در باب چیستی عرفان برخی معتقدند عرفان چیزی نیست جز نگاهی هنری به الهیات و دین. در این مقاله با روشی توصیفی، تحلیلی و انتقادی در پی پاسخ گفتن به این پرسش ایم که آیا این دیدگاه در نشان دادن ارکان و ویژگی های اساسی عرفان موفق بوده است. ابتدا گزارشی فشرده از این دیدگاه ارائه شده است. بر اساس این تعریف از عرفان که تحت تأثیر نظریات هنری مکتب فرمالیسم روسی است، عرفان از سنخ هنر است و تخیّل، رمز، عاطفه و چندمعنایی که مؤلفه های اصلی هنرند، از عناصر اساسی عرفان نیز به شمار می آیند. همچنین هر تجربه دینی تجربه ای عرفانی و هر تجربه عرفانی تجربه ای هنری است. سپس دیدگاه عارفان مسلمان درباره حقیقت عرفان و جنبه های مختلف آن ذکر گردیده که طبق آن عرفان شناختی است شهودی و حاصل تهذیب نفس و تصفیه باطن است. در پایان حاصل ملاحظات نگارنده بر «یکسان انگاری عرفان با نگاه هنری به الهیات و دین» بیان گردیده و نشان داده شده است که این دیدگاه افزون بر آنکه فاقد دلیل و شاهد کافی است، دچار به اشکال هایی اساسی نیز هست.