با پایان جنگ سرد بسیاری بر این گمان بودند که عمر ناتو نیز به سر آمده است و با از بین رفتن تهدید شوروی دیگر دلیلی برای تداوم فعالیت ناتو وجود ندارد. در مقابل، برخی دیگر از تحلیل گران بین المللی با اشاره به تغییر شکل نظام بین الملل (براساس نظریه واقع گرایی ساختاری) به واسطه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تغییر شکل تهدیدهای بین المللی (در نتیجه آن) معتقد بودند که در دنیای پسا جنگ سردی، پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با تهدیدات متنوع و جدیدی روبه روست؛ تهدیداتی که چه به لحاظ موضوعی، چه به لحاظ جغرافیایی و چه به لحاظ پیچیدگی از گستردگی و تنوع به مراتب بیشتری در مقایسه با دوران جنگ سرد برخوردارند؛ البته تهدیداتی که توجیهاتی محکم برای ادامه حضور و فعالیت این سازمان فراهم می آورند. با توجه به این مقدمه، در این پژوهش، با استفاده تکمیلی از روش تحلیل محتوای مقوله ای دلایل پایایی و پویایی ناتو در دوران پس از جنگ سرد و در درون محیط امنیتی جدیدبررسی خواهد شد. استدلال محوری این پژوهش این است که نیاز به حفظ موازنه قدرت در قالب موازنه تهدیدات جدید برآمده از تغییر ساختار نظام بین الملل، مهم ترین ضرورت پایایی و پویایی ناتو در دوران پس از جنگ سرد بوده است.