در نوشته حاضر، با استفاده از الگوی جماعت گرایی، به ویژه با استفاده از مفهوم سنت و عقلانیت و خیر مختص آن، تماس و چالش دو سنت اسلام و چپ در خلال نهضت مشروطه بررسی و نشان داده شده است که در تماس و چالش بین دو سنت، از طریق مفاهیم اساسی و بنیادین هر یک از آن دو، عقلانیت جدیدی ایجاد می شود که در نگاه به حوزه سیاسی اجتماعی، خصلتی غیر دموکراتیک و تمرکزگرا دارد که همین عقلانیت، در نهایت، در زمینه تحولات و وقایع ایجادشده، به ظهور دیکتاتوری رضاخانی منتهی می شود.