از کودتای اسفند 1299 تا ورود نیروهای متفقین به ایران به تدریج نوع جدیدی از حکمرانی شکل گرفت که بر مبنای تصویری از حکومت استوار بود که ایده های آن نه تنها در گفتمان جاری میان جریان های سیاسی گوناگون، بلکه در یقینیات زندگی روزمره توده مردم بازتاب می یابد. پرسش های پژوهشی این مقاله عبارت اند از: 1. آیا این حکمرانی جدید براساس تصویر معینی از حکومت شکل گرفته است که در جهان بینی دوران و یقینیات زندگی روزمره مردم عادی ریشه دارد؟ 2. چه عوامل مهمی در عرصه های گوناگون تصویر حکومت را شکل داده اند؟ 3. تا چه حد ردپای این تصویر در ادبیات داستانی این دوره آشکار است؟ فرضیه اصلی این است که دولت مدرن در دوره پهلوی اول براساس تصویری از حکومت شکل گرفته که ریشه در یقینیات زندگی روزمره مردم ایران داشته است؛ و دوگانگی هایی نظیر اقتدارگرایی/مردم سالاری را در عرصه های گوناگون نمایان می سازد که در ادبیات داستانی این دوره مشاهده می شود. در این مقاله، با عنایت به روش تحلیل شخصیت های تیپیک در جامعه شناسی رمان جرج لوکاچ و چارچوب نظری جامعه شناسی معرفت مانهایم، چگونگی این انتظارها و ایده های مرتبط با حکومت در رمان ها و داستان های اجتماعی ایران در دوره زمانی 1320-1300 بررسی می شود. بررسی ادبیات داستانی این دوره به واکاوی و رمزگشایی از برخی جنبه های پنهان اما مؤثر بر شکل گیری و بازشکل گیری حکومت در عرصه های گوناگون سیاست داخلی، سیاست خارجی، سیاست اقتصادی و نیز سیاست فرهنگی (جهان بینی) یاری می رساند که به ترتیب در دوگانگی هایی مانند اقتدارگرایی/مردم سالاری، استقلال/الگوبرداری، منافع عمومی/مالکیت خصوصی و در نهایت دوگانگی ارزشی-هنجاری مسئله پردازی می شود.