوی اعمال جنسی با شدت 0.516، اندام جنسی با شدت 0.373، فحش جنسی با شدت 0.292، و پوشاک جنسی با شدت ۰.۲۱۰ دارد و با دو گروه شرایط فیزیولوژیک زنانه و بازار جنسی همبستگی منفی به میزان ۰.۰۰۱- و ۰.۰۶۵- دارد.