آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

هویّت که عامل شناسایی خود در برابر دیگری است، از یک سو نشانگر شباهت هاست و از سوی دیگر نمایانگر تفاوت ها. هویّت را می توان به عنوان یک مفهوم روان شناختی، فرهنگی و نیز جغرافیایی معرّفی کرد که وجهه، ادراک، وظایف و تعاملات فرد با دیگران را پی ریزی می کند به طوری که هویّت، ادراک شکل گرفته در افراد از پدیده های جغرافیایی را تثبیت و تقویت می کند. هدف مقاله حاضر آن است که با بررسی تعاریف و ویژگی های مفهوم هویّت، رابطه این مفهوم با شاخص های اساسی علم جغرافیا و به طور اخص با مفاهیم فضایی سیاسی ارزیابی و مورد مطالعه قرار گیرد.  بسته به ماهیت نظری پژوهش، از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع دست اول و معتبر لاتین و فارسی برای انجام آن استفاده شده است.  حال سوال اساسی پژوهش این است که بیشترین تعامل هویّت با کدام مفاهیم فضایی سیاسی است؟ به نظر می رسد که هویّت، مفهومی ذهنی است که نقش مهمی در شکل دادن به تصاویر ذهنی و ادراک انسان از مفاهیم فضایی نظیر مکان، فضا، مقیاس، ملّت، قلمرو و مرز دارد و به عبارتی هویّت با پدیده های عینیِ جغرافیایی در تعامل مداوم و مستمر است . یافته های مقاله نشان می دهد که هویّت «مکانی» بخش زیربنایی هویّت افراد و گروه ها است که از طریق دیگر مکان ها یعنی «فضا»های وابستگی، بستری برای فعالیّت ها و رفتارهای انسانی در «مقیاس»های مختلف می باشد. در این بین «مرز»های هویّتی منجمله مقوله هویّت ملّی و به تعاقب آن «قلمرو» ملّی مطرح می شود که آن گاه اعمال حاکمیّت، قدرت و نظارت انحصاری بر پهنه مشخصی از سرزمینِ باهویّت اعمال می شود. جان کلام آنکه مفهوم ذهنیِ هویّت با مفاهیم عینی و فضایی جغرافیایی سیاسی رابطه تنگاتنگ و ارگانیک دارد و دائماً همدیگر را معنا می بخشند و یکدیگر را بازتولید می کنند. فلذا هویّت با مشخص کردن خود و دیگری در ترکیب با مفاهیم فضایی موجب وابستگی و پیوند فرد و گروه های اجتماعی در مقیاس های فضایی مختلف به قلمروهای جغرافیایی می شود.

تبلیغات