هدف این پژوهش عبارت است از تبیین ارتباط رهبری دانش و توانایی جذب دانش در ادارات کل ورزش و جوانان غرب ایران بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و به شیوه میدانی انجام گرفت. برای گردآوری داده های پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد رهبری دانش بر اساس مدل ویتالا و توانایی جذب دانش بر اساس مدل مینباوا و همکاران استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان مرد و زن ادرات کل ورزش و جوانان شمال غرب کشور که با استفاده از روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند 274 نفر به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای سنجش میزان پایایی از ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی روی یک نمونه 40 نفری، پرسشنامه رهبری دانش 93/0 =α و توانایی جذب دانش 83/0=α به دست آمد. داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده ازt تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تحلیل شدند نتایج گویای آن است که، وضعیت رهبری دانش با مقدار (5.66 t= ، 001/ 0 p= ) بالاتر از سطح متوسط و توانایی جذب با مقدار (0.33- t= ، 001/ 0 p= ) پایین تر از حد متوسط بود همچنین بین رهبری دانش و ظرفیت جذب دانش ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و مولفه حمایت از فرایند یادگیری فردی و گروهی می توانند ابعاد قابلیت جذب دانش{ انگیزش کارکنان (0.45=β) و توانایی کارکنان (0.68=β)} را پیش بینی کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که وجود یک رهبری دانش محور در ادارات تربت بدنی می تواند در افزایش توانایی جذب دانش کارکنان نقش موثری داشته باشد.