زانیار نقشبندی

زانیار نقشبندی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

حالت دهی گروه های اسمی در ساخت های مفعولی در هورامی: تقابل رویکردهای کمینه گرای ساختاری و ساختواژی

کلید واژه ها: حالت دهی مطابقه برنامه کمینه گرا رویکرد نحوی رویکرد ساختواژی فاز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۷۳
چکیده تبیین فرایند حالت دهی گروه های اسمی همواره یکی از چالش های برجسته صورت های مختلف دستور زایشی بوده و به همین دلیل تا کنون رویکردهای نظری گوناگونی برای تحلیل صوری این پدیده در چارچوب این سنت زبان شناختی ارائه شده است. در این میان رویکرد ساختاری، برگرفته شده از آرای چامسکی و رویکرد ساختواژی، ارائه شده از سوی مارانتز، بیکر از مهم ترین آن ها محسوب می شوند. مقاله حاضر درصدد است تا روند اشتقاق نحوی و به تبع آن فرایند حالت دهیِ موضوعات فعلی را در ساخت های متعدیِ مفعولی در زبانی هورامی در چارچوب دو رویکرد کمینه گرای پیش گفته بررسی نماید و از این رهگذر نقاط ضعف و قوت هر یک از دو رویکرد مذکور را در ارائه تبیینی منطقی و نظریه بنیاد از داده های هورامی برجسته کند. تحلیل داده های برگرفته شده از هورامی در نهایت نشان می دهد که هیچ یک از دو رویکرد نحوی و ساختواژی به تنهایی نمی تواند خصوصیات ساخت های مفعولی را در این زبان به شکلی کامل و موجه تبیین کنند و به همین دلیل اتخاذ دیدگاهی ترکیبی و متشکل از هر دو رویکرد برای بررسی خصوصیات متنوع این ساخت ها منطقی تر به نظر می رسد. نتایج این جستار در مقیاسی کلان تر کفایت تبیینی رویکردهای نظری ترکیبی را برای تحلیل الگوهای حالت دهی در چارچوب دستور جهانی تأیید می نماید. واژگان کلیدی: حالت دهی، مطابقه، برنامه کمینه گرا، رویکرد نحوی، رویکرد ساختواژی، فاز.
۲.

مقایسه رویکردهای مفهوم سازی غم، در اشعار محمدجواد محبت و یدالله بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان شناسی شناختی استعاره مفهومی مفاهیم انتزاعی مفاهیم عینی غم محمد جواد محبت یدالله بهزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۱۹
تحلیل های بدیعی که در دهه های گذشته برای بررسی استعاره از جانب معناشناسان شناختی، در قالب استعاره مفهومی و طرح واره های تصوری به دست داده شده است، تمایز آشکاری با شیوه های سنتی بررسی استعاره دارد. در این سازوکار، احساسات بشری ب ه مثاب ه اجسام تصویر می شوند؛ به گونه ای که مفهوم انتزاعی حس در قالب پدیده ای واجد هستی تجلی می یابد. در همین راستا، پژوهش حاضر درصدد آن است تا ابزارهای بیان استعاری مفهوم غم را در قالب تجلیات عینی در اشعار یدالله بهزاد و محمدجواد محبت تحلیل نماید. نتایج پژوهش حاضر که با روش توصیف و تحلیل به انجام رسیده است، نشان می دهد که عینی سازی مفهوم غم در آثار هر دو شاعر با استفاده از جاندارانگاری، مکان مندی، عناصر طبیعت و اشاره به پدیده های قابلِ خوردن و آشامیدن صورت گرفته است. همچنین، وجود دو طرح واره اختصاصی «زمان» و «آفت» در شعر بهزاد، مؤید این مسئله است که وی غم را با تنوع بیشتری تجربه کرده است. استعمال طرح واره های مشترک در آثار هر دو شاعر نیز می تواند از اشتراکات فکری و زبانی کسانی حاکی باشد که در بطن یک فرهنگ پرورش یافته اند. بنابراین، نتیجه می گیریم که مشابهت و تنوع در آثار ادبی، نتیجه اشتراکات و تفاوت های محیط، فرهنگ، دین و ویژگی های شخصی و شخصیتی سراینده های آن هاست.
۳.

تحلیل نظام مندی استعاره مفهومی زمان، در اشعار محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعاره مفهومی زمان شعر معاصر محمد جواد محبت پرتو کرمانشاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۹۹
نظام مفهومی ای که با آن می اندیشیم، ساختاری استعاری دارند که با عنوان استعاره های مفهومی در فرهنگ، هنر و آداب و رسوم انسانها ظاهر می شوند و این امر در بحث زبان شناسی شناختی قابل بحث و بررسی است. استعاره های مفهومی به عینی سازی امور ذهنی می پردازد و نگرش شاعران و نویسندگان را در حوزه های مختلف این مقوله، مورد ارزیابی قرار می-دهد. یکی از این مفاهیم انتزاعی، زمان است. پژوهش حاضر، در راستای این موضوع و با تکیه بر نظریه مذکور صورت گرفته که در آن به تحلیل مفهوم مورد بحث در آثار محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی پرداخته شده است. در آثار شاعران مذکور، زمان به صورت های مختلفی عینی می گردد، پرتو کرمانشاهی زمان را به صورت انسانی خون ریز و محمد جواد محبت، زمان را به صورت انسانی سخاوتمند می بیند، نگاه دو شاعر به مقوله زمان در بحث حیوان انگاری نیز بسیار به هم نزدیک است و با دیدی منفی به زمان می نگرند. گاهی زمان در اشعارشان به صورت پرده و حایل جلوه می کند و گاهی به صورت اشیاء قابل شمارش؛ آنان از زمان به عنوان مکانی محصور یاد می کنند که نگرش هر یک در این امر متفاوت است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به انجام رسیده که در آن ضمن عینی سازی مفهوم زمان، اشتراکات و افتراق-های حوزه های مختلف آن را برای مخاطبان شرح و تفسیر نموده ایم. یافته های تحقیق نشان می دهد که نگاه محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی در عینی سازی مفهوم زمان با امور طبیعت نیز نمود بارزی دارد
۴.

تحلیلِ شناختی استعاره زمان در اشعار یدالله بهزاد کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان شناسی شناختی استعاره مفهومی زمان مفاهیم فراحسی یدالله بهزاد کرمانشاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۳۶
استعاره هرچند در نگاه بعضی از صاحب نظران، نوعی انحراف از هنجارهای متعارف زبان خودکار به شمار می رود، شیوه ای از فرایند گریزناپذیر در شکل گیری استدلال و اندیشه است؛ به این معنا که نظام اندیشگانی بشر ماهیتی اساساً استعاری دارد؛ زیرا انسان ها در قالب مفاهیم، استعاری می اندیشند و شبیه سازی می کنند. برپایه این باور، پژوهش حاضر به بررسی حوزه های استعاره زمان در اشعار یدالله بهزاد پرداخته است؛ روش این پژوهش توصیفی   تحلیلی است و هدف از آن، شناسایی حوزه های مبدأ به کاررفته در آثار شاعر مذکور است تا بتوان با تحلیل شناختی آنها، لایه های پنهان معانی اشعار وی را شناخت و به جهان بینی و عمق تفکرش پی برد. برپایه یافته های این پژوهش، یدالله بهزاد برای عینی سازی مفهوم زمان، از حوزه های مبدأ متنوعی بهره برده است که پرکاربردترین آنها اشیا، انسان، مکان و عاملیّت و کم کاربردترین آنها خوراک، حیوان، دیرش و مفاهیم انتزاعی است. در حوزه مفاهیم فراحسی نیز زمان مانند دیو و اهریمن مفهوم سازی شده است. یافته های این جستار مؤید این مطلب است که یدالله بهزاد نسبت به زمان، دیدی کاملاً منفی و بدببنانه دارد. این نوع نگرش به زمان می تواند بازتاب زندگی پر از رنج او باشد که در ذهنش رسوخ کرده و در زبانش نمود یافته است.
۵.

فرسایش واژگان زبان مادری در میان مهاجران کُردزبان سردشتی ساکن تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: تماس زبانی فرسایش زبانی نگرش زبانی زبان کردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۷ تعداد دانلود : ۱۳۹
در موقعیت های تماس زبانی به ویژه دریک جامعه ی دوزبانه ی ناپایدار، هنگامی که حوزه های کاربردی زبان مادری از بین می رود، الگوی واژگانی گویشوران در آن زبان تغییر می نماید. گروه های قومی- زبانی مهاجردر کشورما، برای دست یافتن به جایگاه اجتماعی و اقتصادی مناسب و نیز فراهم نمودن امکانات آموزشی بهتر برای فرزندان خود، ناگزیر به یادگیری زبان فارسی هستند و این امر زمینه را برای تماس هر چه بیشتر با زبان فارسی فراهم نموده است پژوهش حاضر به بررسی فرسایش و تغییرات واژگانی زبان کودکان سردشتی مقیم تهران پرداخته است. 66 نفر گویشور کُردزبان سردشتی در این مطالعه شرکت کردند. آن ها از دو جامعه ی زبانی مختلف (تهران/ سردشت) انتخاب شدند. برای تعیین میزان فرسایش واژگانی افراد شرکت کننده از یک آزمون نامیدن واژگان تصویری مربوط به زبان اول استفاده گردید. در این مطالعه همچنین رابطه ی بین نگرش زبانی و میزان فرسایش واژگانی بررسی گردید. برای تعیین نگرش مثبت افراد نسبت به زبان مادری از یک پرسش نامه ی سنجش نگرش استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده نشان می دهد که کودکان سردشتی ساکن تهران از فرسایش واژگانی معناداری برخوردار بودند. درواقع آن ها به لحاظ کُنش واژگانی در زبان کُردی در مقایسه با هم زبانان خود در شهر سردشت، ضعیف تر بودند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش همچنین نشان داد که رابطه ی معناداری بین نگرش گویشوران نسبت به زبان کُردی و میزان فرسایش واژگان در زبان اول وجود دارد.
۶.

اثربخشی تدریس مهارت نوشتار براساس روش وارونه بر عملکرد مهارت نوشتاری و خودتنظیمی زبان آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کلاس وارونه عملکرد در نوشتار آموزش مبتنی بر تکنولوژی زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۲ تعداد دانلود : ۱۴۱
گسترش تدریجی ابزارها و تکنولوژی های خلاقانه در سال های اخیر از یک سو و پررنگ تر شدن رویکردهای زبان آموز بنیاد به نسبت رویکرهای معلم بنیاد از سوی دیگر، زمینه لازم را برای خلق فرصت های جدید جهت بهبود کیفیت آموزش مهیا کرده است. یکی از تازه ترین متدهای آموزشیِ زبان آموز محور و متکی بر فناوری های مدرن، متد وارونه است که توانسته در مدت زمان کوتاهی توجه بسیاری از محققان حوزه آموزش را به خود جلب کند. پژوهش حاضر درصدد است تا تأثیر برگزاری کلاس های آموزش مهارت های نگارش را در قالب متد وارونه بر عملکرد نگارشی و نیز میزان خودتنظیمی نگارشی زبان آموزان ایرانی ارزیابی کند. بدین منظور، تعداد 48 زبان آموز در دو کلاس در دانشگاه آزاد اسلامی به منزله شرکت کنندگان در این مطالعه انتخاب شده و به طور تصادفی به گروه های کنترل (تعداد 25 نفر) و آزمایش (تعداد 23 نفر) منصوب شدند. به منظور تحقق اهداف پژوهش زبان آموزان گروه کنترل به مدت یک ترم براساس روش های معمول آموزش دیدند و در مقابل در گروه آزمایش از روش یادگیری وارونه برای آموزش استفاده شد. علاوه براین از یک پرسش نامه خودتنظیمی نگارشی به همراه دو فعالیت زمان بندی شده مربوط به مهارت نوشتاری برای جمع آوری داده های موردنظر بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که عملکرد زبان آموزان گروه آموزش وارونه از نظر مهارت نگارشی و همچنین میزان خودتنظیمی به مراتب بهتر از زبان آموزان گروه کنترل بوده است. از منظری عمل گرایانه، یافته ها و پیشنهادات جستار پیش رو را می توان به مثابه الگویی برای گنجاندن روش های آموزشی وارونه در برنامه های درسی معرفی کرد. به طور خاص با توجه یافته ها، دستاورد اصلی پژوهش می تواند این باشد که استفاده از روش وارونه در کلاس های نگارش می تواند به بهبود مهارت نوشتاری زبان آموزان کمک شایانی کند.
۷.

شیوه انتخاب نام مشاغل در شهر سنندج از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی- شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نام گذاری زبان شناسی اجتماعی زبان شناسی شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۹ تعداد دانلود : ۲۳۱
هدف از پژوهش دست یابی به ماهیت و تحول «نام گذاری مشاغل » شهر سنندج در سده ی اخیر است. به دلیل بعد شناختی و اجتماعی هدف موردنظر، این بررسی  با استفاده از چارچوب زبان شناسی اجتماعی- شناختی و در حوزه مشاغل انجام گرفته است. روش انجام پژوهش، تحلیل محتوا است و روش و ابزار گردآوری اطلاعات هم مشاهده و اسنادی است. جامعه آماری مورد پژوهش هم کلیه مشاغل با احتساب 3711 مورد است. طبق نتایج این پژوهش، در نام گذاری مشاغل به عنوان فراحوزه غیررسمی عامل اجتماعی نام گذاری، صاحبان مشاغل هستند و بر اساس تاثیراتی که فضای فرهنگی و سیاسی جامعه بر آنان حاکم است نام گذاری صورت گرفته است. در این حوزه بیشتر از اسامی افراد و به لحاظ متغیر جنسیت، بیشتر اسامی مردانه است. نام گذاری در شهر سنندج در زیر مقوله مشاهیر، معاصرگراست و به هویت محلی گرایش بیشتری دارد. اسامی نشات گرفته از طبیعت نیز به زیرمقوله ی گیاهی متمایل است و مفهوم سازی زیربنای انتخاب نام های استعاری موجود، نمادی از بافت فرهنگی و توپولوژی منطقه مورد مطالعه است.
۸.

بررسی انتخاب نام فرزندان ازدیدگاه زبان شناسی اجتماعی شناختی در دهه های (1366) تا (1395)؛ مطالعه موردی: بخش کلاترزان در شهرستان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جامعه شناسی زبان زبان شناسی شناختی نام گذاری هویت کلاترزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۳۴۷
هدف از پژوهش حاضر بررسی روند نام گذاری فرزندان در طول سه دهه اخیر در بخش کلاترزان سنندج است. ﻧﺎم، ﭘﺪیﺪه ﻣﻬﻢّ ﻓﺮﻫﻨﮕی و اﺟﺘﻤﺎﻋی اﺳﺖ کﻪ در ﺑﺎورﻫﺎی دیﻨی، ﻣﻠّی، ﻓکﺮی و ﺗﺎریﺨی اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ ریﺸﻪ دارد؛ بنابراین با تغییر نام ها، ضرورت های جدید فرهنگی مردم، خود را در چگونگی نام گذاری نمایان می سازند. به دلیل چندبعدی بودن عنصر زبانی نام، نوشتار پیش رو در چارچوب زبان شناسی اجتماعی شناختی انجام گرفته است؛ زیرا جامعه شناسی زبان و زبان شناسی شناختی، هیچ یک به تنهایی قادر به تبیین جنبه های گوناگون نام گذاری نیستند. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. در این راستا 8325 نام پسر و دختر به صورت تمام شماری گردآوری شد. نام ها به لحاظ جنسیت، تفاوت گونه های سورانی و هورامی زبان کردی و همچنین میزان استفاده از نام های الهام گرفته از طبیعت بررسی شده است. براساس یافته های پژوهش، میانگین نام های سه دهه برآمده از خاستگاه هویت ملّی بالاترین فراوانی (2628) را داشته و نام های قومی (2440) و نام های مذهبی (2353) به ترتیب رتبه دوم و سوم فراوانی را دارد. نام های با هویت ملّی و مذهبی، روندی کاهشی داشته و گرایش به نام های قومی و فراملّی، سیری افزایشی داشته است.
۹.

بررسی افعال وجهی در هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افعال وجهی وجهیت معرفتی وجهیت پویا هورامی وجهیت تکلیفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۹ تعداد دانلود : ۶۶۷
مقالة حاضر به بررسی نظام وجهیّت در هورامی و افعال وجهی به کار رفته در این زبان می پردازد. پس از آشنایی مختصر با ویژگی های مقولة دستوری- معنایی «وجهیّت» و طبقه بندی نظام های وجهی بر مبنای آرای پالمر (1999 & 2001)، ویژ گی های هر یک از افعال وجهی «باید/mašjo »، «شدن/ bijej» و فعل «tāwāj» مورد بررسی قرار می گیرد. از میان افعال وجهی موجود، تنها فعل «بایستن/ mašjo » می تواند برای نشان دادن مرتبة الزام از وجهیّت معرفتی (وجهیّت استقرایی) و وجهیّت تکلیفی مورد استفاده قرار گیرد و در مقابل افعال «bijej» و فعل «tāwāj» تنها بیانگر مرتبة امکان از وجهیّت های معرفتی (وجهیّت حدسی) و تکلیفی هستند. فعل «bijej» می تواند در برخی موارد برای بیان مرتبة الزام از وجهیّت تکلیفی نیز به کار رود با این توضیح که به نسبت فعل «بایستن/ mašjo» اجبار کم تری را متوجه کنش گر می کند. فعل «tāwāj» می تواند برای نشان دادن وجهیّت پویا نیز به کار رود. فعل «mašjā » تنها فعلی است که برای ارادة معنای وجهیّت تکلیفی در گذشته مورد استفاده قرار می گیرد. هیچ یک از افعال وجهی مورد بحث در هورامی توانایی نشان دادن وجهیّت گواه نمایی را ندارند.
۱۰.

تأثیر قدرت موضوعات فعلی بر حالت نمایی افتر`اقی: شواهدی از گویش هورامی

کلید واژه ها: حالت گویش هورامی مفعول نمایی افتراقی فاعل نمایی افتراقی قدرت موضوع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۷ تعداد دانلود : ۵۸۶
ح الت نمایی افت راقی پدیده ای در نظام صرفی زبان هایی است که مشخّصه حالت را به شکل آشکار و به وسیله وندهای تصریفی بر روی گروه های اسمی نمایش می دهند. این پدیده در زبان های دارای نظام حالت مفعولی، به شکل حالت نمایی افتراقی سازه مفعول و در زبان های واجد نظام کنایی، به شکل حالت نمایی افتراقی سازه فاعل است. این مقاله ضمن معرّفی و توصیف موارد فاعل نمایی و مفعول نمایی افتراقی در گویش هورامی، شرایط ظهور این پدیده ها را در ساخت های کنایی و مفعولیِ این گویش تبیین می نماید. در این راستا، با معرّفی قدرت موضوعات فعلی و نحوه محاسبه آن در ساخت های مفعولی و کنایی، نشان می دهیم که تفاوت در میزان قدرت موضوعات فعلی موجب پدیدآمدن حالت نمایی افتراقی در این گویش می شود؛ بدین معنا که تنها موضوعات فعلی قوی و برجسته میزبان پایانه صرفی حالت نما هستند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که حالت نمایی آشکار در ساخت های مفعولیِ گویش هورامی برای بازشناسی روابط دستوری و در ساخت های کنایی این گویش جهت بازنمایی برجستگی کلامی سازه گیرنده تکواژ حالت نما به کار می رود.
۱۱.

تأثیر عوامل کلامی بر تعیین نوع الگوی حالت در گویش هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گویش هورامی نظام حالت ساخت موضوعی ارجح جانداری مبتدا پیوستگی مبتدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۶ تعداد دانلود : ۸۲۴
مقالة حاضر درصدد یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا نظام حالت غالب در گویش هورامی متأثر از ویژگی های کلامی است یا نه؟ دوبوا (1987, 2003) معتقد است که تعیین نظام حالت در هر زبان را تنها می توان در پرتو ملاحظات کلامی و فرانحوی به صورت کامل تحلیل کرد. وی نشان داده است که برخی ویژگی های کلامی سبب به وجود آمدن گرایش کلامی ویژه ای به نام «ساخت موضوعی ارجح» می شود که ویژگی های آن منطبق با ویژگی های ساخت های نحوی «ارگتیو» است. نحوة رقابت این گرایش با سایر گرایش های کلامی که عمدتاً ویژگی هایی شبیه به نظام حالت مفعولی در حوزة نحو دارند، درنهایت، موجب تعیین نظام حالت در حوزة نحو می شود. در این مقاله نخست نشان می دهیم که با وجود مشاهدة الگوی ساخت موضوعی ارجح در کلیة ساخت های زبانی گویش هورامی، میزان تأثیرگذاری این الگو در ساخت های گذشتة ساده بیشتر از ساخت های مضارع است و همین موضوع موجب ارگتیو شدن ساخت های گذشتة ساده در این گویش می شود. سپس به این موضوع می پردازیم که سایر گرایش های کلامی رقیب نظیر گرایش «جانداری مبتدا» و «پیوستگی مبتدا»، بر خلاف ساخت موضوعی ارجح، همواره محرک الگوی حالت مفعولی در حوزة نحو هستند و تأثیر آن ها در هر دو دسته از ساخت های ارگتیو و مفعولی گویش هورامی دیده می شود ولی میزان تأثیرگذاری هریک از این دو گرایش کلامی بر مفعولی شدن انگارة حالت در این گویش متفاوت است؛ چنانکه فقط گرایش جانداری مبتدا می تواند الگوی حالت را در ساخت های غیرارگتیو در گویش هورامی به سوی نظام حالت مفعولی سوق دهد. دستاوردهای تجربی این پژوهش می تواند به لحاظ نظری مؤید رویکردهایی باشد که معتقدند پدیده های نحوی بنیادین نظیر الگوی حالت غالب، تحت تأثیر عوامل کلامی و بر اساس ملاحظات کاربردشناختی شکل می گیرند.
۱۲.

ساخت های کنایی در گویش هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مطلق گویش هورامی گروه مبتدا ساخت های کنایی مضاعف سازی واژه بست برنامة کمینه گرا گروه کانون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵۴ تعداد دانلود : ۱۱۲۸
مقالة حاضر به بررسی ساختهای کنایی در گویش هورامی میپردازد. گویش هورامی در ساختهای گذشتة ساده از الگوی حالت کنایی گسسته بهره میگیرد. این گویش علاوه بر استفاده از سازکار مضاعفسازی واژهبست ، برای نشان دادن الگوی حالت کنایی از سازکار دیگری نیز بهره میگیرد که منحصر به این گویش است و در سایر گویشهای کردی دیده نمیشود. در ساختهای برآمده از سازکار دوم بیان الگوی کنایی، سازه ها ی فاعل و مفعول مستقیم به ترتیب دستخوش فرایندهای تأکید و مبتداسازی می شوند؛ بدین ترتیب این ساختها نسبت به ساخت هایی که از سازکار مضاعفسازی واژه بست بهره می گیرند، خوانش معنایی نشاندارتری دارند. ترتیب سازه های به کار رفته در ساخت های کنایی نشاندار همواره ثابت است؛ سازة مفعول مستقیم در موضع آغازین این ساختها ظاهر میشود، در جایگاه بعدی سازة فاعل که همواره میزبان تکواژ حالت نمای غیرفاعلی است قرار می گیرد و در پایان جایگاه پایانی جمله را فعل گذشتة ساده از آن خود می کند. پژوهش حاضر دو هدف عمده را در دستور کار خود دارد: نخست بررسی و توصیف ساختهای کنایی بینشان و نشان دار در گویش هورامی و بیان ویژگیهای بنیادین هریک از آنها و دوم تلاش برای ارائة تبیین نحوی از مراحل فرایند اشتقاق نحوی ساختهای کنایی نشاندار بر پایة مفاهیم نظری برنامة کمینهگرا. تبیین نحوی ارائه شده در این مقاله از مفاهیم جدید مطرح شده در چارچوب برنامة کمینهگرا بهره می گیرند؛ نظیر فرضیة گروه متممساز گسسته و فرافکن های بیشینة تأکید و مبتدا .

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان