آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۳

چکیده

یکی از محورهای اصلی فلسفه دین، بحث از مفهوم خداست. تلقّی های متنوعی درباره خدا وجود دارد که خداباوری توحیدی یکی از آنهاست. درون دیدگاه خداباورانه، دست کم دو تصویر کلان از خدا ارائه شده است: 1) خداباوری کلاسیک؛ 2) خداباوری شخص وار. خداباوری کلاسیک دیدگاه رسمی ادیان ابراهیمی بوده، توسط متفکران برجسته ای مانند ابن سینا، آکوئیناس و مایمنیدز، طرح و از آن حمایت شده است. اما به ویژه در دهه های اخیر، تصویر دیگری از خدا در میان خداباوران ارائه شده که در این نوشته از آن با عنوان خداباوری شخص وار یاد می شود. کلیت این دیدگاه مورد حمایت شماری از برجسته ترین فیلسوفان خداباور معاصر از جمله پلنتینگا، سوئین برن و کریگ است. نزاع اصلی میان این دو تصویر در تغییرپذیر یا تغییرناپذیردانستن خداست که پای صفات دیگری مانند بساطت را پیش می کشد. توجه به این تمایز می تواند زمینه تطبیق خداباوری مورد نظر حکمای مسلمان را با جریان اصلی خداباوری معاصر در مسئله مفهوم خدا فراهم نماید. در این مقاله دو تلقّی کلاسیک و شخص وار از خداباوری طرح شده و تمایزی که در برخی مباحث فلسفه دین بر این تفکیک بار می شود، تشریح می گردد.

A Critical Analysis of Stubborn Faith (Faithism according to Lewis' Reading)

Faitheists consider faith to be self-founded and based on internal components, which derives its validity from sources of knowledge other than reason. Whether faith does not need reason or is in conflict with reason, or whether the epistemological and metaphysical domains of faith and reason are separate. C. S. Lewis proposes another kind of faithism, according to which, although faith is rational based on rational reasoning in the first step, after the realization of faith and person’s devotion to God, he no longer is not interested in reason and evidence against faith, and is right in this matter; Because there, one should listen to the unseen and faith is no longer a part of scientific issues which scientist must always be aware of the agreeable or opposed evidence. The most important challenge of this approach in escape from reason of faith is the failure to explain the two stages of faith, and it is not clear what the essential and existential relationship between faith based on reason and faith based on stubbornness. If the truth of faith is the belief based on rationality, the faith of the second stage does not have an independent truth. If the truth of faith is disregarding the opposite evidence, then its initial rationality is meaningless. This article seeks to explain and analyze Lewis's point of view by rereading his foundations and claims. This research is organized in a descriptive-analytical way and based on the analysis of the theory's internal coherence and its consistency with previous philosophical foundations.

تبلیغات