محمدرضا تاجیک

محمدرضا تاجیک

مدرک تحصیلی: دکترا

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۰۹ مورد.
۲۱.

رسانه های اجتماعی مجازی و عرصه سیاست در ایران (بررسی موردی انتخابات دهم ریاست جمهوری و کارناوال های شهری در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیاست شهروندی و حکومت مندی رسانه های اجتماعی مجازی کارناوال های شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۶ تعداد دانلود : ۵۵۲
استفاده گسترده از رسانه ها و شبکه های اجتماعی مجازی و روابط مبتنی بر ارتباطات الکترونیکی، فعالیت سیاسی و اجتماعی را در دهه اخیر بسیار متحول کرده است.از این رهگذر در این مقاله در پی آنیم تا تأثیر رسانه های اجتماعی مجازی بر عرصه سیاست ایران را بررسی کنیم. بنابراین این مقاله این پرسش را مطرح می کند که چگونه رسانه های اجتماعی مجازی موجب تحول در عرصه سیاست ایران شده است؟ مصادیق اثرگذاری این رسانه ها چیست؟ در پاسخ به این پرسش ها این فرضیه مطرح می شود که رسانه های اجتماعی مجازی، از یک سو با قرار دادن قدرت در دست شهروندان، امکان کنشگری بلاواسطه را در عرصه سیاسی کشور برای شهروندان ایرانی فراهم کردند و از سوی دیگر، این رسانه ها با تسهیل امکان کنشگری فردی، به کنشگران ایرانی این امکان را می دهند که تا حدی مستقل باشند و دیدگاه های رسمی را به چالش بکشند. با توجه به ماهیت پرسش های مطرح شده، در این پژوهش از روش ترکیبی مطالعه بهره برده ایم. از این رهگذر با بررسیوتشریحآرای متفکرانی چون لیوتار، بودریار، کاستلز و باختینسعی بر آن خواهد بود تا فرضیه مطرح شده، آزمون شود. در این زمینهمصادیق مورد بحث انتخابات ریاست جمهوری دهم وکارناوال های شهری در پارک های تهران، که با قرار گروهی از جوانان عضو شبکه های اجتماعی مجازی صورت گرفت، است.
۲۲.

جایگاه دانشگاه در مناسبات قدرت بررسی موردی: انقلاب فرهنگی در سطح محتوا، ساختار و سوژه دانشگاه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت دولت نظام آموزش دانشگاه ایدئولوژی دم ودستگاه های ایدئولوژیک دولت انقلاب فرهنگی محتوا ساختار سوژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵۴ تعداد دانلود : ۲۰۳۹
از اولین دانشگاه های نونهاد تا دانشگاه های امروزی، تحولات بسیاری در ایده دانشگاه و نظام آموزشی مدرن رقم خورده است. بر سر این که آیا اساس دانشگاه با توجه به درآمیختگی آن با فرایند تولید و کسب معرفت (دانش)، مستقل است یا وابسته به قدرت، حتی برساخته است یا برسازنده قدرت، هنوز هم مجادله نظری باقی است. سؤال اصلی این جاست که آیا دانشگاه به منزله یک نهاد مدرن آموزشی، زیست و حیاتی آزادانه دارد یا این که اساساً ایده دانشگاه تنها زمانی متحقق خواهد شد که در یک نهاد یا تحت سایه قدرت مستقر شود؟ دیگر این که دانشگاه در قامت یک نهاد، چرا و چگونه در خدمت ساختار قدرت قرار می گیرد و کارکردهای آن به چه شکلی تحت تأثیر تکنولوژی قدرت قرار می گیرد؟ در این نوشتار، به کمک اندیشه لویی آلتوسرو از منظر نظریه «ایدئولوژی و دم ودستگاه های ایدئولوژیک دولت» [1]، تلاش خواهد شد تا برای پرسش های فوق پاسخ مناسبی بیابیم. در این پژوهش، سعی بر آن است که نشان دهیم نظام آموزشی، خاصه نهاد دانشگاه، تحت تأثیر تکنیک های قدرت و نهادهای دولت چه تغییراتی پیدا می کند و این نوع تغییرات چگونه و در چه سطوحی صورت می پذیرد. در این راه، از روش های تحلیل کیفی، شامل تحلیل محتوا و روش روایی کمک گرفتیم (چراکه به نظر می رسد به جهت ریشه یابی علل یک پدیده خاص چون موضوع این پژوهش و به سبب تاریخی بودن موضوع و محدود بودن روابط و اجزای چنین پدیده سیاسی-اجتماعی ای، روش هایی کیفی چون تحلیل محتوا و روش روایی است که ما را در متن و بطنِ به جامانده از وقایع، یاری خواهد رساند). به همین ترتیب، برای گردآوری اطلاعات و جمع آوری مواد خام این پژوهش، از مشاهده مشارکتی، مطالعه اسناد و کتاب ها و مدارک و مصاحبه های عمیق بهره گرفته ایم. هدف از این پژوهش، آن است که نشان دهیم دانشگاه چه جایگاهی در زندگی انسان امروز پیدا کرده است و یا به سبب نوع ماهیت و کارکردهایی که امروز ارائه می کند، چه فرایندهایی را پشت سر نهاده تا در این عصر چنین ویژگی های کارکردی را عهده دار باشد. [1]Ideology and Ideological State Apparatuses
۲۳.

دیالکتیک مضاعف: ساخت یابی عقلانیت سیاسی جوامع(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عقلانیت سیاسی شیوة تولید فرهنگ ساختار کارگزار ساخت یابی دیالکتیک مضاعف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۹ تعداد دانلود : ۶۲۶
در باب عوامل تکوین و تداوم عقلانیت سیاسی خاصی در یک جامعه، در نظریه های اجتماعی، دو نوع تقابل در دو سطح جریان داشته است: تقابل فرهنگ/اقتصاد و ساختار/کارگزار. در سطح اول، رویکرد مارکسی بر تفوق اقتصاد و رویکرد وبری بر تفوق فرهنگ ؛ و در سطح دوم، «ساختارگرایان» بر تعیین کنندگی ساختارها و «قصدگرایان» بر تعیین کنندگی کارگزاران تأکید دارند. در نظریة «ساخت یابی» آنتونی گیدنز تلاش شده است که با عبور از دوگانه پنداری ساختار/کارگزار، رابطة دیالکتیکی میان آن دو جایگزین رابطة تقابلی شود. در این نوشتار، پس از تبیین رویکردهای فوق، استراتژی تحلیلیِ «دیالکتیک مضاعف» با تلقی سه ضلعی از ساختار (عین، ذهن و ارتباط) طرح شده است که در آن، منظر اقتصادمحور مارکسی و نگاه فرهنگ باور وبری با عناصری از نظریة ساخت یابیگیدنز با هم تلفیق شده است. به این ترتیب، برای بررسی عوامل تکوین و تداوم یک عقلانیت سیاسی در یک جامعه، باید از تأکید یک سویه بر اقتصاد یا فرهنگ و نیز ساختار یا کارگزار عبور نمود. لوکوموتیو جامعه از دو چرخ اقتصاد و فرهنگ تشکیل شده است که سیاست، موتور، و کارگزار رانندة این لوکوموتیو است. بنابراین، در این نوشتار به جای نگاه تقابلی، به بررسی دو نوع دیالکتیک درهم تنیده پرداخته شده است: الف) دیالکتیک ساختار-کارگزار؛ ب) دیالکتیک میان ساختارهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، با وساطت عنصر کارگزارانه.
۲۴.

مبانی نقد و بازاندیشی جامعه شناسی سیاسی در اندیشه ژاک رانسیر (امر اجتماعی در عصر پساجهانی شدن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رهایی پولیس جامعه شناسی سیاسی ضدجامعه شناسی ژاک رانسیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹۰ تعداد دانلود : ۱۱۲۴
این نوشتار بر آن است تا زاویه ای از معنای متحول امر اجتماعی و اندرکنش آن با امر سیاسی را در دهه های متاخر، با تبیین مبانی نقد و بازاندیشی ژاک رانسیر نسبت به جامعه شناسی سیاسی مورد واکاوی قرار بدهد. پرسش کانونی نوشتار این است که جامعه شناسی (سیاسی) در تفکر انتقادی رانسیر چگونه و بر مبنای چه نشانگان، مبانی، مقوله ها و مولفه هایی مفصل بندی شده و چگونه در پی تحلیل و بازنمایی امر واقع است؟ در پاسخ، این فرضیه مقدماتی مطرح می گردد که جامعه شناسی (سیاسی) در اندیشه رانسیر در سایه فهم خاص از مفهوم ضدجامعه شناسی، برپایه طرح و بازخوانی انگاره هایی مانند رهایی، دموکراسی، پولیس، سیاست، کهن سیاست، زیبایی شناسی سیاسی، سوژه سازی سیاسی، امر محسوس و... و در دیالکتیک و اندرکنش عموما سلبی با نظریه پردازانی همچون بوردیو، در راستای ساخت بندی و بازاندیشی امر اجتماعی مفصل بندی می شود. این فهم از جامعه شناسی سیاسی به دنبال گذار از معانی و خوانش های متعارف این علم (سنتی، مدرن و حتی پسامدرن) و دادن عمق فلسفی و کنش گرانه بیشتر به آن است. این سنت نوپدید، که به وسیله کسانی همچون رانسیر نمایندگی می شوند می کوشد معنای امر اجتماعی در عصر پساجهانی شدن را صورت بندی مجدد نماید.
۲۵.

شکل گیری جریان های فکری رومانتیک در عرصه سیاسی ایران؛ دوره مشروطه تا دهه 1330(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رومانتیسم خردگرایی سیاست مشروطیت نژادگرایی هویت اندیشی سوسیالیسم عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۸ تعداد دانلود : ۴۴۱
این پژوهش به بررسی «شکل گیری جریان های فکری رومانتیک در سپهر سیاسی ایران، از دوران مشروطه تا دهة 1330» می پردازد. اهمیت یافتن رومانتیسم، به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار، در تاریخ معاصر ایران بر تنازع خرد و شاعرانگی-ستایش شور و هیجان و احساس به جای عقل در مواجهه با امور- دامن زد. مشروطیت که قرار بود بزنگاه کاربست عقل و تدبیر خردمندانه در سیاست ایران شود، دست آخر از رومانتیسم سر در آورد که برخی از نمودهای آن را می توان در رازورزی، باستان گرایی، بازگشت به خویشتن و انقلابی گری مشاهده کرد. رومانتیسم سویه های آرمان شهری سیاست ایران را برجسته ساخت و تفکر منطقی را دچار طردانگاری، حذف و انکار کرد. با شدت گرفتن این موج در ادامه، این روند حتی خط مشی نظام سیاسی قرار گرفت و بسیاری از اقدامات را بر پایة باستان گرایی و بازگشت به خویشتن قرار داد. سؤال اصلی این است که «چه جریان های رومانتیکی در دوران مشروطه تا دهة 1330 ظهور کرده و چگونه نضج یافتند». فرض مرتبط با این سؤال نیز چنین است که «باب شدن رومانتیسم و به تبع آن رازورزی، باستان گرایی افراطی، انقلابی گری و توجه به احساسات و تمایلات آنی در سپهر سیاسی ایران، سه جریان عمدة رومانتیک را در دورة مذکور به وجود آورد: نژادگرایی، هویت اندیشی، سوسیالیسم عرفانی.»
۲۶.

رنج کنش ساز و ریشه های انقلابی آن در اندیشه سیاسی مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
  3. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی انقلاب
تعداد بازدید : ۲۷۰۰ تعداد دانلود : ۱۳۲۷
این مقاله به دنبال بررسی دیدگاه کارل مارکس، به عنوان جامعه شناس و فیلسوف سیاسی در ارتباط با برساخت عینی شرایط وقوع انقلاب با توجه به مفهوم کلیدی رنج انسانی است. مارکس در بررسی شرایط و زمینه های وقوع انقلاب، بر مفهوم رنج (که آن را در قالب الیناسیون و شرایط عینی و ذهنی منتهی به وقوع آن تعریف می کند) تمرکز کرده و از وجه پارادوکسیکال رنج سخن می گوید که مبتنی بر توأمانی وجوه مثبت و منفی رنج اجتماعی پرولتاریا است. از دید او، پیش شرط تحقق پراکسیس و کنش انقلابی، وابسته به وجود عینی و ذهنی رنجی اجتماعی است که با تحقق آگاهی (عینی و ذهنی) پرولتاریا نسبت به آن و خروج از وضعیت الیناسیون، می تواند او را از ابژه منفعل به سوژه فعال امر اجتماعی در جهت برساخت کنش انقلابی تبدیل کند. در این راستا او به عنوان فیلسوف سیاسی و جامعه شناس از نقش دین (که به زعم او برساخت عامدانه طبقه سرمایه دار برای آگاهی بخشی کاذب و خنثی کردن اثر رنج اجتماعی موجود است) غافل نیست و آن را به مثابه مانعی در جهت به اوج رسیدن رنج اجتماعی پرولتاریا و تبدیل آن به محرکه عینی لازم برای انقلاب نکوهش می کند. بنابراین مارکس با اذعان به وجه ایجابی رنج (علی رغم تعینات سلبی اجتماعی آن)، آن را در فرایند برساخت کنش سیاسی پرولتاریا (انقلاب) به مثابه یک نیروی حیاتی، پیش برنده و حتی ضروری در پروسه دیالکتیک تحول اجتماعی و سیاسی مورد توجه قرار می دهد.
۲۷.

انحلال هویت مداح در هویت ممدوح: مطالعه ای بر پایه اشعار مدحی فرخی در دستگاه غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۲ تعداد دانلود : ۷۳۹
در شعر مدحی، بر اثر آنچه منفعت مداح ایجاب می کند، هویت مداح در برابر هویت ممدوح رنگ می بازد و پسند و ناپسندهای مداح توسط ممدوح تعیین می شود. چنان که «ممدوحان در سایه» دیگر نیز تحت تأثیر خواست و اراده ممدوح اصلی در معرض مدح یا ذم قرار می گیرند. در این نوشتار، رابطه مداح و ممدوح و انحلال هویت مداح در «من» ممدوح بررسی شده و نمونه ای تاریخی در این زمینه واکاوی شده است. نمونه ای از انحلال هویت مداح در هویت ممدوح را می توان در دوران حضور طولانی فرخی سیستانی در دربار غزنویان دید؛ دورانی که سلطان محمود بر دربار غزنین حکومت می کرد و در سایه ارتشی نیرومند، فتوحاتی پرشمار به کارنامه سلطنت خود افزود. فرخی در این دوران علاوه بر سلطان، «دیگران»ی را نیز مدح می کرد که روابط ادبی اش با آنان تابعی از اراده سیاسی و خواست سلطان بود. نمونه ای از این نوع رابطه در برخورد فرخی با چرخه وزیران دولت غزنوی بررسی شده است. چرخه مورد نظر، عزل احمد حسن میمندی از صدارت سلطان، به وزارت رسیدن حسنک و جابه جایی مجدد حسنک با صدارت دوباره احمد حسن است. فرخی در مدح این «ممدوحان در سایه»، از خود اختیار و هویتی ندارد و بر اساس اختیار «ممدوح اصلی» سخن می گوید
۲۸.

مدرنیسم در اشعار فروغ و شاملو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: مدرنیسم شعر نو فروغ شامل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۷۵
مقدمه و هدف پژوهش: مدرنیسم در چند دهه اخیر شیوه غالب هنر در سطح جهان بوده است که با واکنش زیبایی شناسی و فرهنگی نسبت به مدرنیته و مدرنیزاسیون مشخص می شود. ویژگی برجسته آنچه در شعر و رمان و چه در نقاشی و هنر سینما، فلسفی اندیشی و اندیشه ورزی عقلانی است. این پژوهش هدف خود را در دو قسمت دنبال کرده است: بخش اول پایه نظری پژوهش است تا به سؤالاتی از این دست پاسخ دهد که مدرنیسم چیست؟ مدرنیسم در ادبیات چیست و دارا بودن چه ویژگی هایی باعث می شود که ما اثری را مدرن بنامیم؟ بخش دوم، هدفش اثبات این ادعاست که اشعار فروغ فرخزاد و احمد شاملو آثاری مدرن هستند و طبق نظریات مطرح مدرنیسم، اطلاق صفت مدرن به آنان جایز است؛ و از طرفی مقایسه اشعار این دو شاعر به لحاظ معیارهای مدرنیستی است. روش پژوهش: این پژوهش به روش تحلیل محتوا است و آرای نظریه رِنِه وِلِک در کتاب «نظریه ادبیات» و نیز پیتر چایلدز در کتاب «مدرنیسم» و مارشال برمن در کتاب «تجربه مدرنیته» را در نظر دارد و برخی متون فروغ و شاملو را از منظر معیارهای شکلی و محتوایی مدرنیسم، با تحلیل «مضمونی» و «مقوله ای» مورد بررسی قرار می دهد و همچنین با پیش رو قرار دادن این متون، واکنش این شاعران را به عنوان شکلی از گفتمان اجتماعی مدرنیسم در قالب دغدغه ها و دل مشغولی های نگارش مدرنیستی نشان می دهد. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که در اشعار این دو شاعر معیارهای مدرنیستی از جمله، اندیشه ژرف، فردگرایی، درون نگری، فروپاشی اجتماعی، سمبول، استعاره و... برجسته است و مطابق با این ویژگی ها می توان این اشعار را مدرن نامید. در مقایسه شعرهای این دو شاعر به لحاظ ویژگی های مدرن می توان نتیجه گرفت که از حیث محورهایی مانند فردیت، درون نگری، خود ارجاعی و شکاکیت، شعر فروغ از بهره مدرنیستی بالاتری برخوردار است. هر دو شاعر تعهد اجتماعی و انسانی نیرومندی را در شعرهایشان منعکس می کنند و در عین حال بیشتر اشعار آنان، حاوی اندیشه عمیق است. در نهایت هیچ یک از دو شاعر مدرن، فلسفه اندیش نیستند.
۲۹.

«منطقِ جانشینی» در رویکرد ژاک دریدا و ژاک رانسیر به مبادی فلسفه ی سیاسی: «نوشتار و سیاست»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افلاتون ارستو دریدا رانسیر روسو جانشینی نوشتار سیاست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۰ تعداد دانلود : ۷۳۸
افلاتون در همپرسه ی فایدروس با تأکید بر گفتارِ لوگوس محور، نوشتار را درحاشیه قرارداده و آن را چونان جانشینی خطرناک برای گفتارِ زنده که حامل معنا و حقیقت است، معرفی می کند. ژاک دریدا با اشاره به «منطق جانشینی»، فرودستیِ نوشتار در سنت افلاتونی را توجیه ناپذیر دانسته و بواسطه ی منطقِ دیفرانس، معنا را امری به تعویق افتاده و همواره متفاوت می داند. منطقِ جانشینی که از ادبیات ژان ژاک روسو وام گرفته شده، در اندیشه ی ژاک رانسیر نیز هویدا شده است. «سیاست»، برخلاف بداهت طبیعی و ضرورتی که در فلسفه ی سیاسی باستان داشت، برای رانسیر موضوعی است «ممکن» و مترادف دموکراسی که بواسطه ی آشکارگیِ دموس (demos) قابلیت وجود می یابد. در این بازنگری، تحقق سیاست/دموکراسی منوط به گذر از پلیس (police )به مثابه دغدغه ی فلسفه ی سیاسی کهن است. در جستار حاضر این سؤال مطرح است که «کاربستِ منطق جانشینی در کار دریدا و رانسیر به چه نحو بوده و کدام نکات، مشترک یا متفاوت هستند؟». بعنوان نتیجه ی بحث می توان بیان نمود «جانشینی برای هر دو متفکر، بازنگرش در ابعادی مهم از فلسفه ی سیاسی را ممکن می سازد. درعین حال، درحالی که نزد دریدا، ابتدا تشریح کننده ی فرودستیِ نوشتار است و سپس بواسطه ی عملکرد دیفرانس و بازی، بی معنا می نُماید، نزد رانسیر، به مثابه فضایی تهی، منش خلاقه داشته و شرطی تاریخی برای ساختِ سیاست/دموکراسی است.»
۳۱.

رابطه فضای مجازی (اینترنت) با تغییرات فرهنگی و دینی کاربران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: اینترنت فضای مجازی تغییرات فرهنگی تغییرات دینی تغییرات قومیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۶۵
مقدمه و هدف پژوهش: تغییر یا دگرگونی فرهنگی، فرآیندی است که بدان وسیله اجزاء مختلف یک فرهنگ با گذشت زمان تغییر و تعدیل می پذیرد اینترنت به عنوان رسانه موجبات تغییرات فرهنگی را فراهم کند. از این جهات، اینترنت به افراد میدان می دهد تا عقاید، نظریات و ارزش هایشان را به دیگران عرضه کنند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه فضای مجازی )اینترنت( با تغییرات فرهنگی و دینی کاربران می باشد. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع داده ها کمی، از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و از نظر شیوه اجرا پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل 20000 نفر از دانشجویان کرجس « دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران می باشد؛ که از این تعداد 100 نفر با استفاده از جدول به روش نمونه گیری تصادفی ساده جهت انجام پژوهش انتخاب شدند. »  مورگان یافتهها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین میزان استفاده کاربران از اینترنت و تغییرات فرهنگی، تغییرات سبک زندگی و تغییرات قومیتی در آنان رابطه معناداری وجود دارد؛ اما بین میزان استفاده کاربران از اینترنت و تغییرات دینی آنان رابطه معناداری وجود ندارد. نتیجهگیری: از منظر تغییرات فرهنگی و دینی، ظهور جامعه اطلاعاتی و شبکهای متأثر از گسترش فناوریهای ارتباطی، اطلاعاتی و فضای مجازی موجب بسط و گسترش فضای عمومی و اجتماعی جوامع و کشورها شده با نیازها، تمایلات، ذائقه ها، نگرش ها و ارزش های جدیدی شده » فردیت جدید « است؛ که این امر منجر به تقویت است ولی این امر منجر به این نشده است که باورها و مفروضات هسته فرهنگی جامعه ایرانی که ریشه دینی دارد، دچار گسست و از هم پاشیدگی در نتیجه این تغییرات گردد.
۳۲.

بررسی رابطه آموزش موسیقی سنتی بر هویت ملی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: هویت هویت ملی آموزش موسیقی سنتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۹۰
مقدمه و هدف پژوهش: هنر، به عنوان یکی از مظاهر فرهنگی، باید جز زندگی افراد باشد و ارزش های اساسی را کیفیت شرطی دهد. هدف پژوهش حاضر نیز این است تا نشان دهد آموزش موسیقی سنتی به عنوان یکی از مظاهر فرهنگ خودی بر ارتقا سطح هویت ملی تأثیرگذار است. در این تحقیق هویت ملی، در ابعاد زبان و ادبیات فارسی، سرزمین، اجتماعی، میراث فرهنگی و تاریخ در نظر گرفته شده است؛ اما محقق خود از این امر آگاهی دارد که موسیقی سنتی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم در حیطه ابعاد هویت ملی است؛ و در بعضی از تحقیقات به عنوان یک مؤلفه در بعد میراث فرهنگی در نظر گرفته شده است و مسلماً آموزش آن تأثیر به طور مستقیم بر تقویت هویت ملی اثرگذار است، ولی محقق سعی بر این دارد تا نشان دهد که دیگر بعدهای هویت ملی به واسطه محتوای انضمامی موسیقی سنتی ارتقا پیدا کرده و آموزش موسیقی سنتی بر دیگر بعدها هم تأثیرگذار است. روش پژوهش: در این تحقیق متغیر وابسته پس از وقوع بررسی شده و امکان دست کاری متغیر مستقل وجود ندارد، لذا تحقیق پس رویدادی بوده؛ از نظر روش علی _ مقایسه ای است. گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق، دو گروه دانشجویان کارشناسی نوازندگی در ساز ایرانی و جهانی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و روش نمونه گیری هدف دار قضاوتی است. یافته ها: نتایج حاصل از این تحقیق نیز تاکید به این دارد که آموزش موسیقی سنتی تأثیر به سزایی در تمامی بعدهای هویت ملی به ویژه در بعدهای اجتماعی و میراث فرهنگی داشته و اختلاف معنادار وجود دارد و گروه مورد مقایسه، فرضیه تحقیق را مورد تأیید قرار می دهد. نتیجه گیری: آموزش موسیقی سنتی می تواند به جز ارتقا بعد میراث فرهنگی به عنوان یکی از شاخص های هویت ملی در تمامی ابعاد آن نیز تأثیرگذار باشد.
۳۴.

اجماع ارتدوکس: آسیب شناسی علوم اجتماعی در ایرانِ امروز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: علوم اجتماعی دانش محلی اجماع ارتدوکس دانش مسلط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲۰ تعداد دانلود : ۱۱۲۷
اکنون دیری است که از شکل گیری پروژه ای انباشتی و جمعی برای تولید دانشی فراگیر و جهان شمول به نام علوم اجتماعی و اعمال قدرت از رهگذر آن می گذرد. علوم اجتماعی آن گونه که در دامان نظام های دانش کلان و مسلط پرورش یافتند، اشکالی از اندیشه و فرهنگ را تجسم بخشیدند که به تعبیر دلوز و گاتاری، به نحوی خشونت آمیز، دانش های «اقلیت»، یا به بیان فوکو، «دانش های تحت انقیاد» را قلمروزدایی کرده اند، و اندیشه غیرغربی را مستمرا از شکل دهی به دانش محلی خود در این عرصه (علوم اجتماعی) محروم کرده اند. اما اکنون زمان شورش دانش های تحت انقیاد فرارسیده است. شاید امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند تاملی اندیشمندانه بر این گفته فوکو باشیم که: طرح احیاء بنیادین دانش های تحت انقیاد، به علنی شدن پیوند پنهان میان دانش و قدرت کمک می کند؛ پیوندی که «از طریق آن، یک جامعه دانش خود را منتقل و حیات آن را تحت نقاب دانش تضمین می کند». و بر این گفته دلوز تاکید ورزیم که: «بازقلمروسازی» دانش های اقلیت را به عنوان «تقویت کننده دستگاه انقلابی آینده» مسلم می گیرد».
۳۵.

صوفی شالوده شکن: غزالی و واسازی عارفانه متن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تاویل طریقت واسازی علم الیقین تاویل باطنی دیالکتیک منفی انانیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵۹ تعداد دانلود : ۸۳۶
تاکید غزالی صوفی، هم چون سایر صوفیان، بر علم باطن (حقیقت) در برابر علم ظاهر است، و تاویل از این منظر، کوششی است برای پی بردن به معنی باطنی یک متن. بنابراین، در نظام اندیشگی غزالی تاویل به نوعی با شناخت حکمت و باطن شریعت در ارتباط است. فقط عرفان می تواند شناخت را تا سطح «معرفت» برساند، سطحی که در آن فرد آن چه را که می داند با تمام وجود تجربه می کند، یعنی تجربه بدون واسطه خدا، آن جا که دیگر انانیتی برای فرد باقی نمانده است (حالتی از ترک یا نفیِ نفس که «فنا» نام دارد) و کاملاً جذب وجود خدا شده است («بقا»). غزالی اما معتقد بود که این تجربه برای آن نیست که جایگزین فلسفه و دین شود، بل که برای تکمیل آن ها و برای تامین مبنا و مقصودی برای آن هاست.
۳۷.

«مطلق خاص» در اندیشه رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بازنمایی همبستگی پراگماتیسم رند مطلق خاص (Particular Absolute) واژه های نهایی (غائی) رند لیبرال نام انگاری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
تعداد بازدید : ۱۶۸۹ تعداد دانلود : ۱۱۶۸
آماج رویکرد انتقادی رورتی عمدتاً معرفت شناسی غربی و در متن و بطن آن، نظریه معرفتی بازنمایی است. رورتی با منظر و نظری پراگماتیستی در پی یافتن توجیه و توضیحی برای نگرش اخلاقی و سیاسی غرب امروز است. این منظر و نظر رورتی، سخت وام دار آموزه های زبان شناختی و رویکردهای توصیفی در شکل گیری درک آدمی از امور است. اما، آیا رورتی می تواند در این فضای نظری از آفات فراتئوری ها، از یک سو، و نگاه های هنجاری در عرصه علوم، از سوی دیگر، پرهیز کند؟
۳۸.

موانع گفتمانی دموکراسی در افغانستان(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: اسلام گفتمان دموکراسی مجاهدین طالبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹۴ تعداد دانلود : ۲۳۰۲
بعد از یازدهم سپتامبر 2001، طالبان، جای خود را به گفتمان دموکراسی داد. طالبان که خود با غیریت سازی و به حاشیه راندن گفتمان بی قرار مجاهدین، به گفتمان مسلط تبدیل شده بود، خود به همان سرنوشت دچار شد. گفتمان دموکراسی، با مفصل بندی دال های: مردم، آزادی، حقوق بشر، حقوق زنان، مبارزه با تروریسم و مبارزه با کشت خشخاش، دقیقاً هویت خود را با نفی هویت طالبان معرفی کرد که در آن، دال های: شریعت، حکومت خدا، امنیت، محدودیت زنان، کشت خشخاش و... مفصل بندی شده بود. با گذشت نزدیک به یک دهه از عمر دموکراسی در افغانستان، مهم ترین موانع دموکراسی در افغانستان، موانع گفتمانی است. یعنی معانی ای را که گفتمان دموکراسی به دال های: مردم، حقوق بشر، آزادی، زنان و... داده است، به سختی از سوی جامعه سنتی افغانستان، قابل پذیرش می باشد. گفتمان های رقیب، یعنی مجاهدین و طالبان، مانع هژمونیک شدن گفتمان دموکراسی در افغانستان شده اند.
۴۰.

مبانی نظری دموکراسی متکثرگرای لیوتار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دموکراسی دانش فراروایت بازیهای زبانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹۳ تعداد دانلود : ۱۲۲۲
لیوتار ضمن آسیب‏شناسی جوامع مدرن، وضعیت پیش‌آمده، یعنی فروریختن فراروایت‌ها و تبدیل شدن آنها به ‌روایت‌های خرد و محلی در تمام حوزه‌ها را گرامی می‌دارد. برای وی چنین وضعیتی به خرده‌روایت‌های خرد و محلی به حاشیه رانده شده فرصتی دوباره برای ابراز وجود و امکان حیات می‌دهد که تاکنون بواسطه‌ی خواست حفظ یگانگی و ثبات و ...از امکان ابراز هویت خود محروم بودند. اما حفظ و ماندگاری این تنوع و تکثر نیاز به یک چارچوب یا قالبی دارد تا نه تنها این وضعیت دوام بیاورد بلکه تقویت و حمایت نیز بشود که به نظر می‌رسد قالب دموکراسی متکثرگرای وی این توانایی و ظرفیت را داشته باشد. البته نظریه‌ی دموکراسی وی بطور خیلی صریح بیان نشده و آن را را باید از لابلای آثار و نظریاتش یافت.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان