نویسندگان: حمیدرضا آیت اللهی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۳

چکیده

متن

نام‌ کتاب: واقعیت‌ زمان‌ و وجود خداوند (طرح‌ اثبات‌ وجود خداوند)

‌            ‌The Reality of Time and the Existence of God ‌      ‌The Project of Proring God,s Existence))

نام‌ مولف: دیوید برایان‌David Brian) )

نام‌ ناشر: کلارندان‌ پرس‌ آکسفورد

تاریخ‌ انتشار:1988

تعداد صفحات:383

عنوان‌ اصلی: فلسفه‌ دین‌

عناوین‌ فرعی: خدا - اثبات‌ - اثبات‌ وجود خدا

 

‌            ‌توضیح‌ ناشر دربارة‌ مولف:

دیوید برایان‌ عضو گیفورد و دانشیار فلسفه‌ در دانشگاه‌ آبردین‌Aberdeen ، از 1958 تا 1965 در دانشگاه‌ آکسفورد فیزیک، تاریخ‌ و فلسفه‌ آموخته‌ است. علی‌رغم‌ آسیبی‌ که‌ به‌ ستون‌ فقرات‌ وی‌ در سال‌ 1977 وارد آمده‌ است، او هنوز به‌ انتشار کتابهایی‌ در نظریه‌ معرفت، اخلاق‌ و الهیات‌ ادامه‌ می‌دهد. او اثر حاضر را بعنوان‌ بخشی‌ از یک‌ سه‌گانان‌ طراحی‌ کرده‌ است، دوباره‌ شکل‌ دادن‌ به‌ مابعدالطبیعه، نظریه‌ انسان‌ و معرفت، و معرفت‌شناسی: اولی‌ درباره‌ جهانِ‌ زمان‌ در ارتباط‌ با خداوند؛ دومی‌ "انسان: حیوانی‌ فراروی‌ بی‌نهایت"؛ و سومی، "ساختار معرفت" است.

 

‌            ‌توضیح‌ ناشر درباره‌ کتاب:

"چگونه‌ شما آنرا اراده‌ نکرده‌ بودید؟ آیا یک‌ شی‌ می‌توانست‌ ایستادگی‌ داشته‌ باشد؟"

این‌ سؤ‌ال‌ الهام‌ فلسفی‌ و کلامی‌ این‌ اثر است.

هیچ‌ چیزی‌ در عالم‌ قدرت‌ این‌ را ندارد که‌ عالم‌ را ادامه‌دار سازد. با این‌ همه‌ امر زمانی‌ نمی‌تواند صرفاً‌ بطور آنی‌ وجود یابد، بگونه‌ای‌ که‌ تداوم‌ برای‌ آن‌ ضروری‌ باشد. بنابراین‌ مقدمات‌ مولف‌ برهانی‌ برای‌ اثبات‌ وجود خداوند مبتنی‌ ساخته‌ است. آیندههنوز بوجود نیامده‌ است: شرایط‌ وجود آن‌ چیست؟

این‌ کتاب‌ اثری‌ از فلسفه‌ عمومی‌ است. بنابر نظر مولف‌ مسائل‌ فلسفه‌ دین‌ از اشتباههایی‌ ناشی‌ می‌شود که‌ در فلسفه‌ عمومی‌ وجود داشته‌ است‌ و هیچ‌ راهی‌ برای‌ حل‌ دوباره‌ آنها نیست‌ مگر با کار صحیحی‌ که‌ از میان‌ هر بخش‌ اساسی‌ فلسفه‌ می‌گذرد. فلسفة‌ دین‌ نظامی‌ مجزا نیست.

نویسنده‌ با تحلیلی‌ تازه‌ از واقعیت‌ زمان‌ آغاز می‌کند که‌ دست‌ یازیدنی‌ دقیق‌ را به‌ آرمان‌ پردازی‌ ریاضی‌وار در علم، نسبیت‌ و نظریه‌ اخیر جهان‌ شناختی‌ دربر داشته‌ باشد. او سپس‌ از طریق‌ بازنویسی‌ نظریة‌ منطقی‌ و کارهای‌ مبنایی‌ در تراکتاتوسِ‌ ویتگن‌ اشتاین‌ اقدام‌ به‌ تبیین‌ چگونگی‌ مثالهای‌ مشابه‌ و مربوط‌ بهم‌ می‌کند بجای‌ اینکه‌ اصول‌ استدلال‌ علی‌ را هدایت‌ کند. نویسنده‌ هر آنچه‌ را که‌ در دیدگاه‌ و منظری‌ معرفت‌ شناسانه‌ است‌ ارائه‌ می‌کند که‌ برآن‌ اساس، برای‌ اینکه‌ رهیافتی‌ نقدی‌ بنحو ما تأخر باقی‌ بماند، تقدم‌ به‌ معرفت‌ درجه‌ اول‌ باید داده‌ شود. کلید فهم‌ او از زبان‌ و سرمدیت‌ رد‌ هر نوع‌ دوگانه‌ از عمل‌ انسانی‌ است، و این‌ چنین‌ چیزی‌ برای‌ او مثالی‌ کلیدی‌ از ضرورت‌ فلسفه‌ برای‌ الهیات‌ است. و برای‌ اینکه‌ نشان‌ دهد خداوند که‌ در زمان‌ عمل‌ می‌کند متعلقی‌ حقیقی‌ از پرستش‌ است، او باید مسائل‌ محوری‌ در نظریه‌ ارزیابی‌ را با هم‌ مقابله‌ کند.

حلول‌ و حضور تام، تعالی‌ و بی‌زمانی‌ بودن، در یک‌ عمل‌ واحد دانسته‌ می‌شود، خداوند برای‌ هرچیز بی‌واسطه‌ است‌ زیرا که‌ او به‌ تنهایی‌ می‌تواند وجود را مرتبط‌ سازد. با اینهمه‌ تمامی‌ این‌ مفاهیم‌ باید بنحو غیر تمثیلی‌ فهمیده‌ شود - با پی‌ریزی‌ تمامی‌ طرق‌ مشخص‌ ساختن‌ و سخن‌ گفتن‌ درباره‌ خدا. و راه‌ معرفت‌ به‌ انسجام‌ خداشناسی‌ از طریق‌ معرفت‌ به‌ حقیقت‌ آن، نه‌ بالعکس‌ است.

رهیافت‌ نویسنده‌ متمایزاست، که‌ آنرا جدای‌ از رهیافتهایی‌ متفاوت‌ و مختلف‌ همچون‌ آنتونی‌ فلو، یان‌ رامسی‌ و ریچارد سوئین‌ برن‌ قرار می‌دهد. او متافیزیک‌ و معرفت‌شناسی‌ای‌ متفاوت‌ بهمراه‌ الهیات‌ و نظریة‌ زبان‌ و زبان‌ دینی‌ای‌ متفاوت‌ عرضه‌ می‌کند.

 

 

 

‌            ‌خلاصه‌ مقدمه‌ مؤ‌لف‌ درباره‌ کتاب‌ و سؤ‌الهای‌ مورد توجه‌ وی:

در این‌ پروژه‌ من‌ ایده‌هایی‌ را درباره‌ زمان، علیت‌ و امکان، تئوری‌ منطقی‌ و جوهر پرداخته‌ام‌ که‌ از دهه‌ 1960 به‌ آن‌ پرداخته‌ بوده‌ام‌ و سپس‌ به‌ مفهوم‌ عُلو‌ ناظم‌ نخستین‌ پرداختم‌ که‌ در مقالاتی‌ در سال‌ 1971 و 1972 آورده‌ام، و پس‌ از آن‌ به‌ دیدگاه‌ فاهمه‌ انسانی‌ که‌ تحت‌ تأثیر براهین‌ دومت‌ (Dammett) در فلسفه‌ زبان‌ در من‌ پدید آمد پرداخته‌ام. در نظر من، هر چیزی‌ در فلسفه، اندیشه‌ای‌ را در الهیات‌ فلسفی‌ نتیجه‌ می‌دهد، و برعکس‌ در بسیاری‌ از موارد، مسائلی‌ در الهیات‌ فلسفی‌ وجود داشته‌ است‌ که‌ در تماس‌ با پرسشهایی‌ در فلسفه‌ عام‌ بوده‌ است. در منازعاتی‌ که‌ در این‌ پروژه‌ داشته‌ام‌ به‌ دو پروژه‌ دیگر کشانده‌ شده‌ام‌ این‌ مسائل‌ عبارتند از: نقشهای‌ نسبی‌ تصور و قضیه‌ در تصدیق، قوام‌ اصول‌ علی‌ عام، و ابزارهایی‌ که‌ بدان‌ وسیله‌ فلسفه‌ بطور عام، نه‌ فقط‌ الهیات، می‌تواند نقادانه‌ باقی‌ بماند.

این‌ کتاب‌ برای‌ تحقق‌ این‌ مطلب‌ پدید آمده‌ است‌ که‌ محال‌ است‌ فرض‌ شود خداوند به‌ دیگری‌ قدرت‌ هستی‌ بخشی‌ بدهد. این‌ مطلب‌ خواه‌ از فلسفه‌ آمده‌ باشد خواه‌ از وحی، دیدگاهی‌ ضروری‌ برای‌ هر الهیات‌ معنی‌دار است. و چنین‌ تحققی‌ طبیعتاً‌ با این‌ نظر آکویناس‌ یکی‌ است‌ که‌ وجود یک‌ چیز نمی‌تواند پس‌ از آنکه‌ فعل‌ فاعل‌ متوقف‌ شد ادامه‌ یابد، اگر فاعل‌ نه‌ تنها علت‌ حدوث‌ یک‌ معلول‌ که‌ علت‌ وجود آن‌ نیز باشد...بنابراین‌ خداوند اصل‌ هر وجودی‌ است‌ بگونه‌ای‌ که‌ او خود به‌ تنهائی‌ وجود از خویش‌ دارد، و هر چیز غیر از او فقط‌ با فعل‌ او موجود است.

زمانمند بودن‌ مفهوم‌ امکان‌ را وضوح‌ می‌بخشد، و امکان‌ موجودِ‌ زمانمند بعنوان‌ حقیقتی‌ از متافیزیک‌ نه‌ منطقی‌ یا معرفت‌شناختی‌ دوباره‌ حاصل‌ می‌شود؛ و راهی‌ که‌ بین‌ دو سنت‌ متضاد یافت‌ می‌شود بوسیله‌ ژیلسون‌Gigson) ) توصیف‌ شده‌ است، سنت‌ طولانی‌ طبیعت‌ گرایانه‌ که‌ در آن‌ جوهر عالم‌ ضروری‌ است، و سنت‌ رقیب‌ که‌ امکان‌ را فقط‌ با بطریقی‌ مجرد ساختن‌ "موضوعات" وجود می‌فهمد.

ولی‌ چگونه‌ می‌توان‌ به‌ این‌ مفهوم‌ بطریقی‌ فلسفی‌ رسید یا آن‌ را تبیین‌ کرد؟ چگونه‌ می‌توان‌ فهمید که‌ اشیأ زمانمند معمولی‌ نمی‌توانند بدون‌ خالقی‌ که‌ آنها را در هستی‌ نگه‌دارد قوام‌ یابند! و اینکه‌ وابستگی‌ به‌ یک‌ خالق‌ فقط‌ با درک‌ کاملی‌ از امکان‌ میسر است؟ چگونه‌ می‌توان‌ در یک‌ فعل‌ هم‌ ناتوانی‌ مخلوقات‌ نسبت‌ به‌ هستی‌شان‌ را و هم‌ نیاز به‌ یک‌ علت‌ را در این‌ ارتباط‌ فهمید؟ علتی‌ که‌ خود این‌ ناتوانی‌ را ندارد؟

من‌ نتوانستم‌ هیچ‌ رهیافتی‌ برای‌ یک‌ راه‌ حل‌ ما تقدم‌ بیابم! واضح‌ است‌ که‌ وجود خداوند باید بنحو خارجی‌ ضروری‌ باشد، این‌ حقیقت‌ گریزناپذیر است‌ زیرا که‌ او هیچ‌ زمینه‌ای‌ که‌ بتواند امکان‌ عدم‌ وجود او را میسر سازد ندارد. ولی‌ این‌ بیان‌ که‌ خداوند بخاطر ضرورت‌ ذاتی‌ وجود دارد برای‌ من‌ کاملاً‌ رازآمیز است: چنین‌ چیزی‌ هیچ‌ نوع‌ تبیین‌ ماندنی‌ ارائه‌ نمی‌کند.

با اینهمه، آیا "آشکار" نیست‌ که‌ اشیأ زمانمند برای‌ آنکه‌ مبنائی‌ برای‌ دوام‌ خویش‌ داشته‌ باشند ناتوان‌ هستند، و اینکه‌ هرچیزی‌ با هر نوع‌ مشابهتی‌ با اشیأ زمانمند آنهم‌ همان‌ ناتوانی‌ را داشته‌ باشد؟ و بعلاوه، آیا "آشکار" نیست‌ که‌ وجود اشیأ زمانمند متضمن‌ دوام‌ است، و "آشکار" نیست‌ که‌ این‌ دوام‌ "قابل‌ اتکأ" یا "غیر اتفاقی" باید علتی‌ داشته‌ باشد؟ در نتیجه‌ آیا "آشکار" نیست‌ که‌ باید چیزی‌ باشد که‌ علت‌ دوام‌ زمانمند باشد چیزی‌ که‌ وجود را بنحوی‌ متمایز از اشیأ زمانمند داشته‌ باشد بگونه‌ای‌ که‌ هیچ‌ وابستگی‌ به‌ چیزی‌ غیر خودش‌ نداشته‌ باشد؟ و آیا نمی‌توانیم‌ هم‌ به‌ منشأ اثبات‌ وجود خدا برسیم‌ و هم‌ به‌ معنایی‌ که‌ از بیان‌ اینکه‌ او "از خویش" [یا من‌ نفسه‌ ] وجود دارد دست‌ یابیم؟

 

‌            ‌فهرست‌ مطالب:

1. خطمشی‌ برهان‌ من: بیان‌ مبنائی‌ آن‌ و سابقه‌اش‌  ‌$1

2. پژوهش‌ اول: پرسش‌ از واقعیت‌ زمان‌         ‌$25

3. پژوهش‌ دوم: تبیین‌ و علت‌مندی‌  ‌$64

4. پژوهش‌ سوم: وجود در نظریه‌ منطقی‌      ‌$84

5. پژوهش‌ چهارم: وجود در مابعدالطبیعه‌       ‌$105

‌            ‌بخش‌ اول‌ - وجود جواهر‌     ‌$105

‌            ‌بخش‌ دوم‌ - "ارتباط" جواهر به‌ وجودشان: مفهوم‌ فعلیت‌          ‌$138

6. درسهایی‌ از تاریخ: ساختار برهان‌ علی‌ به‌ وجود خداوند: مفاهیم‌ علیت‌ اولیه‌ و ثانویه‌    ‌$175

 

‌            ‌بخش‌ اول‌ - ناتوانی‌ امر زمانی‌         ‌$177

‌            ‌بخش‌ دوم‌ - نیاز به‌ یک‌ علت: ساختار مابعدالطبیعه‌    ‌$197

7. سوالهای‌ معرفت‌شناسانه‌ سیستماتیک‌   ‌$225

8. تشخص‌ علت‌ اُولی‌       ‌$266

9. جنبه‌های‌ قدرت‌ و تشخص‌ خداوند: مرزهای‌ مابعدالطبیعه‌      ‌$297

10. نتیجه‌ گریزناپذیر: اینکه‌ یک‌ خداوند حی‌ وجود دارد‌  ‌$338

بعدالتحریر:وحدت‌ فلسفه‌ و عدم‌ امکان‌ الهیاتی‌ غیرفلسفی‌      ‌$359

کتابشناسی‌       ‌$365

نمایه‌     ‌$371

 

‌            ‌نظریه‌ نهایی:

مؤ‌لف‌ دیدگاهی‌ عمیق‌ به‌ مسأله‌ اثبات‌ وجود خدا و نحوه‌ ارتباط‌ او با موجودات‌ دیگر دارد. او عمیقاً‌ معتقد است‌ که‌ تا مبانی‌ عمیق‌ فلسفی‌ بررسی‌ نشده‌ باشد پاسخ‌ به‌ این‌ پرسشها امکان‌پذیر نیست‌ لذا او صورت‌ کنونی‌ فلسفة‌ دین‌ را که‌ صرفاً‌ با طرح‌ مسائلسطحی‌ درصدد پاسخگویی‌ یا رد‌ نظریات‌ خداشناسانه‌ است‌ ضعیف‌ و غیر منتج‌ می‌داند. او نحوه‌ پاسخگویی‌ به‌ مسأله‌ اثبات‌ وجود خدا را از روشهایی‌ که‌ ریچارد سوئین‌ برن‌ یا پلانتینجا از طریق‌ معقولیت‌ وجود خداوند در پیش‌ می‌گیرند نمی‌پسندد، چرا که‌ قوام‌ فلسفی‌ و عقلی‌ لازم‌ را ندارد. او همچنین‌ اثبات‌ وجود خداوند را در ابتدای‌ عالم‌ خلقت‌ همانند نظریات‌ کریگ‌(Craige)  ناکافی‌ و نامناسب‌ می‌داند چرا که‌ در تبیین‌ نحوه‌ ارتباط‌ موجودات‌ با خداوند ناتوان‌ است. او خداوند را علت‌ مُبقیة‌ عالم‌ و هر جسم‌ زمانمند می‌داند و لذا لحظه‌ به‌ لحظه‌ نیاز موجودات‌ با خلقت‌ مداوم‌ الهی‌ برای‌ هستی‌شان‌ برطرف‌ می‌گردد. این‌ نحوه‌ تقریب‌ مؤ‌لف‌ به‌ مسأله‌ بسیار نزدیک‌ به‌ نوع‌ تقریب‌ فلاسفه‌ اسلامی‌ در این‌ مسأله‌ است. او برای‌ بررسی‌ نیاز مداوم‌ موجودات‌ به‌ خداوند از مسأله‌ زمان‌ و زمانمند بودن‌ اشیأ استفاده‌ می‌کند چه‌ در نظر او گذران‌ زمان‌ در موجودات‌ نشان‌ از نیاز لحظه‌ به‌ لحظه‌ آنها به‌ خالقی‌ مدام‌ در امر خلقت‌ دارد. او مسأله‌ زمان‌ را بخوبی‌ بررسی‌ کرده‌ است‌ مخصوصاً‌ با احاطة‌ خوبی‌ که‌ به‌ فیزیک‌ جدید و فلسفه‌ علم‌ داشته‌ است‌ تمامی‌ نظریات‌ مهم‌ را نیز مطرح‌ نموده‌ است. او سعی‌ نموده‌ است‌ دیدگاه‌ فلسفی‌ مبنائی‌ خود را با جامع‌نگری‌ نسبت‌ به‌ مسأله‌ زمان‌ در علم‌ و فلسفه‌ بخوبی‌ مطرح‌ سازد. این‌ کتاب‌ از عمق‌ بسیار خوبی‌ برخوردار است‌ و با دیدگاه‌ مثبتِ‌ نویسنده‌ از کتابهای‌ بسیار خوب‌ جهت‌ ترجمه‌ و استفاده‌ دانش‌ پژوهان‌ ایرانی‌ می‌تواند باشد.

‌            ‌حمیدرضا آیت‌اللهی‌

تبلیغات