آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

رویکرد ارتدکس مارکسیستی از اصلی ترین چشم اندازها در روایت تاریخ ایران از زاویه علوم اجتماعی جدید بوده است. هدف اصلی این مقاله ارائه گزارشی انتقادی از این سنت تاریخ نگاری و شناسایی تحلیل آن از ماهیت دولت و جامعه ایرانی است. پرسش های اصلی مقاله عبارت اند از: 1. مشخصه های اصلی درک مارکسیستی از تاریخ ایران کدام اند؟ 2. برداشت پژوهشگران مارکسیست از ویژگی های جامعه و دولت در فئودالیسم ایرانی چیست؟  3.  ظرفیت ها و کاستی های این الگو برای تحلیل تاریخ ایران کدام اند؟ بر پایه این برداشت ایران مانند همه جوامع شیوه های تولید اشتراکی، برده داری، فئودالیسم و سرمایه داری را تجربه کرده، اما در هر دوره ویژگی های عمومی شیوه های تولید با ویژگی های خاص جامعه ایرانی ترکیب شده و گونه ایرانی این صورت بندی ها شکل گرفته است. با استفاده از داده های کیفی گردآوری شده از اسناد و منابع موجود، در این پژوهش  افزون بر ارائه گزارشی تحلیلی از شکل گیری، و فراز و فرود این رهیافت در مراحل تاریخی تلاش می شود تا با تمرکز بر مقطع «فئودالی»، ویژگی های «فئودالیسم ایرانی» شناسایی شود. محوریت اقتصاد کشاورزی معیشتی، سیطره مناسبات مبتنی بر بهره کشی فئودالی، تنوع اشکال مالکیت زمین، وجود ساخت طبقاتی مشخص، تلقی دولت به عنوان ابزار طبقه فئودال، چرخه تقویت مالکیت دولتی بر زمین در ابتدای تأسیس دولت و تجزیه آن در اثر واگذاری اقطاع، الگوی غیرمتمرکز اداره امپراتوری، آونگ تکرارشونده تمرکزگرایی-تجزیه طلبی فئودالی، تلقی وضعیت ملوک الطوایفی به عنوان فئودالیسم تکامل یافته و تلقی جنبش های اجتماعی به عنوان ستیزه های طبقاتی، از جمله ویژگی های مورد تأکید این تحلیل از تاریخ پیشامدرن ایران است. در این مقاله ضمن تأکید بر نارسایی های بنیادین این سبک تاریخ نگاری، نتیجه گیری شده است که برخی درون مایه های آن می تواند مورد توجهی دوباره قرار گیرد.

تبلیغات