آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

مقدمه و اهداف: سیاست از منابع مختلفی تغذیه می کند که در این میان فلسفه تاریخ همواره یکی از مهمترین این منابع به شمار رفته است. پژوهش حاضر قصد دارد به این سؤال بپردازد که فلسفه تاریخ ایران باستان چگونه به سیاست در اندیشه ایرانشهری تعیّن می بخشد. در واقع فهم چیستی و چگونگی تأثیرات فلسفه تاریخ ایران باستان بر اندیشه سیاسی ایرانشهری مسئله اصلی پژوهش حاضر است.روش ها: پژوهش حاضر برای پاسخ به پرسش اصلی خود نیامند بررسی متونی است که بنیان های نظری ایران باستان در آن انعکاس یافته است. چنین متونی یا از سنخ متون اولیه ایران باستان هستند یا از سنخ تحلیل های ثانویه صورت پذیرفته از آنها. در این مقتضا مسئله اصلی فهم یا ارزیابی فهم های صورت پذیرفته از چنین متونی است. به همین دلیل از روش تفسیری متن محور که در گستره روش های هرمنوتیکی جای دارد استفاده می شود.یافته ها: فلسفه تاریخ ایرانشهری را می توان به چهار بخش سرآغاز هستی، موتور محرکه تاریخ، سیر تاریخ و پایان تاریخ تقسیم کرده و مورد تحلیل قرار داد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد نزاع در ازل از جدال هورمزد و اهریمن آغاز گشته و در سطوح مختلف تاریخ تجلی می یابد که در سیاست زمینی نیز در همین چارچوب شکل می گیرد. زمان به عنوان مکر زروان برای بازستاندن پادشاهی جهان از اهریمن عامل محرکه تاریخ ایرانشهری تلقی می گردد که سیر تاریخ و گذر زمان بر قدرت هورمزد و نیروهایش افزوده و سلطنت اهریمن را مضمحل می کند. در پایان تاریخ با ظهور سوشیانس جدال آغازین با پیروزی اهورائیان به پایان می رسد و دنیای مادی نیز در زروان بی کرانه محو می گردد. سیاست در گیتی بر مبنای جدال نخستین بنا گشته و به وسیله زمان که تحت تاثیر پیمان اولیه زروان است، کنترل می شود. هر کنشی موعدی دارد که تخطی از آن ممکن نیست. از اینرو زمان خصلتی کاملاً سیاسی می یابد. زمان از بستر و ظرف منفعل رخدادها فراتر رفته و خود تبدیل به کنشگری تعیّن بخش می شود که مراحل تاریخ را می سازد.نتیجه گیری: در اندیشه ایرانشهری فلسفه تاریخ مبنای حاکم بر سایر اصول اندیشگانی است و سامان تمامی حوزه های حیات سیاسی و اجتماعی متأثر از آن است. اساساً با جبرگرایی تاریخی که در سرشت این اندیشه وجود دارد، حیات سیاسی و اجتماعی با تکیه بر آن تعیّن می یابد. در این ساحت «زمان» عاملی اجبارگر و حامل اصلی رخدادها در طول تاریخ است و انسان تنها بازیگریست که از نقش آفرینی آن در چارچوب نمایشنامه ای ازلی استفاده شده است. این زمان است که خصلتی سیاسی داشته و نقش اصلی را در پیشبرد نبرد اهورائیان و اهریمنان دارد. دوگانه اهورایی/ اهریمنی بودن است که بر همه چیز سایه افکنده، هیچ تساهلی را در میان باقی نگذاشته و حیات انسانی را تنها مسیری برای پیکارگری قرار داده است. نبرد دائمی خیر و شر چنین است که تبدیل به عامل اصلی محرک تاریخ می شود. امر سیاسی ایرانشهری نیز در چارچوب این دوگان گرفتار آمده و ناچار وضعیتی سازش ناپذیر برای جهان ایرانشهری خلق کرده و بر این اساس در اندیشه ایرانشهری انسان در «وضعیت سیاسی» زیست می کند؛ وضعیتی که همواره انسان ها در یک سوی این دوگان قرار دادشته و همواره در مواجهه با غیریتی قرار دارند. فلسفه تاریخ نقاط عطف و هنگامه های اساسی تغییر در جهان را نیز تعیین کرده است. در اینجا سیاست نه حاصل اراده کامل شهریاران و عاملان بلکه حاصل اراده زمان است که محقق می گردد.

The ratio of philosophy of history and politics in Iranshahri thought

abstractIntroduction: Politics feeds from various sources, among which the philosophy of history has always been considered one of the most important sources. The present study aims to address the question of how the philosophy of ancient Iranian history determines politics in the Iranian urban thought. In fact, understanding what and how the philosophy of ancient Iran's history influences the political thought of Iranshahri is the main problem of the present research.Methods: In order to answer the main question, the present research aims to examine the texts in which the theoretical foundations of ancient Iran are reflected. Such texts are either from the sources of the primary texts of ancient Iran or from the sources of secondary analyzes made from them. In this case, the main problem is to understand or evaluate the understandings made from such texts. For this reason, the text-based interpretation method is used, which is in the range of hermeneutic methods.Results and discutions: Iranshahri's philosophy of history can be divided and analyzed into four parts: the beginning of existence, the driving engine of history, the course of history, and the end of history. The findings of the present research show that the conflict in the past started from the conflict of Hormuzd and Ahriman and it is manifested in different levels of history, which is also formed in the earthly politics in the same framework. Time is considered as a trick of Zervan to defend the kingdom of the world from Ahriman, the driving factor of Iranshahri history, which the course of history and the passage of time increases the power of Hormuzd and his forces and destroys the reign of Ahriman. Politics in Gitti is based on the first conflict and is controlled by time, which is influenced by the initial agreement of Zarvan. Every action has a deadline that cannot be violated. Therefore, time acquires a completely political character. Time goes beyond the passive container of events and becomes a determinative activity that creates the stages of history.Conclusion: In Iranshahri's thought, the philosophy of history is the basis governing all other intellectual principles, and the order of all spheres of political and social life is affected by it. Basically, with the historical determinism that exists in the nature of this thought, political and social life is determined by relying on it. In this field, "time" is a compelling factor and the main carrier of events throughout history, and man is the only actor whose role-playing has been used in the framework of an eternal play. This is the time that has a political character and plays the main role in advancing the battle between Ahuraians and demons. It is the duality of being Ahurai/demon that casts a shadow over everything, left no tolerance in between and made human life only a path for struggle. The constant battle between good and evil is such that it becomes the main driving factor of history. The political affairs of Iranshahri have also been caught in the framework of these dualities and forced to create an irreconcilable situation for the world of Iranshahri, and according to this, in Iranshahri's thought, man lives in a "political situation"; A situation that has always put humans on one side of these two and they are always facing otherness. The philosophy of history has also determined the turning points and fundamental moments of change in the world. Here, politics is not the result of the complete will of rulers and actors, but the result of the will of time, which is realized.

تبلیغات