هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان کاربست مولفه های نظریه انسان گرایی توسط معلمان ابتدایی شهرستان بابل است.این پژوهش با روش توصیفی- پیمایشی و با جامعه ای شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان بابل اعم از زن و مرد، به تعداد 1100 نفر صورت گرفت. نمونه گیری به روش خوشه ای متناسب با حجم انجام شد و تعداد 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته، شامل 19 سوال، براساس طیف لیکرت پنج درجه ای بوده است. روایی پرسشنامه، با استفاده از روایی محتوا مشخص گردید و پایایی آن براساس ضریب آلفای کرونباخ 96/0برآورد گردید. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که معلمان در کلاس درس به دانش آموزان بازخوردی ارائه می دهند که صادقانه و یاری رساننده باشد و همچنین فضایی دلسوزانه و سرشار از اعتماد را در کلاس فراهم می کنند. نتایج بخش استنباطی این حیطه نشان داد که آماره دوجمله ای در سطح 05/≥p معنی دار بوده است. بنابراین می توان ادعا کرد که میزان استفاده معلمان ابتدایی از مولفه های انسان گرا بیش از سطح متوسط است. همچنین در مورد مقایسه میزان به کارگیری مولفه های نظریه انسان گرا، آماره فریدمن در سطح 05/≥p معنی دار بوده، بنابراین بین میزان استفاده مولفه های نظریه انسان گرایی تفاوت وجود دارد.