تحول پدیده ها و تغییر روابط پیرامونی آنها با یکدیگر در گستره ای جهانی پتانسیل آن را دارد تا بر حوزه هایی چون اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... تأثیر بنیادین نهد. فرایند جهانی شدن با ویژگی هایی چون ظهور «دهکده الکترونیک جهانی»، «انقلاب اطلاعات»، «فشردگی زمان و مکان»، «گسترش آگاهی جهانی»، «ارتقای خودآگاهی جمعی بشری» و... شناسایی می شود؛ «شهر»ها نیز در تأثیر و تأثری متقابل با فرایند جهانی شدن قرار دارند و امروزه شاهد روابط «شهرهای جهانی» در شبکه ای از کلان شهرها هستیم. این تغییر و تحولات معنادار جهانی عمده عامل تحول در «دیپلماسی» به عنوان نقطه کانونی حوزه سیاست و فرایند جهانی شدن است؛ آنچنان که دیگر صرفاً «دیپلماسی سنتی» در غالب روابط صرف دولت ملت ها توان غلبه بر مسائل و وضعیت موجود را ندارد. سؤال اصلی این نوشتار آن است که «تأثیرات تغییرات جهانی شدن بر شهرها و حوزه روابط سیاسی به طور همزمان، چگونه بر روابط بین الملل و مشخصاً دیپلماسی دولت ملت ها تأثیر نهاده است؟». از آنجا که هر گاه ساختارهای جهانی دستخوش تغییر و تحول شوند، دیپلماسی نیز متحول می شود، می توان گفت که (فرضیه) «دیپلماسی همگام با تحولات جهانی شدن در عرصه فروملی و فراملی رو به سوی دیپلماسی های موازی ای چون دیپلماسی شهری آورده است» و از سطح صرفاً دولت ملت های رسمی به سمت بازیگران غیردولتی حرکت نموده و در گستره جهان محلی شدن، اقدام به ایجاد روابط دو و چندسویه کرده است. این تحول، وضعیت جدیدی را در روابط بین الملل ایجاد کرده و فرصت های متقابلی را پیش روی بازیگران دولتی و غیردولتی به یکسان نهاده است.