مبحث ادراک اتمسفری در معماری به عنوان یک راهکار مناسب از هم زیستی عاطفی انسان در تعامل با مکان، نوعی گفتمان پدیدارشناسانه با رویکرد به زیبایی شناختی نوین است. این پژوهش به جایگاه بدن در فرایند ادراک حسی اتمسفری از منظر پدیدارشناسی ادراک مرلوپونتی می پردازد. روش این پژوهش، کیفی و تحلیلی و تفسیری با زمینه پدیدارشناسی ادراکات حسی بدنمند و از منظر اندیشه های مرلوپونتی و همچنین با روش کدگذاری آزاد، محوری و گزینشی انتخاب شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ادراک اتمسفری منجر به تقویت رابطه میان تجربه واقعی و ابعاد ذهنی می گردد تا از دل این احساس تقویت شده، تجربه ای ژرف از فضا و زمان، فراروی مخاطب حادث شود و در توضیح معنای معمارانه نقش ایفا می کند. همگرایی قابلیت های ادراکی بامعنای جسمانی، از فروکاهیدن اثر معماری به فرمالیسم صرف و ترکیب بندی های اغواگرایانه که از هرگونه منطق مادی و تجربه وجودی خالی شده است، جلوگیری می کند. لذا از طریق ادراک پیشاتاملی و بلاواسطه در بستری از اتمسفر معمارانه، چهارچوب ها، افق ها و عرصه های برای تجربه کردن و فهم جهان بر ما گشوده می شود.نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که ادراک اتمسفری از طریق یکی شدن مخاطب با فضا و ادغام ادراک حافظه و تخیل در فرایندی بدنی رخ می دهد و ماهیت شهودی و بدنمندی دارد و قابلیت اثر معماری را در همراه ساختن و جهت دهی رفتار مخاطبان برجسته می کند. مؤلفه هایی همچون ماده و بافت، نور و سایه، توده و جرم، هندسه و مقیاس، بستر و زمینه پیرامونی، جزییات معماری و اقلیم در فرایند خلق ادراک اتمسفری نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند.