این مقاله مطالعه ای است در فراز و فرود گفتمان های روش شناختی بازیگران روابط بین المللی و از آنجا که فهم کنش بازیگران بین المللی رابطه تنگاتنگی با کنش های اجتماعی مردم دارد، بازشناسی همکنشی مردم، هدف اصلی همه بررسی ها، در راستای فهم انگیزه های همکنشی انسان ها بوده است. بنابراین عملکرد هم اندیشی انسان ها درباره خود و جامعه از مهم ترین دستاوردهای نوزایی و روشنگری است که بسیاری از تابوهای هستی شناختی و شناخت شناسی را در هم شکسته است و انسان را قادر به شناخت و تغییر جهان می داند، که می تواند از راه نوسازی اندیشه به نوسازی زیست جهان خود دست یابد. در همین زمینه انسان ها از طریق کاربرد روش های علمی و مفهوم سازی ها یا همکنشی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بررسی هایی انجام دادند و روش بازتاب گرایانه را جایگزین روش بخردانه کردند و عرصه فراخی را برای اندیشه های پسامدرنیستی فراهم آوردند. در این مقاله روندهای جابه جایی این بینش ها و روش ها با نگاهی به رشته روابط بین الملل در میان گذاشته شده است.