هدف پژوهش حاضر واکاوی برنامه درسی پنهان در شکل گیری رفتار مبتنی بر اقتصاد مقاومتی در دانش آموزان بود. پژوهش با رویکرد کیفی و مبتنی بر الگوی ارزشیابی خبرگی و نقادی آیزنز بود. مطابق با چهار مرحله الگوی ارزشیابی یادشده، ابتدا قلمروی مورد مطالعه توصیف، سپس، عوامل ممکن یا مانع درون عناصر برنامه درسی تفسیر شد. ارزشیابی یافته ها در مسیر بررسی همسویی یا تعارض مؤلفه های برنامه درسی با وضعیت مطلوب مؤلفه های اقتصاد مقاومتی انجام شد. سپس، مضمون یابی یافته های تحقیق برای تعمیم بر پایه مشابهت ها به سایر موقعیت های آموزشی، انجام شد. داده ها از طریق مشاهده، بررسی اسناد، مصاحبه با دانش آموزان و معلمان به دست آمد. یافته ها دلالت بر آن داشت که اقتصاد مقاومتی در مدرسه در قالب «دوری از اسراف و تجمل» و «صرفه جویی در اقلام مصرفی و انرژی» مورد توجه قرار گرفته و تأثیری بر توسعه ابعاد متنوع اقتصاد مقاومتی نداشته است. ضرورت توسعه مفهومی اقتصاد مقاومتی و عمل در تمامی لایه ها و ساحت های آن برای تمامی اقشار درون مدرسه توصیه شده است.