نخبگان برای توسعه اقتصادی و سیاسی به عنوان کارگزار نظام سیاسی انتخاب می شوند و باید قابلیت لازم برای عمل گرایی و ارتقای قابلیت تولیدی را داشته باشند. برخی نظریه پردازان بر این اعتقادند که پس از دوران جمهوری دوم جهت گیری نخبگان و برنامه ریزان سیاسی کشور معطوف به سیاست رشد محور بوده است. سیاست رشدمحور چالش هایی را در ساختار سیاسی ایران به وجود می آورد؛ چالش هایی که هانتینگتون آن را تناقض سیاست توسعه و توسعه نامتوازن خواند و آثار خود را در دولت خاتمی بروز داد. اگرچه بخش شایان توجهی از نخبگان فعال در دولت خاتمی کارگزاران رشد محور دولت هاشمی هستند، ضرورت های جدید اجتماعی، به اجرای برنامه توسعه سیاسی در قالب «تفکیک ساختاری»، «یکپارچگی» و «ظرفیت سازی» منجر شد. این مقاله بر این موضوع تأکید دارد که نخبگان سیاسی ایران در دوران خاتمی از الگوی عمل گرایی تاکتیکی با رویکرد فابیانی بهره گرفته اند.