ورود به هزاره سوم از نظر نظام جهانی تعلیم و تربیت، دارای وجوه ممیزه و شرایط ویژه ای است. بدین مفهوم که همزمان با تغییر در ابعاد فناوری، مدیریتی و ساختاربندی نوین منابع، لازم است از هر فرصتی در راستای توسعه مدارس و حرکت به سوی توانایی محوری فراگیران و نقش پذیری بهتر عوامل بهره مند گردید. تصویب طرح ایجاد مجتمع های آموزشی و پرورشی در سال 1389 ش. از جمله اقدامات نظام آموزشی ایران برای تحقق شعار مدرسه محوری به عنوان یک سیاست اصولی به شمار می آید. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان بهره وری مجتمع های آموزشی و پرورشی از بعد آموزشی در سال تحصیلی 1393-1392، پژوهشی توصیفی از نوع پیمایشی است.با توجه به جامعه آماری 153 مجتمع، تعداد 85 مدیر و 243 معلم به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب باهر منطقه انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از مصاحبه، مراجعه به کتابخانه و دو پرسشنامه محقق ساخته برای مدیران و معلمان استفاده شد. روایی محتوایی و صوری آن ها از طریق مراجعه به مبانی نظری و اساتید متخصص مورد بررسی قرار گرفت. اعتبار پرسشنامه معلمان به روش آلفای کرونباخ محاسبه و مقدار آن 2/98 و مقدار آلفای کرونباخ پرسشنامه مدیران نیز 8/95 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده از آمار توصیفی و همچنین برای معناداری از آمار استنباطی از طریق نرم افزار spss استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مجتمع ها در بعد آموزشی به اهداف خود رسیده اند. هم چنین میزان تحقق اهداف آموزشی در مجتمع های آموزشی و پرورشی روستایی و شهری به جز تجارب دست اول دانش آموزان، در سایر مؤلفه ها تفاوت معنی داری نداشت. از دیگر سو، تشکیل کلاس های تقویتی و فوق برنامه، مهمترین برنامه مدیران برای جلوگیری از افت تحصیلی میباشد و اغلبمعلمان ومدیرانمعتقدند که کمبود امکانات و فناوری های نوین، مهمترین چالش پیش روی مجتمع ها در ارائه آموزش اثربخش و با کیفیت می باشد.