این نوشتار در پی آن است تا ریشه های شکل گیری یکی از پدیده های سیاسی و اجتماعی، یعنی یک حزب سیاسی را در دوره ای مشخص از تاریخ معاصر ایران واکاوی کند تا به واسطه آن بتوان از تحلیل های سطحی و همیشه در دسترس که همواره نتایج ساده و اغلب گمراه کننده در پی دارد، فراتر رود و امکان شناخت دقیق تر آنها را فراهم آورد. چگونگی شکل گیری حزب کارگزاران سازندگی و نقش برنامه های نوسازی دولت هاشمی رفسنجانی در آن، پرسش اصلی این پژوهش است که برای تبیین آن از میان سه نظریه رایج، نظریه نوسازی مبنای نظری قرار گرفته و از روش تحقیق تحلیل داده های ثانویه استفاده شده است. در نظریه های جدید نوسازی به جای تمرکز بر الگوی نمونه، به ویژگی های تاریخی و خاص هر جامعه توجه می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد، میان نوسازی دولت هاشمی و شکل گیری حزب کارگزاران ارتباطی استوار وجود دارد، زیرا نوسازی دولت هاشمی، دگرگونی های شایان توجهی در شاخص های توسعه در ایران ایجاد کرد که به احیای طبقه متوسط جدید و مبنای شکل گیری حزب کارگزاران و پیروزی های آن حزب در انتخابات بعدی منجر شد و حزب کارگزاران را به عنوان یک نیروی اصلی مدافع اصلاحات سیاسی و اقتصادی، آزادی های اجتماعی و مدارای فرهنگی وارد فضای سیاسی ایران کرد.