این نوشتار جهت مطالعات سیاسی ،در بین روش های تحلیل گفتمانی استفاده از روش ارنستو لاکلا و شنتال موفه را مناسبتر ارزیابی نموده و این رویکرد پسامدرنیستی را - با نیم نگاهی به پژوهش های ایرانی و اسلامی- نقد و تبیین کرده و معتقد است تحلیل مزبور، به صورت مشروط دارای ظرفیت نسبی برای تبیین گفتمان های انقلاب اسلامی است؛ و با توجه به نقدهای وارده بر این روش فرامدرنیستی و سکولار، باید از این سطح تحلیل، بهگزینی لازم را نمود و البته چنین امری نیازمند نواندیشی و بهره گیری آزادانه از این نظریه و باز تولید آن با حفظ سازواره نظری ، در پژوهش های سیاسی اسلامی و بومی است.