پژوهش حاضر، به بررسی و تحلیل تأثیر بحران توزیع در سقوط رژیم پهلوی دوم از منظر تئوری بحران لوسین پای می پردازد. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که نقش بحران توزیع در سقوط رژیم پهلوی چه بوده است. یافته های این پژوهش نشان دهنده این واقعیت است که رژیم پهلوی به دلایلی از قبیل وجود استبداد، عدم توزیع مناسب قدرت، نبود مشارکت سیاسی، و تخصیص نامتوازن و ناعادلانه درآمدهای نفتی، دچار بحران توزیع شده بود. مقابله رژیم پهلوی با مطالبات مشارکت جویانه شهروندان در سیاست، تمرکز بیش از حد ثروت در بین سران رژیم پهلوی، و ترویج و توزیع ارزش هایی مغایر با باورهای دینی و سنتی جامعه ایران، نهایتاً به تشدید بحران توزیع انجامید و موجبات سقوط رژیم پهلوی را فراهم نمود. روش این پژوهش، به صورت توصیفی تحلیلی و از نوع پژوهش علّی می باشد. جمع آوری داده ها در این پژوهش از طریق استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل اسنادی صورت گرفته است.