اختلال خوردن یک بیماری پیچیده روانپزشکی مزمن و ناتوان کننده است. در دهه های اخیر، مدل شناختی اختلال های خوردن پیشتاز نظریه پردازی، تحقیق و درمان بوده است. در تحقیقات جدید دو مدل نظری متمایز برای پردازش و ارزیابی های آشکار و ضمنی اطلاعات استفاده می کنند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تداعی های ضمنی و آشکار مربوط به افسردگی، اضطراب و نگرش به غذا در افراد مبتلا به اختلال خوردن و افراد سالم بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به اختلال خوردن شهر تهران بود که در شش ماهه اول سال 1399 به مراکز درمانی و مشاوره مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری به صورت خوشه در دسترس و هدفمند انجام شد. حجم نمونه 300 نفر بود که با پرسشنامه های SCL-90، سیاهه اختلال خوردن اهواز (شریفی فرد،1377)، مقیاس نگرش به غذا (تیچمن و همکاران، 2003) و تکلیف مبتنی بر رایانه آزمون تداعی ضمنی (گرینوالد و همکاران، 1998) آزمون شدند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحلیل نشان داد که در تداعی آشکار و ضمنی افسردگی، در تداعی ضمنی اضطراب و در تداعی آشکار نگرش به تغذیه بین افراد مبتلا به اختلال خوردن و افراد سالم تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نیز مشخص کرد که تنها تداعی و ضمنی آشکار افسردگی و تداعی ضمنی اضطراب می توانند به شکل معنادار اختلال خوردن را پیش بینی نمایند. این نتایج تأیید کننده نقش تداعی های ضمنی و آشکار در عرصه بالینی است؛ همچنین در شناخت بهتر اختلال خوردن کمک می کند تا در تدوین برنامه های آموزشی و مداخله های روانشناختی مورد ملاحظه قرار گیرد.