آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

کارل اشمیت (1985-۱۸۸۸) یکی از بحث برانگیزترین متفکران سیاسی و حقوقی و از نظریه پردازان برجسته قرن بیستم است. از دیدگاه اشمیت، لیبرالیسم بر ایده تضاد دولت و جامعه و دولت حداقلی استوار است و از چند نظر قابل نقد است: عدم تلازم لیبرالیسم با دموکراسی، تحلیل رویه ای به جای تحلیل ستیزش و تأکید لیبرالیسم بر رویه گرایی و نادیده گرفتن جدال و ستیزش و دوست و دشمن، تقلیل جایگاه انسان و سیطره نوعی دیدگاه فردگرا، سیاست زدایی و انسان زدایی (بی هویتی سوژه به دلیل تعلیق امر سیاسی، بروز بی تفاوتی و بی معنایی و غلبه روحیه مصرف گرایی)، خطر از دست رفتن تجربه امر سیاسی و بی توجهی به ماهیت اخلاقی امر سیاسی. متأثر از رویکرد واقع گرایانه اشمیت، دولت و سیاست پیوندی جدایی ناپذیر یافتند و به عنوان یگانه موضوع سیاست مورد توجه قرار گرفتند. دولت به مثابه قدرقدرتی است که ماهیتی خودفرمان دارد و تمام تصمیمات سیاسی را می گیرد. اساساً مرز سیاست و غیرسیاست با تصمیم دولت در تمایز دوست/ دشمن مشخص می شود. بحث تمایز دوست/ دشمن را باید به مثابه دال مرکزی امر سیاسی در گفتمان فکری اشمیت دانست. تمایز دوست- دشمن به عنوان یک پیش فرض شبه استعلایی درونمایه امر سیاسی را مشخص می کند که بر پایه آن وجود واقعی یک دشمن و همزیستی با موجودیت سیاسی دیگر پیش فرض گرفته می شود. دشمن در اینجا، نه برآمده از کینه یا خصومتی شخصی، بلکه دارای مفهومی عمومی (دشمن ما) و در اشاره به یک جماعت رزمنده از مردم در مقابل جماعتی دیگر و در روشن ترین معنا در مورد ملتی دیگر است. هدف مقاله حاضر، ارائه نقدهای ایرادشده به سیاست از چشم انداز لیبرالی، درک مفهوم امر سیاسی و امکانات و محدودیت های آن در تحلیل سیاسی و فهم ساحت های بنیادین و ارزیابی است.

تبلیغات