نویسندگان: حمید درج

کلید واژه ها: ایران چین همگرایی روابط استراتژیک نئورئالیسم

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۱۳۱ - ۱۵۲
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۴۱

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

هم اکنون ایران و چین به عنوان دو بازیگر تجدیدنظرطلب در عرصه بین الملل شناخته می شوند که ضمن مخالفت با نظام بین الملل تک قطبی، در تلاش برای ایجاد نظام چندقطبی و تغییر معادلات به نفع خود بر آمده اند و در این راستا؛ به توسعه همکاری ها و مناسبات همه جانبه مبادرت می ورزند. امّا علی رغم تقویت روابط و توسعه همکاری ها، نقش آفرینی عوامل خارجی و داخلی از شکل گیری روابط استراتژیک میان ایران و چین ممانعت می ورزد. لذا سؤال اصلی پژوهش این است که ایران و چین برای توسعه همکاری ها چه اقداماتی را در پیش گرفته اند و دلایل عدم شکل گیری روابط استراتژیک میان طرفین در چیست؟ فرضیه مقاله این است که نارضایتی ها و مخالفت ایران و چین با نظم تک قطبی و هژمونی آمریکا، ظرفیت و امکان لازم را برای توسعه همکاری ها و همگرایی تهران و پکن فراهم می سازد. با این وجود، عوامل و متغیرهای خارجی و داخلی تأثیرگذار باعث شده است تا از شکل گیری یک الگوی مشخص و یکسان در روابط ایران و چین جلوگیری شود و این روابط شکل استراتژیک پیدا نکند. روش مورد استفاده در این نوشتار توصیفی تحلیلی می باشد.

Examining the Dimensions of Cooperation between Iran and China and the Reasons for Not Forming Strategic Relations between Them

Currently, Iran and China are known as two revisionist actors in the international arena who, while opposing the unipolar international system, have succeeded in creating a multipolar system and changing the equations in their favor, and in this regard, they begin to develop comprehensive cooperation and relations. However, despite the strengthening of relations and the development of cooperation, the role of external and internal factors prevents the formation of strategic relations between Iran and China. Therefore, the main question of the research is what measures Iran and China have taken to develop cooperation and what are the reasons for not forming strategic relations between the parties? The hypothesis of the article is that the dissatisfaction and opposition of Iran and China with the unipolar system and American hegemony provides the necessary capacity and possibility for the development of cooperation and convergence between Tehran and Beijing. Nevertheless, influential external and internal factors and variables have prevented the formation of a specific and uniform pattern in Iran-China relations and these relations do not take a strategic form. The method used in this article is descriptive-analytical.
Iran , China , Convergence , Strategic Relations , Neorealism,

تبلیغات