خیزش هایی که از اواخر سال ۲۰۱۰ بسیاری از کشورهای خاورمیانه عربی و شمال آفریقا را درنوردید، تأثیر بسزایی بر جهت گیری سیاست خارجی دولت های این منطقه داشته است. سیاست خارجی عربستان سعودی به عنوان کنشگری مهم در منطقه نیز از این تأثیرپذیری مستثنا نبوده است. جهت گیری سیاست خارجی عربستان در قبال این خیزش ها از یک سو حمایت از سرنگونی دولت های لیبی و سوریه و از سوی دیگر مداخله مستقیم نظامی در بحرین و یمن برای حفظ دولت های این کشورها بوده است. این رویکرد در سیاست خارجی عربستان سبب طرح این پرسش شده که چگونه سیاست خارجی متناقض عربستان سعودی در قبال بیداری اسلامی توجیه پذیر است؟ برای پاسخ به این پرسش از نظریه واقع گرایی نوکلاسیک استفاده شده است و براساس آن برای ارزیابی تناقضات موجود در تحلیل سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال بیداری اسلامی باید تهدیدها و توانمندی های این کشور، عوامل داخلی و خارجی در این مقطع زمانی به شکل همزمان مورد توجه قرار گیرد. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته و منابع آن به شکل کتابخانه ای و اینترنتی جمع آوری شده است.