پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش موفق و روش آموزش مرسوم بر بازده های شناختی و عاطفی یادگیری دانشجو معلمان صورت گرفته است. 112 نفر از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان اردبیل به روش نمونه گیری هدفمند برای انجام پژوهش انتخاب شدند. این پژوهش مبتنی بر یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه های معادل یا هم ارز بود. داده ها از طریق دو آزمون عملکرد تحصیلی محقق ساخته و آزمون سنجش نگرش مک کوچ و سیگل (2003)، که هر دو دارای روایی و پایایی قابل قبولی بودند، گردآوری و با روش تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد آموزش مبتنی بر هوش موفق و روش آموزش مرسوم در بیشتر بازده های شناختی و عاطفی یادگیری (درک، مهارت تحلیل، مهارت خلاق، مهارت عملی، ادراک خود تحصیلی، و نگرش به استاد و کلاس) تفاوت معنی داری دارند. اما در نگرش به دانشگاه، انگیزش/خودنظم دهی و ارزش گذاری هدف ها تفاوت معنی داری ندارند. یافته های تحقیق را می توان در آموزش و تربیت دانشجومعلمان مورد استفاده قرار داد و آن را در استانداردهای آموزشی دانشجومعلمان در نظر گرفت.