منطقه خلیج فارس در نگاه اول برای هر مخاطبی چنین به نظر می آید که به دلیل همجواری و منطقه گرایی، طبیعتاً دارای یکپارچگی و همگرایی می باشد. اما با تأمل بیشتر در مواضع کشورهای این منطقه، قضیه عکس تصور اولیه استنباط می گردد. این مقاله درصدد است ساختار اجتماعی حاکم بر این منطقه و عوامل مؤثر دخیل در آن را تحلیل و بررسی نماید. از این رو مسئله اصلی پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر و قوام بخش در برساختگی ساختار اجتماعی حاکم بر حوزه خلیج فارس است. پژوهش حاضر با رویکردی سازه انگارانه به تحلیل عناصر و عوامل تأثیرگذار بر این ساختار اجتماعی می پردازد. یافته های تحقیق گویای آن است که کنش گران با ساختارهای اجتماعی متفاوت و تصورات متغایر از یکدیگر، نوعی احساس تهدید از طرف مقابل را برای خود احساس می کنند و امنیت هستی شناسی و مادی و توسعه خود را از سوی دیگری در خطر می بینند و این امر منجر به برخی رفتارهای پیش دستانه به ویژه توسط کشورهای جنوبی خلیج فارس علیه کشورهای شمالی آن می شود.