انقلاب اسلامی از زمان وقوع از دیدگاه های مختلفی تحلیل شده است، اما مسئله ای که در مطالعه پدیده انقلاب اسلامی مغفول مانده، تحلیل آن از منظر نظری و جست وجو برای یافتن یک بنیان نظری برای آن است. در واقع بیشتر مقالات و کتاب هایی که در زمینه انقلاب اسلامی نگاشته شده است یا از انقلاب تلقی پدیده سیاسی- اجتماعی داشته اند و ازاین رو در پی یافتن علل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن بوده اند یا آن را نظام ایدئولوژیکی یا گفتمانی می پنداشتند و علت آن را در منازعات اجتماعی و اقتصادی یا راهبردهای طرد، سرکوب و غیریت سازی گفتمان های رقیب می جستند. ادعای این تحقیق مبنی بر ضعف تحلیل نظری از انقلاب اسلامی و نبود بنیان نظری برای آن، در این است که آثار و نوشته های دکتر شریعتی در میان منابع مطالعاتی انقلاب اسلامی مغفول مانده است؛ آثاری که بیش از دیگر آثار متفکران، منابع نظری برای پدیده انقلاب اسلامی در آن فراهم شده است.