هدف پژوهش حاضر، آسیب شناسی برنامه درسی انشاء پایه ششم دوره تحصیلی ابتدایی بود. در این راستا، سه بعد مشکلات ساختاری، مشکلات اجرایی و مشکلات تدریس انشاء مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش زمینه یابی با دو رویکرد کمّی و کیفی تعیین شد. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان پایه ششم شهر یزد بودند که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 369 نفر به شکل تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تایید شد. به منظور تحلیل داده های کمَی، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون کرویت ماچلی، آزمون اثرات بین آزمودنی ها، آزمون مقایسه چندگانه و آزمون تحلیل واریانس رتبه ای فریدمن استفاده شد. همچنین برای تحلیل داده های کیفی، از روش کدگذاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مهم ترین مشکلات برنامه درسی انشاء به ترتیب شامل مشکلات ساختاری با میانگین رتبه (08/2)، مشکلات تدریس با میانگین رتبه (06/2) و مشکلات اجرایی با میانگین رتبه (86/1) است. همچنین مهم ترین مشکلات در بعد ساختاری به ترتیب شامل ضعف اطلاعات عمومی، عدم مهارت در نوشتن جملات شروع انشاء و عدم مهارت در تقسیم بندی انشاء به بخش های شروع، متن و نتیجه گیری بود. به علاوه، در بعد مشکلات اجرایی، مهم ترین چالش ها شامل آزاد نبودن موضوعات انشاء، عدم آرامش و تمرکز در تفکر، فقدان جذابیت کلاس انشاء و اهمیت نداشتن این درس برای دانش آموزان بود. همچنین، در بعد مشکلات تدریس، مهم ترین چالش ها شامل انتخاب موضوعات کلیشه ای و یکنواخت از سوی معلمان، عدم توجه به گسترش فرهنگ کتاب خوانی و عدم آگاهی دانش آموزان از اهداف درس انشاء بود.